درپایان چه حرفی دارید که بگویید؟
- ما میرویم و آیا در پی ما یادی از دلها خواهد گذشت.
Shanti
تنبیه بیدار کردن است. چوب را باید خورد و روشن شد، ضربه اگر بیدار کند همیشه رواست.
fateme
چرا در اشعارتان اینقدر تنهایی موج میزند؟
- من همیشه خودم را درپس یک در تنها دیدهام و تنهایی به دیده من کیفیتی دلپذیر است.
shima
به سراغ من اگر میایید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
دختر دریا
چرا در اشعارتان اینقدر تنهایی موج میزند؟
- من همیشه خودم را درپس یک در تنها دیدهام و تنهایی به دیده من کیفیتی دلپذیر است.
|هیـچِمطلقـ|
مثل اینکه از مدرسه دل خوشی ندارید؟
مدرسه، خوابهای مرا قیچی کرده بود . نماز مرا شکسته بود . مدرسه، عروسک مرا رنجانده بود . روز ورود، یادم نخواهد رفت : مرا از میان بازیهایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند . خودم را تنها دیدم و غریب ... از آن پس و هربار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه میشد.
stayesh
من مسلمانم! اما عبادت را همیشه در خلوت خواستهام.
مهدیس 🌙
گاه میان بازی اتاق آبی ملایم صدایم میزد، از همبازیها جدا میشدم و میرفتم تا میان اتاق آبی بمانم و گوش بدهم. چیزی در من شنیده میشد، مثل صدای آب که خواب شما بشنود چشم چیزی نمی دید اما خالی درونم نگاه میکرد و چیزها میدید.
اتاق آبی و تنهایی درون آن در همه جای کودکیام حاضر بود. و من در این تنهایی چیز دیگری میشدم، غبارم میریخت، انگار پوست میانداختم
صبح
شما معمولاً تن به هیچ مصاحبهای نمی دهید و این باعث میشود تا کمتر درباره آثارتان صحبت شود چرا؟
- [ببینید] اگر اثری با ارزش و ماندنی باشد، جایش را باز میکند، مطرح میشود و ماندگار. و اگر بی ارزش باشد با هزار بوق و کرنا نمیتوان آن را به خورد مردم داد
ziba.sh
معلم دبستان ما آدمی بی رویا بود که در حضور او خیالات چروک میخورد.
fateme