بریدههایی از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)
۴٫۶
(۲۶۲)
علی اگر رنگ خدا نمیداشت و مردی الهی نمیبود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمانهای بسیار سراغ دارد: قهرمانهای سخن، قهرمانهای علم و فلسفه، قهرمانهای قدرت و سلطنت، قهرمانهای میدان جنگ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلاً نشناخته است. اما علی نه تنها با کشتهشدنش نمرد بلکه زندهتر شد. خود میگوید:
هَلَک خُزّانُ الاَْمْوالِ وَ هُمْ اَحْیاءٌ وَ الْعُلَماءُ باقونَ ما بَقِیَ الدَّهْرُ، اَعْیانُهُمْ مَفْقودَةٌ وَ اَمْثالُهُمْ فِی الْقُلوبِ مَوْجودَة
Armin
فیلسوفان شاگرد میسازند نه پیرو، رهبران اجتماعی پیروان متعصب میسازند نه انسانهای مهذّب، اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم میسازند نه مؤمن مجاهد فعال.
در علی، هم خاصیت فیلسوف است و هم خاصیت رهبر انقلابی و هم خاصیت پیر طریقت و هم خاصیتی از نوع خاصیت پیامبران. مکتب او، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت.
صابر
عبدالرحمن بن ملجم مرادی از سختترین دشمنان علی علیهالسلام بود. علی خوب میدانست که این مرد برای او دشمنی بسیار خطرناک است. دیگران هم گاهی میگفتند که آدم خطرناکی است، کلکش را بکن. اما علی میگفت: قصاص قبل از جنایت بکنم؟! اگر او قاتل من است، من قاتل خودم را نمیتوانم بکشم. او قاتل من است نه من قاتل او. و درباره او بود که علی گفت: «اُریدُ حَیاتَهُ وَ یریدُ قَتْلی» من میخواهم او زنده بماند و سعادت او را دوست دارم اما او میخواهد مرا بکشد. من به او محبت و علاقه دارم اما او با من دشمن است و کینه میورزد.
Erfan_hagh
علاقه به شخص یا شئ وقتی که به اوج شدت برسد بهطوری که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد «عشق» نامیده میشود.
fatimabano
عشق، نفس را تکمیل و استعدادات حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. از نظر قوای ادراکی، الهام بخش است و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقویت میکند و آنگاه که در جهت عِلوی متصاعد شود کرامت و خارق عادت به وجود میآورد.
fatimabano
مَنْ عَشِقَ وَ کتَمَ وَ عَفَّ وَ ماتَ ماتَ شَهیدا.
آن که عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و در همان حال بمیرد، شهید مرده است.
Zahra Zamani
۱. ابن اثیر نقل میکند که پیغمبر خطاب کرد به علی و فرمود:
یا علی! خداوند تو را به چیزهایی زینت داد که پیش بندگان او زینتی از آنها محبوبتر نیست: کناره گیری از دنیا؛ آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزی بهرهمند شوی و نه آن از تو. به تو بخشید دوستی مساکین را؛ آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروی آنان از تو. خوشا به حال کسی که تو را دوست بدارد و در دوستیات راستین باشد، و وای بر کسی که با تو دشمنی کند و علیه تو دروغ گوید.
shers
قُلْ لا اَسْألُکمْ عَلَیهِ اَجْرا اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی.
بگو از شما مزدی را درخواست نمیکنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم.
shers
۱. منافقان زیرک
۲. زاهدان احمق
همین دو درس برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند، که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.
masuod
تنگنظری مذهبی از خصیصههای خوارج است اما امروز آن را باز در جامعه اسلامی میبینیم. این همان است که گفتیم خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات همچنان زنده و باقی است. بعضی از خشکمغزان را میبینیم که جز خود و عدهای بسیار معدود مانند خود، همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد مینگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود خیال میکنند.
m.r
یکی از مظاهر جامعیت و انسان کامل بودن علی این است که در مقام اثبات و عمل، با فرقههای گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه مبارزه کرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول پرستها و دنیاپرستان متجمّل میبینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست پیشههای دهرو و صدرو، گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف.
m.r
اساسا علاقه و محبت است که اطاعتآور است. عاشق را آن یارا نباشد که از خواست معشوق سربپیچد. ما این را خود با چشم میبینیم که جوانک عاشق در مقابل معشوقه و دلباختهاش از همه چیز میگذرد و همه چیز را فدای او میسازد.
اطاعت و پرستش حضرت حق به نسبت محبت و عشقی است که انسان به حضرت حق دارد،
m.r
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون شد
از سمک تا به سماکش کشش لیلی برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و عشق تو مرا بالا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که در این بزم بگردید و دل شیدا برد
فاطمه كا
عصر من داننده اسرار نیست
یوسف من بهر این بازار نیست
نا امیدستم ز یاران قدیم
طور من سوزد که میآید کلیم
قلزم یاران چو شبنم بیخروش
محمدجواد محقق
از جمله آثار عشق نیرو و قدرت است. محبت نیروآفرین است، جَبان را شجاع میکند. یک مرغ خانگی تا زمانی که تنهاست بالهایش را روی پشت خود جمع میکند، آرام میخرامد، هی گردن میکشد کرمکی پیدا کند تا از آن استفاده نماید، از مختصر صدایی فرار میکند، در مقابل کودکی ضعیف از خود مقاومت نشان نمیدهد. اما همین مرغ وقتی جوجهدار شد، عشق و محبت در کانون هستیاش خانه کرد، وضعش دگرگون میگردد، بالهای بر پشت جمع شده را به علامت آمادگی برای دفاع پایین میاندازد، حالت جنگی به خود میگیرد، حتی آهنگ فریادش قویتر و شجاعانهتر میگردد. قبلاً به احتمال خطری فرار میکرد اما اکنون به احتمال خطری حمله میکند، دلیرانه یورش میبرد. این محبت و عشق است که مرغ ترسو را به صورت حیوانی دلیر جلوهگر میسازد.
فاطمه كا
در مثنوی، دفتر دوم، داستان شیرینی را آورده است:
حکیمی زاغی را دید که با لکلکی طرح دوستی ریخته، با هم مینشینند و با هم پرواز میکنند! دو مرغ از دو نوع. زاغ نه قیافهاش و نه رنگش با لکلک شباهتی دارد. تعجب کرد که زاغ با لکلک چرا؟! نزدیک آنها رفت و دقت کرد دید هر دو تا لنگند.
فاطمه كا
اگر در وی خیری است خداوند او را بر میگرداند و اگر خیری نیست، بهتر که رفت.
parniangh
بهترین همنشینان کیست؟ حضرت فرمود:
مَنْ ذَکرَکمْ بِاللّهِ رُؤْیتُهُ وَ زادَ کمْ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ وَ ذَکرَکمْ بِالاْخِرَةِ عَمَلُهُ.
آن کس که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانشتان بیفزاید و رفتارش شما را به یاد آخرت و قیامت بیندازد.
parniangh
بر زبان پیغمبر امّی جاری گشته که گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمیدارد.
parniangh
اما انسان گاهی تحت تأثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار میگیرد، محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا میکند، سعادت او را میخواهد، آماده است خود را فدای خواستههای او بکند. این گونه عواطف، صفا و صمیمیت و لطف و رقّت و از خود گذشتگی به وجود میآورد، بر خلاف نوع اول که از آن خشونت و سبعیت و جنایت برمیخیزد. مهر و علاقه مادر به فرزند از این مقوله است. ارادت و محبت به پاکان و مردان خدا، و همچنین وطندوستیها و مسلکدوستیها از این مقوله است.
کاربر ۸۵۶۰۷۹۸
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۲۸٫۳ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۸,۸۰۰۶۰%
تومان