بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کافه کاتارسیس | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کافه کاتارسیس

بریده‌هایی از کتاب کافه کاتارسیس

انتشارات:نشر آن‌سو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأی
۳٫۷
(۶)
زندگی مایعی بی‌معنی است که فواره می‌زند از زمان
کتابخور
نگو از ما گذشته است آب از سر ما گذشته‌است ما درختان تبر دیده‌ایم ما صندلی‌ها، نیمکت‌ها ما تخت‌ها، کتابخانه‌ها ما اجتماع چکش خوردهٔ چوب‌ها همه اشکال دیگر جنگلیم رنج‌ها ما را تغییر داده‌اند
کتابخور
تنها یک دریچه می‌فهمد رو به کوچ بودن یعنی چه؟
کتابخور
اشتباهی سر زده است از من؟ سپیده‌دم، اشتباهی سر زده است از من؟
کتابخور
آب پشتِ سر سیلاب نریز نیا به تشییعِ آبشار من آن کسی نیستم که حدس می‌زنی آینهٔ شکسته‌ات تصویرم را مخدوش نشان می‌دهد
کتابخور
از سال‌های سپری‌شده‌ای که هنوز دست رویمان بلند می‌کنند مگر خبر ندارید؟
کتابخور
آسمان را از روی سینه‌ام بردارید و برگردانیدم به زبان اصلی به باد
کتابخور
چه کاری از دست کوچ برمی‌آید برای درخت‌هایی که در خطرند؟ کاش تبر برادری کند
کتابخور
کجایید احساساتِ ممنوع نجات‌دهنده؟
کتابخور
رفیق سفر و حضرم، حضرت تبر رویت را به سمتم برگردان برگردان مرا به پیش از آگاهی سبزِ سیر تو چه می‌دانی از پشتِ پردهٔ پنجره‌ها؟ تو چه می‌دانی چرا چراغ‌ها غریبی می‌کنند با این کوچه؟
کتابخور
رستگاری است گریستن و رفتنی که تغییرت می‌دهد تا ماندنِ بیهوده تحریفت نکرده باشد
کتابخور
زندگی می‌کنی و درخت به درخت تبرتری زندگی می‌کنی بی‌حتی یک کف دست فردا
کتابخور
باید کاری کرد منظرهٔ افتاده بر دریاچه را بر می‌دارم می‌گذارم سر جایش تنها یک دریچه می‌فهمد رو به کوچ بودن یعنی چه؟
کتابخور
دریا، در ازدحام موج‌ها گم شده‌است
کتابخور
ما پل‌هایی بوده‌ایم رویِ یک رود فرصتی کوتاه تا رنگین‌کمان از ما عبور کند؟
کتابخور
آیا ماهی که با تمام گودال‌ها گرم گرفته نمی‌داند ماهی‌های من به آب رفتن عادت دارند؟
کتابخور
از دریچه کوچه پیداست و کودکان _ این خط فاصله‌های بین حوادث_ تاب بسته‌اند بر دو تاریکی
کتابخور
صدف‌ها رویای براقی ندارند از ما گذشته است آفتاب باید به دانه برگردیم به هویتِ شکل نگرفته‌یِ شکوفه‌های هلو و جهان جیره‌بندی پنجره‌ها را رها کنیم
کتابخور
بنزها، جادّه‌ها را سر می‌کشند دوچرخه‌ها اندوه را آهسته‌تر پا می‌زنند کاش این چراغ‌های قرمز می‌توانستند تاریکی را نگه دارند
کتابخور
هیچ چیز مهمی وجود نداشت که به خاطرش لب‌ها را به تعویق بیندازیم
کتابخور

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان