بعد از ۱۱/ ۹ همهٔ جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا را مقصر دانستند که چرا نتوانسته از کشور در برابر آن حملهٔ هولناک (دومین حملهٔ بزرگ تاریخ کشور بعد از پرل هاربر) محافظت کند. همین شد که رؤسای سازمانهای زیرنظر جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا تصمیم گرفتند تدبیری بیندیشند و طرحی را پیاده کنند تا دوباره اینطور غافلگیر نشوند. پایه و اساس این مسئله هم تکنولوژی بود؛
مروارید ابراهیمیان
همیشه در جامعهٔ اطلاعاتی آمریکا و در سازمان سیا به آدم یاد میدهند که چگونه از گیر افتادن در گمرک فرودگاهها بگریزند. باید حواست باشد که چه میپوشی و رفتارت چگونه است. باید حواست باشد که توی جیب و کیفت چه داری و اینها
Hosein
در طول تمامی این سی و دو مرحله، ماریو در برابر آن چیزی میایستد که در دنیای بازی کامپیوتری به آن «دیوار نامرئی» میگویند و اینجا معنیاش این بود که او نمیتوانست راه رفته را برگردد. برای ماریو و لوییجی هیچ راه برگشتی در کار نبود و نمیتوانستند به عقب برگردند. شما هم نمیتوانید. من هم نمیتوانم. مسیر زندگی همیشه در یک جهت است: جهت گذار زمان. مهم نیست که تا کجاها پیش میرویم، این دیوار نامرئی پشت سر ماست و ما را از گذشته جدا میکند و بهسوی ناشناخته پیشمان میبرد
zeinab niazmand
و همه این نکته را دریافته بودیم که با تبدیل یک چیز به داده، آن چیز ثبت و ضبط شده و برای ابد ماندگار خواهد ماند. هر بار که به شبکههای اجتماعیمان سر میزنیم و میبینیم که در جایی تگ شدهایم، وظیفهای بر دوش خود احساس میکنیم که به آن سر بزنیم و همین به ماندگاری آن نوشته یا عکس کمک میکند.
zeinab niazmand
مقامات منتخب مردم، بارها تلاش کردهاند که برای پنهان ساختن حقیقت از چشم عموم، روزنامهنگاران را بیاعتبار کنند و حرفشان را از سکه بیندازند
zeinab niazmand
یکباره درها گشوده شدند و شماری از متخصصان جوانی چون من را به سرّیترین و مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی آمریکا راه دادند. این بود که کامپیوتربازها وارث زمین شدند.
مهدی
کار سختی است که کتاب خاطرات خودت را بنویسی و حفظ حریم خصوصی نزدیکانت را رعایت کنی و از آن طرف، چیزی هم از اسرار واقعی و موجه حکومت فاش نکنی. ولی این کاری بود که باید میکردم. من اینجایم، جایی در میانهٔ این دو مسئولیت خطیر.
hana