بریدههایی از کتاب فراتر از بودن
نویسنده:کریستین بوبن
مترجم:حبیب گوهریراد
ویراستار:نازنین نظری فردوس
انتشارات:انتشارات رادمهر
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۷ رأی
۳٫۸
(۴۷)
من نسبت به مکانی که تو در آن هستی هیچ تردیدی ندارم:
تو در قلب گلهای سرخ، پنهانی...
سپیده
برای آن که بتوان کمی، حتی شده کمی زندگی کرد، باید دو بار متولد شویم: ابتدا تولد جسممان است و سپس تولد روحمان.
هر دو تولد مانند کنده شدنمیمانند. تولد اول بدن را به این دنیا میکشاند و تولد دوم، روح را به آسمان پرواز میدهد.
تولد دوم من زمانی بود که تو را ملاقات کردم.
سپیده
مردهها تنها یک مطلب را به ما گوشزد میکنند:
باز هم زندگی کنید و خودتان را آزار ندهید و همیشه خندان باشید.
نسیم رحیمی
دوستت دارم...
این رمزگونهترین کلامی است که شایستهٔ تعبیر تو در طول قرنهاست؛ کلامی که وقتی به درستی بیان میشود، تمام هدف و لطافتش را هدیه میکند.
سوفی
مقدمهٔ مترجم
تو اگر میدانستی
که چه دردی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
دگر امروز نمیپرسیدی
که تو ای مرد چرا تنهایی...
سوفی
سلّاخی زار میگریست...
به قناری کوچکی دل باخته بود!
Saeid
دوستت دارم...
این رمزگونهترین کلامی است که شایستهٔ تعبیر تو در طول قرنهاست؛ کلامی که وقتی به درستی بیان میشود، تمام هدف و لطافتش را هدیه میکند.
Saeid
واقعهٔ مرگ تو، تمام وجود مرا در هم ریخت...
تمام وجودم، جز قلبم را.
Saeid
دنیا مملو از جنایت است، زیرا در دستان کسانی است که پیش از هر کس خود را به قتل رساندهاند و اتکاء به نفس و آزادیشان را در خود خفه کردهاند.
مریم
هیچ وقت نتوانستم کوچکترین انتقادی را نسبت به تو تحمل کنم. من کمترین بیمحلی نسبت به تو را فراموش نمیکنم و در دلم باقی میماند؛ مانند ورطهای میان من و کسانی که یک روز، حتی فقط یک بار، نسبت به تو شک کرده باشند.
این شیوهٔ عشق ورزیدن است، و تنها شیوهٔ عشق ورزیدنی که بلد هستم
nastar-esm
دوستت دارم...
و این جملهای است که هرگز آن را به زمان گذشته نخواهم نوشت...
امیرعباس
تنهاییام در این آپارتمان، تنها به امید دیدار مجدد تو، دوست داشتنی و لذتبخش بود.
امیرعباس
هنگامی که انسان رابطهای را آغاز میکند، حالا میخواهد هر رابطهای که باشد، از همان ابتدا همه چیز را در مورد آن میداند؛
کافی است شخصی را که از کنارمان میگذرد ببینیم و به شیوهٔ سفر روحیاش نظری بیاندازیم، آن وقت همه چیز را در موردش حدس میزنیم. گذشته، حال و آیندهٔ هر رابطهای از همان لحظهٔ اول مشخص است.
bookwormnoushin
نمیدانم مرگ از تو به چه چیز توانست دست یابد؟
چرا که مرگ، هرگز نمیتواند عشق را به سرقت ببرد.
و تو همیشه اعتقاد داشتی که:
«عشق هم مانند مرگ سهمگین است.»
نگین
همهٔ ما روزی میمیریم و فقط آن زمان، زمان مناسبی برای استراحت است.
نگین
من همان گونه مینویسم که تو به من آموختی؛
همواره به دنبال آن هستم که در همه چیز، حتی در بدترینها، آن چه را که قابل ستایش و تمجیداست، بیابم.
*
نگین
«هیچ تقدسی عظیمتر از تقدس مادرانی نیست که شستن کهنهها و گرم کردن فرنی و حمام کردن کودک، آنان را از رمق انداخته است...»
ویکتوره
آدمی وقتی در درون چیزی قرار دارد نمیتواند آن را ببیند، پس در این زندگی فقط باید از بیرون نگاه کرد
ویکتوره
بیماری هیچ وقت علت نیست، بلکه پاسخ است...
پاسخی ناچیز به درد، به رنج، به بیکسی...
و نیز میدانم که بدبختی مانند یک میراث از یک نسل به نسلی دیگر میرسد، و بعد فقط یک نفر برای بلعیدن تمام آن کافی است.
ویکتوره
دنیا مملو از جنایت است، زیرا در دستان کسانی است که پیش از هر کس خود را به قتل رساندهاند
ویکتوره
حجم
۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان