بریده‌هایی از کتاب تو شاهکاری دختر

در این دنیای بزرگ، فقط یک نفر مسئول زندگی شماست، آن یک نفر هم خودتانید و بس. همه چیز در دستان شماست.

دلم می‌خواهد با بلندترین صدا این حقیقت را فریاد بزنم تا در مغز استخوانتان نفوذ کند که زمام اصلی زندگی‌تان در دست خودتان است نه دیگری. شما فقط یک‌بار حق زندگی‌کردن دارید و روزها یکی پس از دیگری از پی هم می‌گذرند. خودزنی نکنید و اجازه ندهید دیگران هم این کار را با شما بکنند. قبول نکنید کمتر از آنید که لیاقتش را دارید.

به‌راستی که زمان‌بندی خدا دقیق است و ردخور ندارد.

مقایسه‌کردن یعنی مرگ هرچه شادی در این جهان. تنها کسی که خودم را با او مقایسه می‌کنم و اصرار دارم از او بهتر باشم، کسی است که دیروز بودم.

هدف، قدم نخست موفقیت است؛ اما رسیدن به موفقیت گام اصلی است. شما باید به برنامه‌ریزی‌هایتان عمل‌کنید تا بتوانید الگویی جدید از خود در ذهنتان بسازید. کسی که هر روز هستید الگوی ذهنی شماست، نه موجود موهوم و رؤیایی که برای خود تجسم می‌کنید.

متأسفم برای آن دخترکی که تا این اندازه خام بود. ناراحتم که می‌بینم کسی او را برای زندگی آماده نکرده بود یا به او یاد نداده بود به‌جای گدایی‌کردن عشق از این و آن، به خودش عشق بورزد. متأسفانه آن دختر مجبور شد خودش همه چیز را به بهایی گزاف یاد بگیرد.

شاید حرف تلخی باشد؛ اما حقیقتی شیرین در عمقش نهفته است. شما بیش از آنید که تا به امروز شدید و با دانستن این حقیقت بزرگ می‌توانید بر همه جوانب زندگی‌تان کنترل داشته باشید.

این بزرگ‌ترین درسی است که می‌توانم به شما تقدیم کنم و آن اینکه، فقط و فقط خود شما می‌توانید زندگی‌تان را تغییر دهید. این حقیقت دارد. من جملات کتاب مقدس را عمیق مطالعه کرده‌ام و ایمان دارم خالق من قدرتی است که من به کمک آن می‌توانم به هرچه می‌خواهم، برسم؛ اما نباید این حقیقت را فراموش کرد که خدا، والدین، اطرافیان، دوستان و هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند شما را برای رسیدن به چیزی رهنمون کند مگر اینکه خودتان طالب باشید و همکاری کنید. شما قدرت تغییر این زندگی را دارید. همیشه این قدرت را داشته‌اید و خودتان بی‌خبر بوده‌اید.

مهم نیست خود رؤیا جامه عمل بپوشد یا نه، مهم این است که آن رؤیا به ما جهت می‌دهد تا بتوانیم همچون ناخدایی کارکشته کشتی‌مان را هدایت کنیم.

چیزی به نام «نه» وجود ندارد، مگر اینکه خودتان قبولش کنید.