بریدههایی از کتاب توحید
۴٫۷
(۲۸)
کلمه «استعداد» یک مفهوم فلسفی است و معنایش فقط «میتواند» است.
همچنان خواهم خواند...
در قدیم هم میگفتند مادههای عالم به یکدیگر تبدیل میشوند، آب به هوا تبدیل میشود و هوا به آب تبدیل میشود، و حتی معتقد بودند خود هوا تبدیل به ابر میشود و لازم نیست ماده بخاری در کار باشد، و همواره سخن از تغییر و تبدّل بوده است. ما در کلمات قدما پیدا نکردیم که بگویند مجموع جرمهای عالم (یعنی چیزهایی که دارای وزن هستند) و مجموع وزنهای عالم کم و زیاد میشود. تازگیِ نظریه لاوازیه در کجاست؟
همچنان خواهم خواند...
در علوم اگر تعریفات از حدود «رسم» تجاوز نکند کافی است و فقط لازم است نشانهای بدهند، چون فقط میخواهند این موضوع با غیر آن اشتباه نشود. ولی از نظر فلسفی، وقتی میخواهند چیزی را تعریف کنند، باید به حقیقت و ماهیت آن چیز نزدیکتر بشوند.
همچنان خواهم خواند...
وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتی اَرَیناک اِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعونَةَ فِی الْقُرْ انِ. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در خواب دید یک عده بوزینه بر منبرش بالا و پایین میروند و مردم در حالی که رویشان به منبر است، به قهقرا میروند. وقتی از خواب بیدار شد، خیلی ناراحت بود. بعد بر او وحی شد و تفسیر شد که بعد از تو عدهای از بنیامیه بر مردم حکومت خواهند کرد و به جای تو خواهند نشست و درعین اینکه مردم به ظاهر مسلمانند و رویشان به طرف اسلام است، در واقع آنها مردم را از اسلام دور میکنند.
همچنان خواهم خواند...
خیلی از مطالب هست که میگوییم در قرن هجدهم یا قرن نوزدهم یا قرن بیستم کشف شد، کأنّه تا آن روز بشر از این مطلب چیزی نمیدانست، در صورتی که گرچه بشر به این دقت نمیدانسته، ولی در عین حال تا حدودی میدانسته
همچنان خواهم خواند...
حدیثی از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هست که میفرماید: مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعینَ صَباحا جَرَتْ ینابیعُ الْحِکمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ اگر کسی چهل صباح اخلاص بورزد و مخلص بشود برای خدا (یعنی تمام هواهای نفسانی و محرکات و بواعث نفسانی را از خودش دور کند به طوری که چهل شبانهروز مصداق قول ابراهیم باشد که فرمود: اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، حرکت کند برای خدا، ساکن شود برای خدا، حرف بزند برای خدا، بخوابد برای خدا، غذا بخورد برای خدا، تمام حرکات و سکناتش جنبه الهی پیدا کند) چشمههایی از حکمت از دلش بر زبانش جاری میشوند؛ جوششی از باطنش به ظاهرش پیدا میشود.
همچنان خواهم خواند...
از قدیمالایام میگویند در میان فلاسفه هم دو مکتب وجود داشته است: مکتب مشّاء و مکتب اشراق. ارسطو و افلاطون با یکدیگر اختلاف مشرب داشتند. ارسطو بیشتر به تجسسات علمی قیاسی یا تجربی متکی بود، و افلاطون بیشتر روی همین الهامات و اشراقات تکیه داشت و میگفت ذهن و نفْس را باید تربیت کرد و آماده این جور اشراقات و الهامات نمود.
همچنان خواهم خواند...
ژاک هادامار ریاضیدان بزرگ فرانسوی میگوید: وقتی ما به شرایط اکتشافات و اختراعات میاندیشیم، محال است بتوانیم اثر ادراکات ناگهانی درونی را نادیده بگیریم. هر دانشمند محققی کم و بیش این احساس را کرده است که زندگی و مطالعات علمی او از یک رشته فعالیتهای متناوب که در عدهای از آنها اراده و شعور وی مؤثر بوده و بقیه حاصل یک سلسله الهامات درونی میباشند، تشکیل شده است.
همچنان خواهم خواند...
وقتی که ما در کلمات علمای جدید این حرف را دیدیم، بیشتر تعجب کردیم و بیشتر به این حرف ایمان پیدا کردیم. اینشتین در مقدمه کتاب خلاصه فلسفی نظریه اینشتین به این مطلب تصریح میکند که تجاربْ مولِّد فرضیات نیست، بلکه این فرضیات است که تجارب را به دنبال خودش میکشاند. همچنین تصریح میکند که فرضیههای بزرگ دنیا همانهایی است که در یک حالتی به ذهن دانشمند القاء و الهام شده است (حتی تعبیر به الهام و اشراق میکند) و بعد از الهام، روی آن تجربه کرده و دیده درست است.
همچنان خواهم خواند...
خداوند در نفس انسان این حکم و قضاوت و الهام را آفریده است که همان جنایتکار هم بالاخره خودش میفهمد که جنایت میکند و خودش را ملامت میکند. تجارب نشان داده است که جنایتکارها در آخر دچار بیماریهای روانی و روحی و عصبی میشوند. علتش چیست؟ علتش این است که جنایتکار هر کاری بکند، آخرش نمیتواند وجدان خودش را از میان ببرد و همیشه از ناحیه وجدان ضربه میبیند و ملامت میشود.
همچنان خواهم خواند...
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
قیمت:
۵۳,۰۰۰
تومان