بریدههایی از کتاب میدگارد ۱
۴٫۳
(۵۱۳)
غیر از تخت او یک تخت دیگر نیز در آن اتاق وجود داشت که خالی بود در واقع کسی حاضر نبود با او هم اتاق شود. هر وقت به آن تخت خالی نگاه میکرد به یاد کسانی میافتاد که حاضر نبودند با او هم اتاق شوند.
KAVİON
در یکی از همان صبحهای دلگیر تابستان در باغی نه چندان بزرگ، نزدیک یک جنگل که بیانتها مینمود، روی یکی از شاخههای یک بید مجنون کهنسال، پسرکی نحیف و لاغر اندام زانوهایش را در آغوش گرفته بود و به تنهایی خودش میاندیشید.
KAVİON
عشق و هوس شروعِ نزدیکی دارن، نباید فریب خورد، وقتی که هوس لباس عشق رو تنش می کنه و ظاهر میشه شناختنش کار سادهای نیستاما همیشه چیزی هست که عشق واقعی رو ثابت میکنه و اون زمانِ. هوس در برابر گذر زمان کمکم پیر می شه و میمیرهاما عشق هرگز! زمان عشق را در آغوش میگیرد و به آن بال و پر میدهد. آن را همچون خورشیدی سوزان در دریای محبتِ وجود به پرواز در میآورد.
Bagher
محبت و عشق حقیقی در دل به وجود میاد. چیزی که بین تمام موجودات مشترکه. وقتی به کسی علاقه داشته باشیم که بهش خیانت نکردیم.این خیانت نیست! خیانتاینه که ما نسبت به علاقه کسی بیاعتنایی کنیم. عشق نه خیانته و نه جرم! بیاعتنایی به احساسات خیانته، هوس خیانته. میدونی عشق و هوس شروعِ نزدیکی دارن، نباید فریب خورد، وقتی که هوس لباس عشق رو تنش می کنه و ظاهر میشه شناختنش کار سادهای نیستاما همیشه چیزی هست که عشق واقعی رو ثابت میکنه و اون زمانِ. هوس در برابر گذر زمان کمکم پیر می شه و میمیرهاما عشق هرگز! زمان عشق را در آغوش میگیرد و به آن بال و پر میدهد. آن را همچون خورشیدی سوزان در دریای محبتِ وجود به پرواز در میآورد.
🎹🎹🔥🪄
در نظر داشته باشین که ما هم اگه به تقویت روحمون بپردازیم میتونیم خیلی کارها انجام بدیم به عنوان مثال همین درختای اطراف را نگاه کنین. درختها از آن موجواتی هستند که روح بسیار قدرتمندی دارند اگر ما به مرحلهای از توان روحی برسیم که بتونیم با آنها ارتباط برقرار کنیم می تونیم از دانش و اطلاعات آنها سود زیادی ببریم. و باید اضافه کنم هر کسی نمی تونه بهاین مرحله از توانایی برسه. در تمام تاریخ تنها چند نفر تونستن بهاین مرحله برسن و تقریباً تمام اونها، هنرمند بودن.
🎹🎹🔥🪄
بااین سؤال، آریا حسابی جا خورد. هیچ جوابی هم نداشت که به او بدهد و قائله را ختم کند. انگار تینا بهتر از آریا حقیقت را میدانستاما میخواست اعتراف بگیرد و زجر اعترافِ احساس را در چشمهای او ببیند.
야민
اما دلیل موفقیت الانت شکستهای قبلی توست. هر شکست میتونه حاوی یک تجربه مفید برات باشه، پس هیچ وقت از شکست ناامید نشو. نیرویِ درونی الآنت در مقابل چیزی که در آینده به دست میاری خیلی ناچیزه.
... negin...
عشق، هوس، سراغ همه موجودات میروند، انسانها، پریان، اجنه و حتی حیوانات...اما دراین بین تنها کسانی پیروز میشوند که صبر داشته باشند و عشق واقعی را از هوس تشخیص دهند.
so
وقتی تو درک بودم در مورد درههای شیطانی چیزهایی میشنیدم. اونجا یک سرزمینه که به وسیله ششصد و شصت و شش دره احاطه شده است و هر روز تنها یکی از اون درهها به سرزمین شیطان میرسه و مابقی همه به درک ختم میشن.
🎹🎹🔥🪄
تو که یه پریِ معمولی نیستی وگرنه الان زنده نبودی.
🎹🎹🔥🪄
عشق نه خیانته و نه جرم! بیاعتنایی به احساسات خیانته، هوس خیانته. میدونی عشق و هوس شروعِ نزدیکی دارن، نباید فریب خورد، وقتی که هوس لباس عشق رو تنش می کنه و ظاهر میشه شناختنش کار سادهای نیستاما همیشه چیزی هست که عشق واقعی رو ثابت میکنه و اون زمانِ. هوس در برابر گذر زمان کمکم پیر می شه و میمیرهاما عشق هرگز! زمان عشق را در آغوش میگیرد و به آن بال و پر میدهد. آن را همچون خورشیدی سوزان در دریای محبتِ وجود به پرواز در میآورد.
mahdi bxn
لباسهای بسیار فاخر، به آرامی بیرون آمد و گفت:
ـ عکسالعملش چگونه بود؟
ـ درست همان طوری که پیشبینی کرده بودید بانوی من.
زن با شنیدن این حرف ناگهان حالت چهرهاش تغییر کرد و چند قطرۀاشک، بی اختیار از گونهاش به پایین غلتید و ناامیدانه گفت:
ـ از نِسِرم بیش ازاینها انتظار داشتم.
و مرد پاسخ داد:
ـ بله، متأسفانه بانو نسرم به آنها پیوسته. دستور شما دراین مورد چیه اولیاء حضرت؟
زن اندکی فکر کرد، سپس پاسخ داد:
ـ شما بهتر است دیگر ازاین ماجرا کنار بروید و به مأموریت اصلی خودتان بپردازید و در حالی که به قطار در حال دور شدناشاره میکرد ادامه داد:
ـ و بهتر است کمی عجله کنید. آن پسر زیاد منتظر نمیماند. ترجیح می دهیم شخصاً ماجرای نسرم را پیگیری کنم. بالأخره زمان آن رسیده که فرزند دیگرم را فرا بخوانم.
Lina
خیانتاینه که ما نسبت به علاقه کسی بیاعتنایی کنیم. عشق نه خیانته و نه جرم! بیاعتنایی به احساسات خیانته، هوس خیانته. میدونی عشق و هوس شروعِ نزدیکی دارن، نباید فریب خورد، وقتی که هوس لباس عشق رو تنش می کنه و ظاهر میشه شناختنش کار سادهای نیستاما همیشه چیزی هست که عشق واقعی رو ثابت میکنه و اون زمانِ. هوس در برابر گذر زمان کمکم پیر می شه و میمیرهاما عشق هرگز! زمان عشق را در آغوش میگیرد و به آن بال و پر میدهد. آن را همچون خورشیدی سوزان در دریای محبتِ وجود به پرواز در میآورد.
Unique
جوفا فریاد سهمگینی برآورد و گردن آریا را محکم گرفت و او را از روی سینهاش پایین کشید و بار دیگر هر دو روی زمین گلاویز شدند و در حالی که میغلتیدند همراه با آبشار بزرگ از دره پرت شدند.
بهاره 86
درست مقابل دیدگان تینا با فرق سر آریا برخورد کرد و پیکر او را غرق در آتش به چندین متر آن طرفتر پرت کرد.
تینا ملتمسانه به جایی که آریا پرت شده بود خیره شداما هر چقدر که انتظار کشید آریا حرکت نکرد.
بهاره 86
در همین اثنا شمشیر با یک حرکت سریع از سینهی عفریت بیرون کشیده شد و در نتیجه موجود خبیث نقش زمین شد. آریا با دستهای خون آلود، در حالی کهاشک چشمهای سیاهش را پر کرده بود و دندانهایش را به هم میسائید نمایان شد.
شمشیر موکا در دستهایش به طرز غیر قابل باوری سرخ شده بود و همچون فلزی که تازه از کوره آهنگری بیرون آمده باشد شعله میکشید.
بهاره 86
آریا فوراً چرخی در میان کوههای انباشته شده از طلا زد و با افسوس گفت:
ـ بیچاره اگه میدونست یه روز بایداینا رو بذاره و بره هیچوقت جمعشون نمی کرد.
delvin
تابلوی بردیا روی دیوار پیدا بود و شاخه گل خشکیدهای روی آن به شکل عجیبی خود نمایی میکرد تینا به محض دیدن آن به سمتش دوید و آن را برداشت. آن را چند بار حسابی بوئید و به سینه فشرد. آن شاخه گل را درست به یاد میآورد.
"روزی که دیدمشاین شاخه گل دستش بود. نه اون روز بهم سلام کرد و نه روزی که میرفت خداحافظی کرد... آریا چرا رفتی...؟ پسر عمو چرا تنهام گذاشتی...؟ دوباره تنها شدم آریا... دوباره بیکس شدم بیمعرفت... "
y.e
قلیلی از عفریت و عفریتهها به حاکمیت شاهِ شاهان، حضرت شاه کاظم وفادار ماندند...
muhaddesa
"حضور انسان روی زمین به زودی باعث تفرقه میان فرزندان آتش شد... گروه کثیری از اجنّه به فرقه شیاطین گرویدند، و دیوزادگان نیز از سلطهی پادشاه پریان خود را کنار کشیدند و دراین میان تنها عدهی
muhaddesa
حجم
۳۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۳۱۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
رایگان