بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سنگ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب سنگ اثر قدسیه پائینی

بریده‌هایی از کتاب سنگ

انتشارات:نشر اسم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۰۲ رأی
۳٫۵
(۱۰۲)
زندگی بعد از تو چه زشت است!
📖
این خیال همهٔ مردمان فانی است. بقا را در جایی می‌جویند که وجود ندارد.
📖
مردان بنی‌هاشم چه حشمتی دارند؛ حتی هنگام مرگ!
Samadi
سوگند خوردم که جز آزاد کشته نشوم، هرچند که مرگ چهره‌ای نازیبا داشته باشد.»
n re
- چرا مثل بیمارهای تب‌دار حرف می‌زنی؟ - نمی‌بینی؟ هر طرف را نگاه می‌کنی حسین را می‌بینی. حرِ حسین، زهیرِ حسین، عابسِ حسین، حبیبِ حسین، علی‌اکبرِ حسین، قاسمِ حسین، عباسِ حسین! - به هر طرف رو می‌کنی، حسین است.
hiba
صدای عباس در شریعه پیچید. - انا ابن‌بطال العرب! - فرحی محزون در صورت حسین پیدا شد. رو به سوی صدای عباس کرد و صدا زد: «انا ابن‌هاشمی‌النسب!» راه باز می‌کرد به سوی صدای عباس. دوباره صدایش را شنید. - انا ابن‌علی المرتضی! شمشیر در دستان حسین پیوسته و بی‌وقفه می‌تاخت. - انا ابن‌فاطمة الزهرا!
شهید مریم فرهانیان
حسین با یک دنیا بی‌پناهی به دنبال عَلَم برافراشته‌اش می‌گشت. صدای عباس نخل‌به‌نخل و نیزه‌به‌نیزه گذشت: - برادر! حسین شمشیر کشید به همهٔ کسانی که بین او و عباس حایل بودند. اضطراب شمشیر حسین مرگ‌بار بود، اضطرابی که برای رسیدن به تنها برادر رشیدش داشت. سربازها یکی‌یکی به زمین می‌افتادند و محو می‌شدند. چشم حسین فقط به دنبال عباس بود. رسید بالای سر عباس. عباس بر زمین افتاده بود. علم‌دار و عَلَمش بر خاک.
📖
به صحن خانه آمد. دلو را به چاه انداخت. آب در دلو لب‌پر می‌زد. ماه در آب تاب می‌خورد. دلو را بالا آورد. ماه شکست. نفسی گرفت تا ماه به هم پیوست. دوباره ماه شکست. خسته روی زمین، کنار چاه نشست. تکه‌های شکستهٔ ماه دوباره به هم پیوسته بودند. دلو را پرتاب کرد. - آب می‌خواهم. آه، مگر ما عباس را تکه‌تکه نکرده بودیم؟ آب می‌خواهم.
📖
بعضی روزها هیچ‌وقت تمام نمی‌شوند،
hiba
انگار دنیا با حسین قسمت شده بود. دنیای پس از حسین، می‌سوخت برای دنیای با حسین.
Fa

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان