بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بایگانی همیشگی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بایگانی همیشگی

بریده‌هایی از کتاب بایگانی همیشگی

۴٫۵
(۳۵)
عبارت «پایش انبوه» هم برای من و هم برای بیشتر آدم‌ها خیلی آشناتر و روشن‌تر از آن عبارت ساختگی «جمع‌آوری گستردهٔ داده‌ها» بود که دولت اختراع کرده بود و جای این یکی استفاده می‌کرد. این‌جوری واژه‌ها را عوض می‌کردند و روی حقیقت کارهای کثیف آژانس خاک می‌پاشیدند و حتی کارکرد آژانس را به چشم مردم جور دیگری جلوه می‌دادند
blogofski
برنامهٔ STLW از سرآغاز حکم PSP در سال ۲۰۰۱ آغاز شده بود ولی در سال ۲۰۰۴ که دادگستری آمریکا با آن مشکل پیدا کرد، دولت بوش دست به کار دیگری زد. در این مرحله آن‌ها معنای این برنامه را با واژگان دگرگونه‌ای معرفی کرده و معنای برخی کلمات سادهٔ انگلیسی را تغییر دادند تا در پوشش آن بتوانند به کار خود جلوه‌ای قانونی بدهند. عباراتی چون «استفاده» و «به‌خدمت گرفتن» در معانی دیگری استفاده شدند و حالا آژانس این اختیار را داشت که بر هر سطحی و هر گستره‌ای از ارتباطات عمومی تسلط داشته باشد و داده‌های دلخواهش را شنود کند و برای این کار نیازی به مجوزهای دستگاه قضایی نداشته باشد چون اینجا نوشته بود که آژانس این اطلاعات را «به‌خدمت می‌گیرد» و از آن‌ها «استفاده» می‌کند. این عبارات معانی قانونی مشخصی داشتند و این بار معنایی به همان معنای «جستجو و دستیابی» به اطلاعات عموم مردم را داشت.
blogofski
وقتی چیزی را می‌خواهی، نباید دنبالش بگردی و باید صبر کنی تا خودش پیدا شود.
blogofski
در این شکل نوین کار، فعالیت‌های معمول سفارتخانه‌ای تنها پوششی برای کشورهاست تا در زیر آن به کارهای اطلاعاتی و جاسوسی خودشان برسند.
blogofski
این نکته را گشتم و یافتم و شما هم بدانید و آگاه باشید که: بله، انسان به‌راستی بر کرهٔ ماه فرود آمد، تحولات اقلیمی و گرمایش کرهٔ زمین حقیقت دارد و آنچه از گذر جت‌ها در آسمان می‌ماند فقط دود است و ربطی به سلاح‌های شیمیایی ندارد.
blogofski
«قراردادهای شرکتی، سومین صنعت کلاهبرداری مهم در واشنگتن است.» البته بعد از سیستم مالیاتی و عضویت در کنگره
blogofski
در دنیای آنلاین، شما نمی‌توانید آنچه را باعث شرمساری‌تان است یکباره پاک کنید. تنها باید به مدیریت واکنش‌هایتان بپردازید؛ اینجا دیگر دو راه داریم: یا خرد شدن زیر بار گذشته، یا درس گرفتن و رشد کردن و گذشتن از آن.
blogofski
ما به‌شکل خودرو و دیمی شخصیت آنلاین خودمان را یافتیم و پرورش دادیم اما این نکته را نفهمیدیم که هرآنچه روی اینترنت و در گوشه‌های پرت آن کاشته‌ایم، همان‌جا می‌ماند و روزی دامن ما را خواهد گرفت. یا بدتر خودمان روزی به بازیابی آن برخواهیم خاست. خوب می‌دانم که این دردی است، مخصوص آن‌ها که پیش از داشتن شغلی آبرومندانه و منظم، یک خط اینترنت داشته‌اند و توی چنتهٔ هرکدام از این آدم‌ها را که بگردید یک ایمیل، نوشته یا پیام پیدا خواهید کرد که فاش شدنش آن‌ها را از کار بیکار می‌کند.
blogofski
باید همیشه بگذاری که آدم‌ها هرچه دلشان می‌خواهد تو را دست‌کم بگیرند چون تنها در این صورت است که هراسی از تو ندارند و نقاط ضعف و حفره‌های فکری‌شان برایت گشوده و آشکار می‌ماند. دیگر تلاشی نمی‌کنند که ضعف‌هایشان را پیش تو بپوشانند و بعدها می‌توانی در دل همین حفره‌ها برای خودت تاخت‌وتاز کنی و با شمشیر آتشین و آختهٔ عدالت، حکم برانی.
blogofski
کار اینترنت همین است: در مورد چیزی کنجکاو می‌شوید و بعد انگشتان شما جای خودتان فکر می‌کنند و عمل
blogofski
سنجه و معیار وجود آزادی در هر کشوری، میزان احترام به حقوق شهروندان آن است.
blogofski
اگرچه این تجربه غرورم را شکسته اما اعتمادبه‌نفسم را بالا برده است. حالا قوی‌تر از همهٔ عمرم بودم و از درد نمی‌ترسیدم بلکه به‌عکس خودم را با آن درمان می‌کردم.
yumi
زمانی برای دولت کار می‌کردم و الان برای مردم. سی‌سالی طول کشید تا فرقش دستگیرم بشود و از همان‌وقت به بعد، در کارم به دردسر افتادم.
MTA
حالا که نمی‌توانستم به هیچ‌کس اعتماد کنم، باید به همه‌کس اعتماد می‌کردم.
مروارید ابراهیمیان
آنکه کلید بهار عربی را زد، آدمی همسن و سال من بود؛ یک دستفروش تونسی که میوه و تره‌بار می‌فروخت و هر روز بارش را توقیف می‌کردند و ازش باج می‌گرفتند و این کار را هم نهادهای قانونی کشور انجام می‌دادند. طاقت نیاورد و وسط میدان خودش را به آتش کشید و شعله‌ای شد، شهیدی. برای او از آزادی تنها همین مانده بود که کبریتی به وجود خود بکشد و آتش به دامان حکومت خودکامه‌اش بیندازد، پس دیگر من که بودم اگر از روی آن راحتی نمی‌کندم و چند کلید را نمی‌فشردم.
مروارید ابراهیمیان
باید همیشه بگذاری که آدم‌ها هرچه دلشان می‌خواهد تو را دست‌کم بگیرند چون تنها در این صورت است که هراسی از تو ندارند و نقاط ضعف و حفره‌های فکری‌شان برایت گشوده و آشکار می‌ماند.
esemds
سه دیو مهیب اینترنتی گوگل، فیس‌بوک و آمازون که جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا هر وقت بخواهد از دامنهٔ نفوذ و داده‌های آن‌ها استفاده می‌کند و به حوزه‌های آن‌ها سرک می‌کشد. حالا یا با دستورات سرّی ـ که از دید عموم مخفی است ـ و با اعمال قانون، این سه شرکت را مجبور می‌کند که داده‌های خود را در اختیار جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا بگذارند، یا با دستورات به‌کلی سرّی ـ که این یکی هم از دید عموم مخفی است و هم از دید خود این شرکت‌ها ـ و به‌موجب این دستورات، داده‌های این سه شرکت بدون اطلاع آن‌ها در دسترس جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا قرار می‌گیرد؛ داده‌هایی که شرکت‌ها با دردسر بسیار به‌دست آورده و از آن بهره‌برداری می‌کردند و جامعهٔ اطلاعاتی هم هروقت می‌خواست به آن‌ها دستبرد می‌زد و مفت و مسلم از آن دله‌دزدی می‌کرد. به عمرم این‌قدر احساس عجز و بدبختی نکرده بودم.
مهندس
اگر هنوز عطش خدمت به کشورم در من باشد ـ که بود ـ باید با دست و مغزم این وظیفه را ادا می‌کردم و این یعنی با کامپیوتر. این و فقط این، بالاترین خدمت به میهنم بود.
مهندس
کمتر کسی این نکته را می‌داند ولی سازمان سیا، اینترنت و وب داخلی خودش را دارد و فیس‌بوک خودش که به مأموران اجازه می‌دهد با هم تعامل اجتماعی داشته باشند و ویکیپدیای خودش که اطلاعات مرتبط با گروه‌های مختلف سازمان، عملیات، مأموریت‌ها و کارهای تازه را در اختیار اعضا و کارمندان قرار می‌دهد و البته یک نسخهٔ داخلی گوگل که واقعاً خود گوگل آن را طراحی کرده و به اعضا امکان جستجو در محتوای طبقه‌بندی شده را می‌دهد. هر کدام از برنامه‌های سازمان سیا برای خودشان پایگاه اینترنتی داخلی مستقلی دارند و قرارهای ملاقات و جزئیات برنامه روی آن قرار می‌گیرد. ساعت‌ها و شب‌های پیاپی نشستم و از این درگاه بزرگ اطلاعات درس‌ها آموختم.
zeinab niazmand
تصمیم‌های بزرگ زندگی یک‌شبه گرفته نمی‌شوند. ذهن ناخودآگاه، در آغاز، این تصمیم‌ها را می‌گیرد و به آن شکل می‌دهد و وقتی پخته شد به لایهٔ خودآگاه مغز می‌آید و یکباره می‌شکفد، زمانی که این‌قدر توانایی پیدا کرده‌ای که خیال می‌کنی این تصمیم را خودت با آگاهی تمام گرفته‌ای و ایمان قلبی به آن داری
کاربر ۲۰۱۰۳۹۰

حجم

۴۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۴۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۱۳۷,۰۰۰
تومان