بریدههایی از کتاب آشپزی برای پیکاسو
۳٫۹
(۶۸)
وقتی یه تصمیمی گرفته میشه، یکی میبَره، یکی میبازه. برای همین همیشه کدورت باقی میمونه.
zohreh
او شبیه به بندبازی روی طناب، بیپروا بود و درست میدانست کِی دستبهکار شود و کِی به هرآنچه که به دست آورده زمان بدهد.
zohreh
«اول از همه، هیچ دورهٔ دقیقی از این زن پیکاسو یا اون زنش وجود نداره. زنهایی که در زندگی پیکاسو بودند تداخلهای زمانی زیادی باهم داشتند-پیکاسو مدام اونها رو توی آبنمک میخوابونده و به جون همدیگه مینداخته تا حسادتشون رو تحریک کنه.»
zohreh
با فضلهٔ کفتر یه کودِ عالی درست میکردن! کفترخونهها از دوران امپراتوری روم به بعد نشانِ تشخص بودن. وقتی ارزش یه عمارت اربابی رو حساب میکردن، اینکه چقدر فضلهٔ کفتر اونجا درست شده رو هم مد نظر میگرفتن!
zohreh
اگرچه لوک جوان بود، اما رنجهایی که کشیده بود او را صاحب نوعی بینش فکری عمیق و استقامت کرده بود؛ نوعی ذکاوتِ مردانه در او بود که میدانست نباید زمان را با حسادتهای احمقانه و مسائل بیاهمیت تلف کند.
zohreh
اعتمادبهنفس زیادی را در صدای زیبای مردانهاش حس کرد، گرچه حالا بَمتر و رساتر بود، انگار که آن صدا از سوی یک کشتی مقاوم میآمد که دریا را فتح کرده بود.
zohreh
او اسم پیکاسو را طوری گفت که انگار او مثل ماه باشکوه و دور از دسترس است.
zohreh
«نون یعنی آرد-آب-نمک. جادو در سادگیه. اما فریب نخورین. شما نمیتونین در زمان و تلاش قناعت کنین.»
zohreh
بعضی از نکات تازهٔ گیجکننده در دورهٔ آشپزی فرانسوی حالا جای خود را به این واقعیت داده بود که اگر تحمل گرما را نداری، از آشپزخانه برو بیرون.
zohreh
ببین، تو نمیتونی همهچیز رو توی خودت نگه داری. عزیز دلم، وقتی با آدمهای دیگه رابطه برقرار میکنی، باید تا اندازهای بدهبستون وجود داشته باشه. اطلاعات شخصی مثل گردش پول میمونه. چیزی رو معامله میکنی تا چیزی رو بهدست بیاری. گیل مشکلاتش رو به من گفت، منم مال تو رو بهش گفتم.
zohreh
گاهیاوقات آدمها بهخاطر مصیبتهای زیادی که توی زندگیشون کشیدن بدعُنق و پرخاشجو میشن، فقط برایاینکه آسیبپذیری بیش از حدشون رو از دیگران مخفی کنن.
zohreh
هنگامیکه فکر وحشتناکی به ذهنش خطور کرد هِقهِقکنان گفت: دیگر هیچوقت هیچ اتفاق شگفتانگیزی دوباره در زندگی من نمیافتد.
zohreh
او حس کرد که تابهحال در تمام زندگیاش در درون جسمش محبوس بوده است؛ اما حالا انگار دستهایش را تا بینهایت باز کرده بود و میخواست همهٔ لذتهایی را که دیده بود در آغوش بگیرد-آسمان فراخ، خورشید سوزان، دریای موّاج و مرغهای دریایی او را صدا میکردند.
zohreh
خداوند واقعاً تنها هنرمندِ متفاوته. اون زرافه، فیل و گربه رو خلق کرده. سبک واقعی نداره. اون فقط به امتحانکردن چیزهای دیگه ادامه میده.
zohreh
بهطرز شگفتآوری در مورد همهچیز تنها این توانایی جدید و اعتمادبهنفس عالی را حس میکرد.
zohreh
او حسی شبیه به ثروتمندبودن را داشت اما پی برد فقط پول نیست که آن حس را ایجاد میکند بلکه چنین فوران خوشایند اعتمادبهنفسی از احساس شناخت آدمهایی میآمد که تو را درک میکردند و برایت ارزش قائل میشدند.
zohreh
آینده و سرنوشتش، زیبایی و جذابیتش، حتی سخاوتمندی جهان همه ناگهان امکانپذیر بهنظر میرسید، همهچیز در مقابلش گسترده شده بود و سرشار بود از فرصتهای شگفتانگیز همچون مواهب بهشتی.
zohreh
یک اصطلاحی هست به نام «تِروا» که همان خاک، آب و هواست که درختِ مو، سبزیجات، پرنده یا حیوان وقتیکه رشد میکند پاهایش را روی آن میگذارد. اگر تو همان درخت مو یا دانه را به یک کشور دیگر ببری، زیر نور خورشیدِ یک سرزمین دیگر، اصلاً همان مزه را نمیدهد.
zohreh
یه تخممرغ کاملاً تازه، خیلی قشنگ میشکنه و هیچوقت نباید پوست تخممرغ خردوخاکشیر بشه، مگه اینکه یه آدم کاملاً ناشی باشین.
zohreh
«البته میگن که همهٔ سرآشپزهای خوب تقریباً دیوونهان.»
zohreh
حجم
۴۸۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۴۸۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۷۷,۵۰۰
۵۴,۲۵۰۳۰%
تومان