بریده‌هایی از کتاب چهار اصل اجرای استراتژی

اگر تیمی بر دو یا حتی سه هدف فراتر از مطالبات ناشی از گردباد تمرکز کند، اغلب می‌تواند آن را محقق سازد. با این‌همه، اگر این تیم چهار تا ده هدف را تعیین کند، تجربه ما حاکی از آن است که فقط به یک یا دو هدف دست خواهد یافت. آنها به عقب خواهند رفت! اگر به دنبال یازده یا دوازده هدف علاوه بر گردباد بروند، کل تمرکز از دست خواهد رفت. اعضای تیم در مواجهه با این‌همه هدف دیگر گوش هم نخواهند کرد چه رسد به اجرا. چرا این‌گونه است

۴ اصل سیستم‌عامل است. سوم، ۴ اصل دسته‌ای جفت‌شده با هم هستند، نه منویی برای انتخاب. در حالی‌که هر یک از اصول ارزش خود را دارد، قدرت واقعی آنها در چگونگی کار کردن آنها در توالی است

۴ اصل اجرا ساده می‌گوید، سخت انجام می‌شود. نخست، اصول به‌طور فریبنده‌ای ساده به نظر خواهند آمد، اما نیاز به پشتکار برای پیاده‌سازی دارند. همان‌گونه که یکی از مشتریان ما می‌گوید، «ساده می‌گوید، سخت انجام می‌شود.» فریب این سادگی را نخورید. اصول قدرتمند هستند بخشی به دلیل آنکه فهمیدن آنها آسان است. اما پیاده‌سازی موفق آنها نیاز به تلاشی چشمگیر در طول دوره‌ای طولانی دارد و مستلزم تعهد پایدار است

رمز اصل ۴، علاوه بر آهنگ تکراری، آن است که اعضای تیم خودشان تعهدات خود را ایجاد می‌کنند. دیدن تیم‌هایی که اعضای آن انتظار داشته باشند، یا حتی بخواهند که به آنها گفته شود چه‌کار کنند امر متداولی است. با این‌همه، از آنجاکه آنها خودشان تعهدات را ایجاد می‌کنند، حس مالکیت آنها بر آن تعهدات افزایش می‌یابد. اعضای تیم همیشه به ایده‌های خودشان متعهدتر خواهند بود تا به دستوراتی که از بالا به آنها می‌رسد. حتی مهم‌تر از آن، متعهد شدن نسبت به اعضای تیم، بجای آنکه صرفا به رئیس متعهد باشند، تاکید را از حرفه‌ای به شخصی تغییر می‌دهد. به عبارت ساده، تعهدات از عملکرد شغلی تبدیل به قول‌های تیم می‌شود. چو

فقط دو هفته طول کشید تا سیستم پاسخ‌دهی شکست بخورد. اگر در وضعیت فردبه‌فرد این‌گونه باشد، فکر کنید چقدر ممکن است در مورد کار تیمی یا کل سازمان صدق کند. جادوی آن در ریتم است. اعضای تیم باید قادر باشند همدیگر را به‌طور منظم و موزون مسئول و پاسخگو قرار دهند. هر هفته، یک‌به‌یک، اعضای تیم به پرسش ساده‌ای پاسخ می‌دهند: «یک یا دو کار بسیار مهمی که بتوانم هفته آینده (خارج از گردباد) انجام دهم و بیشترین تاثیر را در تابلوی امتیازات داشته باشند کدامند؟» سپس اعضای تیم گزارشی در مورد تحقق تعهدات هفته قبل، چگونگی جابجا کردن سنجه‌های پیشرو و تاخیری روی تابلوی امتیازات، و تعهدات خودشان برای هفته بعدی می‌دهند، همه اینها ظرف چند دقیقه.

چرا ضرب‌آهنگ پاسخ‌دهی این‌قدر مهم است؟ تجربه یکی از کسانی را که با او کار کرده‌ایم در نظر بگیرید. او و دختر نوجوانش توافق کردند اگر دختر او خودروی خانواده را هر شنبه صبح بشوید اجازه رانندگی با آن را خواهد داشت. او هر شنبه بازدیدی به همراه دخترش می‌کرد تا مطمئن شود خودرو تمیز شده است. آنها چندین هفته شنبه‌ها بازدید داشتند و همه‌چیز خوب پیش می‌رفت، اما بعد مجبور شد دو روز شنبه پشت سرهم را به خارج از شهر برود. وقتی بازگشت، دریافت که خودرو تمیز نشده است. از دخترش پرسید که چرا کارش را انجام نداده است. او پاسخ داد «اوه. مگر هنوز هم این کار را می‌کنیم؟»

ضرب‌آهنگ پاسخ‌دهی ریتم جلسات منظم و مکرر هر تیمی است که مالک هدف مطلقا مهم است. این جلسه‌ها دست‌کم هفتگی برگزار می‌شوند و به‌طور ایده‌آل بیش از بیست تا سی دقیقه به طول نمی‌کشند. در این زمان کوتاه، اعضای تیم همدیگر را در قبال ایجاد نتایج، علی‌رغم گردباد، پاسخگو می‌سازند.

اصل ۴ جایی است که اجرا واقعا اتفاق می‌افتد. سه اصل نخست بازی را می‌چینند، اما تا زمانی که اصل ۴ را به کار نگیرید، تیم شما در بازی نیست. این اصل مبتنی بر اصل پاسخ‌دهی است: تا زمانی که مستمرا همدیگر را پاسخگو قرار ندهیم، طبیعی است که هدف در گردباد از هم می‌پاشد.

اصل ۴- ایجاد ضرباهنگ پاسخ‌دهی

این تابلو باید ساده باشد، چنان ساده که اعضای تیم بتوانند فورا تعیین کنند که آیا در حال بردن هستند یا باختن. چرا این موضوع مهم است؟ اگر تابلوی امتیازات واضح نباشد، بازی که می‌خواهید افراد بازی کنند در گردباد دیگر فعالیت‌ها به کنار گذاشته خواهد شد. و اگر تیم شما نمی‌داند که آیا در حال بردن بازی است یا نه، احتمالا در مسیر باختن است.

اصل ۳ اصل تعلق خاطر است. در اصل، بالاترین سطح عملکرد همیشه از افرادی دیده می‌شود که از جنبه احساسی و عاطفی درگیر باشند و بالاترین سطح تعامل ناشی از دانستن امتیاز است -یعنی زمانی که افراد بدانند آیا در حال بردن هستند یا باختن. به همین سادگی. بولینگ از پشت پرده ممکن است در ابتدا سرگرم‌کننده باشد؛ اما اگر نبینید که پین‌ها می‌افتند به‌سرعت برایتان کسل‌کننده خواهد شد، حتی اگر واقعا عاشق بولینگ باشید.

اصل ۳- داشتن تابلوی امتیازی جلب‌نظر هنگامی که افراد حساب امتیازها را داشته باشند جور دیگری بازی می‌کنند. اگر قبول ندارید، به هر گروهی از نوجوانان که در حال بازی بسکتبال هستند نگاه کنید و خواهید دید چگونه به محض روشن شدن اسکوربرد بازی عوض می‌شود. با این‌همه، با اندک تغییری در تاکید، حقیقت این عبارت با وضوح بیشتری آشکار می‌شود: افراد وقتی متفاوت بازی می‌کنند که خودشان حساب امتیازها را داشته باشند. این شما نیستید که باید امتیازهای آنها را نگه دارید.

است. اغلب رهبران، حتی برخی از باتجربه‌ترین آنها، چنان بر سنجه‌های تاخیری متمرکزند که اصل تمرکز بر سنجه‌های پیشرو دور از عقل به نظر می‌رسد. سوءتفاهم نشود. سنجه‌های تاخیری درنهایت مهم‌ترین چیزهایی هستند که تلاش می‌کنید به دست آورید. اما سنجه‌های پیشرو، همان‌طور که از نام آنها برمی‌آید، آن چیزهایی‌اند که شما را به سنجه‌های تاخیری می‌رسانند. هرگاه سنجه‌های پیشرو خود را شناسایی کردید، تبدیل به نقاط اهرمی کلیدی برای دستیابی به هدفتان خواهند شد.

سنجه پیشرو خوب دو ویژگی پایه دارد: پیش‌نگر دستیابی به موفقیت است و قابل تاثیرگذاری توسط اعضای تیم است. برای فهمیدن این دو ویژگی، هدف ساده کاهش وزن را در نظر بگیرید. درحالی‌که سنجه تاخیری کیلوهای کم‌شده است، دو سنجه پیشرو ممکن است محدودیت مشخص کالری روزانه و تعداد مشخص ساعت‌های تمرین در هفته باشند. این سنجه‌های پیشرو پیش‌نگر هستند زیرا با عمل بر اساس آنها، می‌توانید پیش‌بینی کنید ترازو (سنجه تاخیری) هفته آینده به شما چه خواهد گفت. این سنجه‌ها تاثیرپذیر هستند زیرا هردوی این رفتارهای جدید تحت کنترل شما قرار دارند. اقدام بر اساس سنجه‌های پیشرو یکی از رازهای کمتر شناخته‌شده اجرا است. اغلب رهبرا

سنجه‌های پیشرو کاملا متفاوتند زیرا اینها سنجه‌های کارهایی با بالاترین تاثیر هستند که تیم شما باید برای رسیدن به هدف انجام دهد. در اصل، این سنجه‌ها رفتارهای جدیدی را می‌سنجند که موفقیت بر اساس سنجه‌های تاخیری را به پیش می‌رانند، چه این رفتار ارائه نمونه به هر مشتری در نانوایی باشد یا به پیچیدگی التزام به استانداردها در طراحی موتور جت.

بر دو نوع سنجه خواهد بود: تاخیری و پیشرو. سنجه‌های تاخیری سنجه‌های رهگیری اهداف مطلقا مهم هستند، و معمولا همان سنجه‌هایی‌اند که بیشتر زمان خود را صرف دعا برای آنها می‌کنید. درآمد، سود، سهم بازار، و رضایت مشتری همگی سنجه‌های تاخیری‌اند، یعنی هنگامی که آنها را دریافت می‌کنید، عملکردی که آنها را به پیش رانده دیگر متعلق به گذشته است. به همین دلیل است که دعا می‌کنید -زمانی که به سنجه‌ای تاخیری دست می‌یابید، دیگر نمی‌توانید آن را درست کنید. به تاریخ پیوسته است.

اصل ۲- بر روی سنجه‌های پیشرو اقدام کنید این اصل، اصل اهرم‌سازی است، مبتنی بر اصل ساده‌ای مبنی بر آنکه همه اقدامات به‌طور مساوی تعیین نشده‌اند. برخی اقدامات در رسیدن به هدف تاثیر بیشتری نسبت به دیگر اقدامات دارند. و این همان اقداماتی است که اگر می‌خواهید به هدف خود دست یابید باید آنها را شناسایی و بر اساس آن عمل کنید. استراتژی شما هرچه باشد، پیشرفت و موفقیت شما مبتنی بر دو نوع سنجه خواهد بود: تاخیری و پیشرو

گر اینک در حال تلاش برای اجرای پنج، ده، یا حتی بیست هدف مهم هستید، حقیقت آن است که تیم شما نمی‌تواند تمرکز کند. این فقدان تمرکز بر شدت گردباد می‌افزاید، تلاش‌هایتان را کمرنگ می‌کند، و موفقیت را تقریبا ناممکن می‌سازد. این مطلب به‌ویژه هنگامی بیشتر دردسرآفرین است که اهداف بیش از حد فراوانی در بالاترین سطوح سازمانی وجود داشته باشند، که همه آنها به‌طور آبشاری تبدیل به ده‌ها و درنهایت صدها هدف در مسیر خود به پایین سازمان می‌شوند، و شبکه‌ای از پیچیدگی می‌آفرینند.

اصل ۱: تمرکز بر مطلقا مهم مستلزم آن است که برخلاف سرشت اصلی خود به‌عنوان رهبر عمل کنید و بر کمتر تمرکز کنید تا تیمتان بتواند به بیشتر دست یابد. هنگامی که اصل ۱ را پیاده‌سازی می‌کنید با انتخاب یک (یا حداکثر دو) هدف به‌شدت مهم آغاز کنید، بجای آنکه تلاش کنید همه‌چیز را به‌یک‌باره بهبود اساسی دهید. این را هدف مطلقا مهم (WIG) می‌نامیم تا برای تیم روشن سازیم که این هدفی است که بیش از همه اهمیت دارد. کوتاهی در دستیابی به آن موجب خواهد شد هر دستاورد دیگری ثانویه، یا شاید هم بی‌اهمیت به نظر برسد.

اصل ۱- بر مطلقا مهم تمرکز کنید