بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غریزه وصلی؛ نسخه‎ی کامل | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب غریزه وصلی؛ نسخه‎ی کامل

بریده‌هایی از کتاب غریزه وصلی؛ نسخه‎ی کامل

نویسنده:مهرداد صدقی
انتشارات:مهرداد صدقی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳۷۵ رأی
۴٫۳
(۳۷۵)
من و آقای اشرفی عین زبان‌بسته‌های حرف گوش کن دستور را اجرا کردیم. فقط مانده بود منیژه خانم و زُلی برای سپاس از زحمت‌هایمان، جلوی من و آقای اشرفی علوفه بریزند و ما دو نفر هم در حال نشخوار کردن به عنوان تشکر، دم‌مان را تکان بدهیم.
N.gh
من مطمئن بودم قدرت پلنگ هیچ ملاکی برای ازدواج ندارد و تنها ملاکش این است که کسی به او جواب مثبت بدهد اما با این حال پرسیدم «عمو قدرت ملاک‌های شما برای ازدواج چیه؟» قدرت که حتی بلد نبود اسم خودش را بنویسد و فقط شکلش را نقاشی می‌کرد، جواب داد: «راستش فقط تحصیلات. خیلی دوست دارم زنم خانم دکتر باشه»
ساناز
«ولی بچه تیزیه... همه چیزِ زود مفهمه» آقاجان گفت: «مثلا زلزله بیاد زودتر از بقیه مفهمه ها؟ حیوانا همه اینجوری‌ان»
Dayana
مادر قدرت پلنگ بعد از چند لحظه از ادامه حمله منصرف شد. شاید هم زهرش تمام شد و می‌خواست در این فاصله، تجدیدِزهر کند تا باز نیش بزند. شاید هم بقیه نیشش را برای پدر قدرت پلنگ نیاز داشت و معتقد بود نیشی که به همسر رواست، به غریبه نارواست.
Dayana
با معصومیت هرچه تمام‌تر گفتم: «اجازه! مخواستم بگم سوسیس بندری مخوام آقای آجری متوجه نشد مجور شدم اداش دربیارم»
niki
- کیه؟ - منم این سوال و جوابِ همیشگی پشت همه درهای بسته بود و باز، همیشه هم بدون اینکه کسی بداند پشت درِ واقعا کیست، در باز می‌شد.
• Khavari •
داشتم تخمه مخوردم. کمیته آمد گفت چکار مکنی گفتم تخمه مخورم، مَگه جرمه. اونایَم گفتن اینهمه تخمه مخوری تشنه نمشی؟ منم گفتم چرا. بعد گفتن چون تشنه شدی سوار شو بریم آبِ خنک بخوری...
سمانه
چای داغ را که به سرعت خوردیم و برای روز قیامت تمرین کردیم تا برای قیر داغ آماده باشیم و تمام عضوهای مسیر دهان تا معده را به سزای اعمال‌شان رساندیم،
n re
«سعی کن تو زندگی قناعت داشته باشی. همیشه از کم برکت میاد»
n re
یکی از مولکولهای گازهای نجیب، با احساس مسوولیت، دست‌هایش را تا چند اربیتال باز کرده و در آن شلوغ پلوغی، سر بقیه مولکول‌ها داد می‌زند «خواهرا از این ور، برادرا از اون ور» و در همان حال نگران است مبادا اکسیژن‌ها و هیدروژن‌ها با هم ترکیب شوند و یکی داد می‌زند «لطفا راهِ باز کنین این مولکول بارداره»
Fatemeh Afsharmanesh
مادرش از پشت در پرسید: - کیه؟ - منم این سوال و جوابِ همیشگی پشت همه درهای بسته بود و باز، همیشه هم بدون اینکه کسی بداند پشت درِ واقعا کیست، در باز می‌شد.
feri
زنگ تعطیلی که خورد همه داشتیم با خوشی از مهد علم و دانش فرار می‌کردیم
امید زندگی
من اراده کنم خیلی از دخترا هستن که حاضرن برای زندگی با من بمیرن» باز خواستم بگویم اگر با تو زندگی کنند زودتر می‌میرند اما باز هم در اقدام پیشگیرانه شماره دو، جلوی زبانم را گرفتم
ya zeinab
فهمیدم پول تاثیرش از عشق بیشتر است.
ahmad
البته چون پشت موتور نمی‌شنیدم چه می‌گوید، من هم در جوابش چیزهای دیگری می‌گفتم. کلا جلسه هماهنگی‌مان بیشتر برای عدم هماهنگیِ بیشتر بود.
чаач
«ها با همین قیافه راکی بری دمِ گاراژ حتی اگه بره دِه اونجا حتما به یادت میفته» توی دلم گفتم «به خصوص وقتی مره به گاوا علوفه بده»
Dayana
«من تو همون زمان مجردیم فهمیدم زنا هیچوقت به زبان نمیارن اگه از یکی خوششان بیاد. اگه بدانن طرف مدانه، خوششان نمیاد و دیگه تحویلش نمگیرن» معلوم بود دایی در زمان مجردی‌اش چون جمله عاشقانه نشنیده، توهم زده بود همه عاشقشند اما دوست ندارند به زبان بیاورند.
Dayana
دایی در ادامه همان کلک قدیمی ادامه داد: «خوش‌تیپ کردیا کلک... چی ادکلنِ خوش‌بوییه. اسمش چیه؟» - اسمش کارا مالایا... - چی؟ - به بجنوردی مِشه کره محلی
Dayana
«حالا از عروسم شاید خوشم بیاد اونم چون قدرت ازش خوشش میاد وگرنه من که پولکی نیستم، ولی دیگه نمخوام دور و برِ خانه خودمان ببینمت» اگر در موقعیت تدافعی نبودم حتما الکی گریه می‌کردم و برای مسخره بازی به دست و پایش می‌افتادم که «نه جان ما خوشت بیاد... حالا من چطور به زندگی ادامه بدم؟ کی بیاد منِ مثل زنبور گاوی نیش بزنه؟»
Dayana
«تو مثل پسر خودمی» خوشحال شدم که شاید قسم‌ها تاثیر خودش را گذاشته است و مرا مثل پسرش دوست دارد. الکی و از ترس گفتم «خواهش مکنم افتخاره» ولی چند ثانیه بعد فهمیدم دارد به خودش برای مجوز تنبیه فیزیکیِ من فتوا می‌دهد.
Dayana

حجم

۱۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۲۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
۶,۵۰۰
۵۰%
تومان