بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید

بریده‌هایی از کتاب شایو؛ پایین رفتن خورشید

امتیاز:
۴.۲از ۶۴ رأی
۴٫۲
(۶۴)
جدّیت رهبرانِ این روزهای ما. زرشک!
~نگار
چند روزی‌ست بارانِ غم‌افزایی باریدن گرفته. هر کاری افسرده‌ام می‌کند.
~نگار
درماندگی. دیگر ادامهٔ زندگی ممکن نیست. موج‌های درد همچون ابرهای سپیدی که پس از توفان و تندر دیوانه‌وار در آسمان پخش و پلا می‌شوند بی‌رحمانه خودشان را به دلم می‌کوبند. شور سهمگینی، که بایستی نامش دلهره باشد، دلم را آنچنان می‌چلانَد که اشکم دربیاید.
~نگار
«صِرفِ داشتن نام و مقام کسی رو اشراف‌زاده نمی‌کنه. بعضی‌ها نجیب‌زاده‌هایی بزرگ‌ان، اما نامی جز اون که طبیعت به اون‌ها بخشیده ندارن. یه سری هم مثل ما؛ نام‌زاده‌ایم و تنها نامی رو یدک می‌کشیم. بیشتر به آواره‌ها می‌مونیم تا اشراف‌زاده‌ها.
~نگار
برای آدمی... نه، برای یک مرد محال است بتواند بی اندیشه زندگی کند. «من یکی از نخبگان‌ام»، «نکات مثبت خودم را دارم» و از این دست چیزها. از مردم بیزارم. آن‌ها نیز از من بیزارند. آزمونِ هوش. هیبت = احساس حماقت. حالا هرچی. تنها از یک چیز می‌شود مطمئن بود: آدمی برای بقا باید ادا دربیاورد.
یاسمین
«من هم هیچ درکی از جهان ندارم. اصلاً فکر هم نکنم کسی داشته باشه. همه بچه می‌مونن، هرچقدر هم که زمان بگذره. از هیچ چیز درکی نخواهیم داشت.»
sonami
وقتی وانمود می‌کردم باهوش‌ام، همه می‌گفتند «به‌به... چه هوشی.» وقتی ادای خنگ‌ها را درمی‌آوردم، شایعهٔ خنگی‌ام سر زبان‌ها بود. وقتی وانمود می‌کردم در نوشتن ناتوان‌ام، می‌گفتند «خب نمی‌تواند بنویسد.» ادای دروغگوها را که درمی‌آوردم دروغگو می‌خواندندم. وقتی مثل پولدارها رفتار می‌کردم انگِ پولداری بهم می‌چسباندند. وقتی بی‌قید و سهل‌انگار رفتار می‌کردم جزوِ سهل‌انگاران به حسابم می‌آوردند. ولی زمانی که ندانسته از دردی که به‌راستی داشتم نالیدم، چو انداختند که دارد ادا درمی‌آورد و ساختگی‌ست. دنیا جای شوم و نامبارکی‌ست.
بابونه
ولی من می‌دانم که مردن گناه نیست.
little moon
همان‌طور که آدم حق زندگی دارد، حق مردن نیز باید داشته باشد.
little moon
تحمل این زندگی محنت‌آور خیلی سخته. بدبختی، تنهایی، دربه‌دری. دلخراش‌ان. هر وقت از چهار تا دیوار کنارت صدای آهِ افسردگی رو شنیدی، تازه می‌فهمی هیچ بختی برای خوشبختی نداری. فکر می‌کنی آدم چه احساسی داره وقتی می‌فهمه دیگه تو زندگی قرار نیست مزهٔ شادی رو بچشه؟ کار سختیه. بالا بره پایین بیاد خوراک جونورای وحشی قحطی‌زده‌س. کلی آدم بدبخت تو جهان هست.
little moon
«هنوزم دوستم داری؟» صدایش خشن بود.
little moon
«در هر صورت، اگه آدمایی مثل ما که تو توکیو زندگی می‌کنیم از حالا به‌بعد نتونیم به ساده‌ترین حالت ممکن هم احوال‌پرسی کنیم، حتی یه سلام خشک و خالی، زندگی روی زمین متمدن به پایان می‌رسه. واسه آدمای این دوره زمونه پافشاری روی آداب و چیزایی مثلِ صفا و صمیمیت و احترام، مثل آویزون‌شدن از پای کسیه که خودش از گردن آویزون شده. می‌گن: احترام؟ صفا و صمیمیت؟ برو بابا دلت خوشه. با اینا که نمی‌شه زندگی کرد، می‌شه؟ تازه اگر خیلی عادی بتونیم فقط یه سلام خشک و خالی به هم بدیم و بریم، آینده‌مون از این سه حالت خارج نیست: بازگشت به پشت کوه، خودکشی و یا ژیگولو شدن.»
little moon
زنده‌بودن. زنده‌بودن. تعهدِ کلان و تاب‌ناپذیری‌ست که آدم زیر آن تنها با دلهره نفس می‌کشد.
little moon
حس کردم تازه دارم نکبت اساسی زنده‌بودن را تجربه می‌کنم.
little moon
کاش از زاده‌شدنم شاد بودم؛ از زنده‌بودنم، از اینکه جهانی هست و مردمانی.
little moon
آرتیست‌ها، هر چند سالشان هم که باشد، همیشه کودکانه‌ترین و بی‌پرواترین شوخی‌ها را می‌کنند.
little moon
از مردم بیزارم. آن‌ها نیز از من بیزارند.
little moon
آیا کسی هست که تباه نشده باشد؟ اندیشه‌ای‌ست کسل‌کننده.
little moon
احساسی چون سوختن و خاکسترشدن. و چه عذاب‌آورست که حتی نمی‌توانم بگویم «دارم زجر می‌کشم.» بی‌خود تلاش نکنید بی‌اعتنا ازکنارِ این یگانه دوزخ تاریخ بشری بگذرید و آن را کم‌ارزش جلوه دهید.
little moon
تا وقتی که دوستم داری، تنها چیزی که می‌خوام پیشت‌موندنه. ولی تو نائوجی رو بیشتر از من دوست داری، مگه نه؟ می‌رم. می‌رم.
little moon

حجم

۱۱۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۱۱۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان