بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رؤیاهای فلسفی یک روانکاو: کتابی درباره روانکاوی قهرمان درون | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رؤیاهای فلسفی یک روانکاو: کتابی درباره روانکاوی قهرمان درون

بریده‌هایی از کتاب رؤیاهای فلسفی یک روانکاو: کتابی درباره روانکاوی قهرمان درون

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۳.۹از ۱۳۲ رأی
۳٫۹
(۱۳۲)
«عدالت خود با من گفت که انسان‌ها برابر نیستند.»
Mahdi
قهرمان درون تو باید شادمانه تر، گستاخانه‌تر و شجاع‌تر از آن باشد که به ریسمانِ انکار برای رسیدن به آرامش چنگ زند. و این را بدان که سنجه تو برای بازشناخت وجدان از قهرمانت باید همیشه این باشد که «آرامش و بخشایش» منتهای آرزوی او نباشد و «چالش و خطر و خندیدن» وجه تمایز خواسته‌های قهرمانت از وجدان سرزنشگر خواهد بود.
کاربر ۳۹۸۲۱۴۳
تو باید بتوانی در هر زمینی تخم‌های بارور امیدت را بکاری و از آن زمین امیدهای خویش را درو کنی. آن چه در دیگران باید بجویی، امیدهای درخشان قهرمانت و نیز خودت است
hasti
در حقیقت بسیاری از نشانه‌های بیماری روانی فرد، در اثر اشتباه گرفتن دشمن اصلی با چیزی بدلی و جایگزین که حالا می‌شود از آن گریخت، به وجود می‌آید.
hasti
ما باید بتوانیم کتابهایی را بخوانیم که جنین ذهنی ما را به خوبی تغذیه کنند و کمک کنند تا ایده‌های ذهنی ما پرورش یابند و این مستلزم آن است که به ازاء هر ساعت مطالعه، چندین ساعت اندیشه و خلوت کنیم تا مبادا ذهنمان، تالار گفتمان افکار دیگران شود و نتواند هیچ فکری از برای خود داشته باشد و اندیشه‌ای نو و از آنِ خود بیافریند
کاربر ۳۹۸۲۱۴۳
بزرگترین و عمومی‌ترین خطا در ناخرسندی‌های انسان این است که فرد، آلام و دردها و نشانه‌های بیماری را به عنوان «دشمن اصلی» در نظر گرفته و سعی می‌کند در برابر آن دست به مقابله بزند و در مأیوس کننده‌ترین حالت به نفرین کردن و ناله آن نشانه و رنج مشغول شود.
کاربر ۳۲۲۹۳۸۷
«تو جنگجوی جنگ‌های بهتری» . پس خود را سرباز پیاده هر جنگ کوچکی نباید قرار دهی.
بانيشا
«استادی که نتواند بر خود خنده زند، خود مایه پوزخند است» .
kamran.ch
تمثیل استواری در ذهنم هست: مثل شناگری که کمربند نجات به کمر بسته، سخت می‌توانم به عمق رسوخ کنم. در مقابل کافی است دست از تفکر بردارم تا به سرعت به سطح بازگردم. فقط زمانی می‌توانم در مورد مسائل مهم با رغبت کار کنم که مرحله به مرحله و پله به پله از سطح دور شده باشم و در طی فرآیندی، اتفاقی یا عمدی، به لایه‌های زیرین فکر خود رسوخ کرده باشم؛ بارها شده است که وقتی باز می‌خواهم به همان مسائل مهم بیاندیشم خنده‌ام می‌گیرد و دست به تحقیر خودم می‌زنم. اما وقتی پله به پله از سطح دور می‌شوم، عناصر تمسخر کننده و دفاع‌های ذهنی ام آرام آرم کنار می‌روند و باز هم می‌توانم در آب‌های عمیق‌تر شنا کنم.
زینب
«اگر راهی برای رسیدن به روشنایی باشد، حتما از تیرگی می‌گذرد.»
Ahmad
«تو جنگجوی جنگ‌های بهتری» . پس خود را سرباز پیاده هر جنگ کوچکی نباید قرار دهی.
Ahmad
چه بسیار مردمان که روانشان بسیار زودتر از جسمشان درگذشته است و هیچ وقت هم متوجه آن نشده‌اند.
Ahmad
«اگر خویشتن را نپایی، کسی را هم پاس نخواهی داشت.»
Ahmad
«عدالت خود با من گفت که انسان‌ها برابر نیستند.»
Ahmad
تنها جان‌های بزرگ اند که تابِ تنهایی و اندیشیدن با خود را دارند و بر شهوت دنباله روی و اطاعت غلبه می‌کنند.
Ahmad
"من شاید دستاویزی در مسیر سیل باشم اما چوب زیر بغل هرگز. "
Ahmad
زندانی‌های جالب من و تو، بسیار به کار قهرمان درون ما خواهند آمد. آن که از خلّاقیت و شور شبانه چیزی نمی‌داند، آبستن قهرمانی شادان نخواهد بود و آن که هراس‌هایش او را بیگانه می‌یابند، چیزی از احساس شب در صبحگاه او باقی نخواهد ماند. او بهترین راه شناخت خود و قهرمانش را که از پس هراس‌ها و تمایلات تیره و خرده خاطرات پرحرارت و سیاه می‌گذرد، نادیده گرفته است.
Ahmad
راهکار من ساده است: به درون آب بپرید! درنگ نکنید و نایستید. به میان جریان بروید و غریق را بربایید. برای این کار باید خود شناگر توانایی باشید و البته شاید روزی غریق هم بوده باشید. در بحران‌های بیمار هر کاری که می‌توانید بکنید؛ فقط کنار نایستید. یک حضور واقعی در صحنه بحران و یک همراهی عملی نتیجه‌ای پربار به دنبال خواهد داشت. این هم برای دوستت سودمند است و هم برای تو که می‌توانی در واقعی‌ترین لحظات زندگی همسنگرِ دیگری باشی و دوستت را از آن چه در درون اندوخته‌ای، بهره و هدیه‌ای دهی.
A
در هر درمان روانشناختی باید به این نکته توجه ویژه کرد که کاستن از رنج بیمار به هر روشی نمی‌تواند راه مناسبی برای درمان باشد. باید با درمانجو اتمام حجت کرد که کسی نمی‌تواند راه را برایت مشخص کند، چون آن راه دیگر راه تو نخواهد بود. من تنها می‌توانم همسفر تو و همراهت در مسیر کشف سرزمین ناشناخته درونت باشم و تو را در مسیر یافتن راه‌های خودت همراهی کنم و تنهایت نگذارم، اما این تو هستی که باید انتخاب کنی و اتفاقا باید به تنهایی هم این کار را بکنی
A
تو باید این بار هم مانند هر شب نیک بنگری که تضاد و مخالفت بین اندیشه‌ها از درخشش آن‌ها نمی‌کاهد، بلکه تو را درسی نو و اندیشه‌ای ورای اندیشه‌ها هدیه خواهد داد و آن این است که هیچ دو اندیشه‌ای مستقیم در برابر یکدیگر نیستند؛ بلکه اندیشه‌ها در رقابت با هم اند و گاهی برای پیشی گرفتن از دیگری دشنامی نثار هم می‌کنند. اما در یک چیز همگی مشترک اند و آن خدمت به تو و قهرمانت در کشف و پیمودن راهی است که در آن باد‌های موافق برای کشتی وجودت وزان هستند.
Mar__yam

حجم

۷۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۷۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان