بریدههایی از کتاب ابوطاها
۴٫۴
(۳۱)
خیلی شور و شوق داشت. سینی شربت رو با احترام جلوی عزادارها میبرد و خدمت میکرد. این کار رو خیلی دوست داشت. میگفت میخوام برای نوکرای امام حسین (ع) سقایی کنم.
Fatemeh Moez
هر کسی برای خدا مهاجرتی انجام بدهد، از آنجایی که این مهاجرت برای خداست ولو اینکه در میدان جنگ هم شهید نشود، شهید است.
Fatemeh Moez
استاد، کاری کرده بود که بعضی از بچهها حتی با وضو وارد سالن ورزش میشدند.
پایان باشگاه رو هم استاد ما رو دور هم جمع میکرد و مباحث اخلاقی مختلفی رو مطرح میکرد که غالبا از کتاب نهج البلاغه بود. احکام مورد نیاز جوانان رو میگفت، از قرآن نکاتی که به درد زندگی میخوره شرح میداد، نوع بیانش هم خیلی جذاب و گیرا بود. بسیاری از بچهها رو میشناسم که نماز خوندن و مسجدی شدن رو از برکت شاگردی آقا مجید دارند. من خودم با بعضی از بچهها مشکل شخصی داشتم و همیشه تو حین مبارزه حسابی از خجالت بچهها در میاومدم و ضرباتی رو به قصد کتک به بچهها میزدم!!
آقا مجید موضوع رو که فهمید خیلی با من حرف زد. شرمنده شدم. خیلی توصیه میکرد و میگفت: صبر داشته باش، گذشت داشته باش. همیشه میگفت: هیچ وقت ورزش رو به خاطر زور آزمایی و زورگویی و ... انجام نده.
خیلی وقتها میشه مشکل و دعوایی رو که قراره پیش بیاد با صحبت کردن و گذشت کردن از بین برد. اینقدر اتفاقات ناگواری در درگیرهای کوچک پیش آمده که باعث پشیمانیهای بزرگی شده.
hosseini
تو پادگان سوریه که بودیم اوقاتی که از تمرینات بر میگشتیم دور هم مینشستیم و درد دل میکردیم آقا مجید میگفت اگر من برگردم تمام هزینه رفت و برگشتم به سوریه رو کامل میدم.
من راضی نیستم سربار این نظام باشم. من تمام افتخارم این است که سرباز کوچکی برای نظام هستم. من این خاطره رو میخوام هر جا که صدایم میرسه با تمام وجود فریاد بزنم: مدافعان حرم، نه تنها برای پول نرفتند بلکه امثال آقا مجید؛ سید میلاد و خیلیهای دیگر حتی حاضر بودند هزینههای رفت وآمد خودشون رو هم از جیب بدهند.
nasim
لحظه آخر نگاه عجیبی داشت، انگار کسی بالای سرش بود! مجید خیره به اون شخص شده بود. لبهاش باز شد و به سختی گفت: السلام علیک یا اباعبدالله و لبخند زیبایی زد و چشمانش بیرمق شد و شهید شد.
Fatemeh Moez
فرمانده وقت دانشگاه امام حسین (ع) از ایشان پرسید که برنامه شما برای بعد از این چیست؟
سردار همدانی چند ثانیه تامل کردند و گفتند: بنده از قبل انقلاب مجاهد بودم و الان قریب چهل سال است جهاد میکنم. ولی بعد از این میخواهم کاری کنم که یقین دارم از این چهل سال مجاهدت بالاتر است و اجر و ثواب بیشتری دارد!
میخواهم بروم گوشهای از مملکت در یک پایگاه بسیج و مسجد، جمعی نوجوان و جوان را دور خودم جمع کنم و روی آنها کار تربیتی و فرهنگی کنم و برای امام زمان سرباز تربیت کنم. یقین دارم این کار ثوابش از این چهل سال مجاهدت، ارزش بیشتری دارد.
Fatemeh Moez
به جرئت میتوان گفت محوریترین شهیدی که اغلب شهدای مدافع حرم ارادت و علاقه خاصی به این شهید عزیز داشتند شهید ابراهیم هادی بود.
آقا مجید هم جزو همین دسته از افراد بود. به شخصیت شهید ابراهیم هادی بسیار علاقمند بود. از اینکه یک ورزشکار حرفهای اینقدر در مسائل اخلاقی رشد کرده و حالا ستاره بیبدیلی برای هدایت جوانها شده بسیار خوشحال بود.
توصیه میکرد حتماً بچههای باشگاه کتاب سلام بر ابراهیم رو مطالعه کنند.
Fatemeh Moez
امام صادق (ع) درباره اثرات زیارت عاشورا میفرمایند: زیارت عاشورا بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین مینمایم؛ اول: زیارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او مشکور باشد، سوم: حاجات او هر چه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده گردد و نا امید از درگاه او برنگردد؛ زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. بحارالانوار جلد ۹۸
Fatemeh Moez
یه جمله خیلی معروفی هم داشت و میگفت بچهها دقت کنید: دین ما رو به جای اینکه درست معرفی کنند، متاسفانه درشت معرفی کردند!! برخی از جوانهای ما رو از دین، زده کردند. برخی به اشتباه، دین مداری و دین داری رو خیلی سخت جلوه دادند.
hosseini
وقتی هم که منزل مان مهمان میآمد درست کردن بخشی از غذا با من بود و بخش دیگری هم با مجید. وقتی هم که میهمانها میرفتند؛ اجازه نمیداد ظرفها را بشورم، میگفت خسته شدهای باشه برای فردا، صبح که از خواب بیدار میشدم مجید همه ظرفها را تمیز شده بود!
nasim
حجم
۶۶۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۶۶۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان