بریدههایی از کتاب تعلیم و تربیت در اسلام
۴٫۵
(۲۵)
تعلیمدهنده و مربی هر که هست (معلم است، استاد است، خطیب است، واعظ است) باید کوشش کند که [به متعلّم و متربّی] رشد فکری یعنی قوّه تجزیه و تحلیل بدهد، نه اینکه تمام همّش این باشد که دائم بیاموزید، فرا گیرید و حفظ کنید. در این صورت چیزی نخواهد شد. تعقل همان فکر کردن است، نیروی فکر کردن خود شخص است که استنباط بکند، اجتهاد بکند، رد فرع بر اصل بکند.
s313
فرض کردهاند که بشر یک وجودی در جمع دارد غیر از وجود فردی، و غیر از افراد چیز دیگری به نام «انسانیت» وجود دارد که دائما در جریان است و همیشه وجود دارد و هست. و آنچه را که خداشناسان برای خدا گفتهاند که کار را باید برای خدا کرد، اینها برای بشریت یا خدای موهوم خود میگویند که کار را باید برای بشریت و انسانیت انجام داد و برای این خدای موهوم وجود واقعی قائلند و برای خود وجود اعتباری، و فرد را چیزی در مقابل او نمیدانند.
اینها در اثر این بنبستهایی است که در مورد مسائل معنوی و به قول خودشان در مورد ارزشهای انسانی پدید آوردهاند: مذهب را از اول انکار کردند، اخلاق و تربیت مبتنی بر مذهب را نفی کردند
Rara,the real snowwhite
گفتهاند عادت بشر را به صورت ماشین در میآورد و روح ابتکار را در انسان میکشد و اختیار و حرّیت و اراده را از او سلب میکند. کانت میگوید: هر اندازه عادات بشر زیاد باشد، استقلال و آزادیاش کمتر میشود. البته منظور، آزادی عقل است. به هر حال اینها عقیده دارند که چون خاصیت عادت این است که اراده را ضعیف میکند به نحوی که انسان نمیتواند علیه مأنوسات روحی و جسمی خود قیام کند، پس عادت در هر زمینه بد است.
Rara,the real snowwhite
مثلاً وضع دانشجویان ما با این کنکورهای سراسری وضع بسیار ناهنجاری است. دانشجو میخواهد به هر شکلی که هست این دو سال سربازی را نرود، و عجله هم دارد به هر شکلی که هست در دانشگاه راه پیدا کند. وقتی آن ورقهها و پرسشنامهها را پر میکند، چند جا که دیپلمش به او اجازه میدهد نامنویسی میکند، هرجا را که درآمدش بیشتر است انتخاب میکند و بسا هست جایی را انتخاب میکند که اصلاً ذوق آن را ندارد؛ یعنی سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست یک تصادف میدهد. این آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد.
باب الجواد
جمله معروف و خوبی از بیکن نقل میکنند که میگوید علما بر سه دستهاند: بعضی مانند مورچه هستند، همواره از بیرون دانه میآورند و انبار میکنند. ذهن اینها یک انبار است. در واقع یک ضبط صوت هستند، هرچه شنیدهاند ضبط کردهاند و هر وقت بخواهی همان را که یاد گرفتهاند میگویند. دسته دوم مانند کرم ابریشماند، مرتب از لعاب خود میتنند و از درون خودشان در میآورند. این هم عالم واقعی نیست زیرا از بیرون چیزی اکتساب نمیکند، از خیال و درون خودش میخواهد بسازد، و این عاقبت در درون پیله خود خفه خواهد شد. دسته سوم علمای واقعی هستند. اینها مانند زنبور عسلاند، گلها را از خارج میمکند و میآیند عسل میسازند.
الف. میم
قرآن درباره عقل کلمه «لبّ» را زیاد به کار برده، گویی انسان را تشبیه به یک گردو یا بادام کرده که تمام یک گردو یا بادام پوسته است و آن اساسش مغزش میباشد که در درون آن قرار دارد. تمام هیکل و اندام انسان را که در نظر بگیرید، آن مغز انسان، عقل و فکر انسان است. اگر بادامی مغز نداشته باشد چه میگوییم؟ میگوییم پوچ است و پوک
مژگان مقیمی
وظیفه معلم بالاتر از اینکه به بچه یاد میدهد این است که کاری بکند که قوّه تجزیه و تحلیل او قدرت بگیرد نه اینکه فقط در مغز وی معلومات بریزد، که اگر معلومات خیلی فشار بیاورد ذهن بچه راکد میشود.
CyrusFromPersia
وَ لا تُخْبِرِ النّاسَ بِکلِّ ما اَنْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیهِمْ هر گرفتاری که داری جلو مردم بازگو نکن [زیرا] نزد ایشان خوار میشوی و این کار یعنی در زندگی شکست خوردهام.
کاربر ۳۸۹۸۵۴۶
در حدیثی هست که: اَلْعِلْمُ عَلی ثَلاثَةِ اَشْبارٍ یعنی علم سه وجب است یا سه قطعه است یا سه مرحله است، اِذا وَصَلَ اِلَی الشِّبْرِ الاْوَّلِ تَکبَّرَ در مرحله اول تکبر به انسان دست میدهد، خیال میکند که دیگر تمام حقایق عالم را میداند، وَ اِذا وَصَلَ اِلَی الشِّبْرِ الثّانی تَواضَعَ در مرحله دوم میفهمد که نه، اینطور هم نیست، میآید پایین و کوچک میشود، وَ اِذا وَصَلَ اِلَی الشِّبْرِ الثّالِثِ عَلِمَ اَنَّهُ لایعْلَمُ شَیئا و در مرحله سوم میفهمد که نسبت به آنچه باید بداند هیچ نمیداند.
الف. میم
قرآن مخصوصا همان چیزی را که انسان طبعا به سوی آن کشیده میشود انتقاد میکند، میفرماید: اگر اکثر مردم زمین را پیروی کنی، تو را از راه حق منحرف میکنند. دلیلش این است که اکثر مردم پیرو گمان و تخمیناند نه پیرو عقل و علم و یقین
الف. میم
وظیفه معلم بالاتر از اینکه به بچه یاد میدهد این است که کاری بکند که قوّه تجزیه و تحلیل او قدرت بگیرد نه اینکه فقط در مغز وی معلومات بریزد، که اگر معلومات خیلی فشار بیاورد ذهن بچه راکد میشود.
ghasemi
مسئله ارادت و شیفتگی به یک شخص معین، بالاترین و بزرگترین عامل است در تغییر دادن انسان؛
حسین....
محبت پیغمبر و محبت امیرالمؤمنین و محبت هر کاملی بزرگترین عامل اصلاح و تربیت انسان است. فلسفه محبت اولیاء این است.
حسین....
اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْکذْبُ عَجْزٌ. از آن جهت انسان باید راستگو باشد که راستی برای انسان عزت است (در اینجا راستی مبنای عزت قرار گرفته) و دروغ گفتن عجز و ناتوانی است؛ آدم ناتوان دروغ میگوید، آدم قوی که دروغ نمیگوید.
حسین....
مغز انسان هم قطعا همینجور است. در تعلیم و تربیت باید مجال فکر کردن به دانشآموز داده بشود و او به فکر کردن ترغیب گردد.
یه منتظر
خلبان هیروشیما عاقبت، کارش به دارالمجانین کشید.
مصطفـے
زن به عنوان یک صاحب عفت، حامل یک امانت بزرگ انسانی است نه دارای یک امر شخصی که اگر از آن بگذرد از شخص خودش گذشته؛ اگر بگذرد، به یک امانت انسانی خیانت کرده است.
فهیمه
امام صادق و مرد سنتگرا
داستان معروفی است که حضرت صادق تشریف بردند به منزل یکی از دوستانشان یا یکی از شیعیانشان که خانه بسیار کوچک و محقری داشت. گویا او آدمی بوده که حضرت میدانستهاند وضعش اقتضا میکند که خانه بهتری داشته باشد. حضرت فرمودند: تو چرا در این خانه زندگی میکنی؟ مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ سَعَةُ دارِهِ. گفت: یا ابنَ رسولِ اللّه! این خانه پدری و آباء و اجدادی من است و دلم نمیخواهد از اینجا بروم. چون پدر و جدّم اینجا بودهاند، نمیخواهم از اینجا بروم. حضرت فرمودند: گیرم پدرت شعور نداشت، آیا تو هم باید اسیر بیشعوری پدرت باشی؟! برو برای خودت یک خانه خوب تهیه کن.
بانو وفا
اگر بگویید که انسان از هر کاری بالاخره لذتی میبرد، میگوییم درست است ولی لذت بردن انسان از یک کار منحصر به این نیست که ناشی از نفع رساندن به خود باشد.
زهرا
همه دم از اخلاق میزنند ولی جهانبینیشان ارزشهای اخلاقی را متزلزل کرده است.
زهرا
حجم
۳۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۳۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان