بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کافه کاتارسیس | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب کافه کاتارسیس اثر آیدا گلنسایی

بریده‌هایی از کتاب کافه کاتارسیس

انتشارات:نشر آن‌سو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأی
۳٫۷
(۶)
رستگاری است گریستن و رفتنی که تغییرت می‌دهد تا ماندنِ بیهوده تحریفت نکرده باشد
کتابخور
زندگی می‌کنی و درخت به درخت تبرتری زندگی می‌کنی بی‌حتی یک کف دست فردا
کتابخور
باید کاری کرد منظرهٔ افتاده بر دریاچه را بر می‌دارم می‌گذارم سر جایش تنها یک دریچه می‌فهمد رو به کوچ بودن یعنی چه؟
کتابخور
دریا، در ازدحام موج‌ها گم شده‌است
کتابخور
ما پل‌هایی بوده‌ایم رویِ یک رود فرصتی کوتاه تا رنگین‌کمان از ما عبور کند؟
کتابخور
آیا ماهی که با تمام گودال‌ها گرم گرفته نمی‌داند ماهی‌های من به آب رفتن عادت دارند؟
کتابخور
از دریچه کوچه پیداست و کودکان _ این خط فاصله‌های بین حوادث_ تاب بسته‌اند بر دو تاریکی
کتابخور
صدف‌ها رویای براقی ندارند از ما گذشته است آفتاب باید به دانه برگردیم به هویتِ شکل نگرفته‌یِ شکوفه‌های هلو و جهان جیره‌بندی پنجره‌ها را رها کنیم
کتابخور
بنزها، جادّه‌ها را سر می‌کشند دوچرخه‌ها اندوه را آهسته‌تر پا می‌زنند کاش این چراغ‌های قرمز می‌توانستند تاریکی را نگه دارند
کتابخور
هیچ چیز مهمی وجود نداشت که به خاطرش لب‌ها را به تعویق بیندازیم
کتابخور

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان