بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوانه‌وار | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیوانه‌وار

بریده‌هایی از کتاب دیوانه‌وار

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۴ رأی
۴٫۳
(۲۴)
هنگامی که انسان فقط به عشق اعتقاد داشته باشد، عادت به سحرخیزی ندارد و ترجیح می‌دهد زمان بیش‌تری را در بستر خود بماند، چون عشق را در همان جا درمی‌یابد.
plato
همهٔ ما به شکلی، در زندگی یکدیگر مؤثریم و من فکر می‌کنم اصلی‌ترین هنر این است که همیشه فاصله‌ها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، می‌سوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ می‌بندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود می‌آموزیم، تنها با تجربه‌ای سخت امکان‌پذیر است. باید بابت آن بهایی بپردازیم تا متوجه‌اش شویم.
naime❄
من فکر می‌کنم اصلی‌ترین هنر این است که همیشه فاصله‌ها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، می‌سوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ می‌بندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود می‌آموزیم، تنها با تجربه‌ای سخت امکان‌پذیر است. باید بابت آن بهایی بپردازیم تا متوجه‌اش شویم. این اولین درس دوران کودکی‌ام بود.
شکوفه
عشق و قنّادی رابطهٔ نزدیکی با هم دارند؛ مهمترین مسأله، تازگی آن‌هاست و مخلّفاتی که با آن‌ها مخلوط می‌کنی، که تنها در این صورت تلخ‌ترین مواد، به شیرین‌ترین مواد تبدیل می‌شوند.
2.h.z
بهتر است بدانی تمام رویدادهای واقعی زندگی ما، به طور مخفیانه غارت شده است. قدم زدن زیر نم‌نم باران، لذت بردن از صدای کفشی در خیابان، انتخاب یک عبارت از کتاب و قرار دادن آن روی قلب‌مان، میوه و قهوه خوردن کنار پنجره، و خیلی چیزهای دیگر... به جرأت می‌توانم بگویم که تمام این‌ها عین خیانت است؛ چراکه از جهان بیرونی لذتی می‌بریم که آن را از همسرمان هدیه نگرفته‌ایم
✿⁠tanin
من تنها نیستم. مردی چاق همراه من است. او با من حرف می‌زند و من فقط گوش می‌دهم. با آن که این اتاق بسیار کوچک است، اما او فضای زیادی را اشغال نمی‌کند: تنها در یک کاست و ضبط صوت جای می‌گیرد! نامش سباستین باخ است.
Naarvanam
من زنبورها را دوست دارم و به این‌جا آمده‌ام تا همانند آن‌ها عسلی بسازم؛ با این تفاوت که عسل من از جنس سکوت و تنهایی است.
Naarvanam
وقتی کسی را با نامی جدید صدا می‌زنید، گویا خونی تازه در رگ‌هایش جاری می‌سازید. این یک اقدام کاملا عاشقانه است و تنها عاشق و معشوق اجازهٔ چنین کاری را دارند.
Naarvanam
مادرم، تنها با صدای خنده‌هایش در ذهنم تداعی می‌شود؛ خنده‌هایی که در فضای اتاق طنین می‌اندازد، سپس تمام جهان را پر می‌کند؛ همانند نغمهٔ پرنده‌ای که یکباره تمام جنگل را، از آسمان گرفته تا برگ‌های سوخته‌اش که بر زمین ریخته، سرشار می‌کند و به همین دلیل من مادرم را «پرندهٔ جزایر ناشناخته» می‌نامم. من همیشه فکر می‌کنم مادرم دیوانه است و برای تمام کودکان دنیا، آرزوی یک چنین مادر دیوانه‌ای را دارم. دیوانه‌ها می‌توانند بهترین مادرهای دنیا باشند، زیرا با قلب پرخاشجویانهٔ کودکان بیش‌ترین سازگاری را دارند.
نگار
همیشه در زندگی چیزهایی وجود دارد که انسان مجبور به پذیرش آن‌هاست و یا خیال می‌کند که مجبور است آن‌ها را بپذیرد، ولی در واقع هر دوی این‌ها یکی است
Mostafa Talebi
می‌دانستم پدر گرفتار بیماری سختی است. در زندگی چند نوع بیماری را می‌توان یافت، به طور مثال بیماری مادرم این است که هیچ‌گاه چیزی را جدی نمی‌گیرد. این بیماری خطری ندارد و هیچ‌کدام از موارد حیاتی زندگی را تهدید نمی‌کند، اما پدرم بیماری درمان ناپذیری دارد به نام «بیماری کمال‌گرایی»! همه چیز باید بهترین باشد و آن بهترین هیچ وقت وجود ندارد...
Ghazaleh
این فکر بسیار تأثیرگذار و اندوهگین است؛ این تصور که تمام وابستگی‌های دو نفر به یکدیگر، غیرواقعی و تلخ است. گاه به نظر می‌آید که همهٔ احساسات ما، حتی ژرف‌ترین آن‌ها، بسیار مضحک است. ژرفای احساسات ما، اغلب به عشق مربوط نمی‌شود، بلکه به خودخواهی ما مرتبط می‌شود. ما فقط به خودمان علاقه‌مندیم و تنها به حال خود گریه می‌کنیم.
Ghazaleh
نگاه انسان‌ها، از نگاه گرگ‌ها نیز ناپایدارتر است و آن‌چه در نگاه انسان‌ها دیده می‌شود، به مراتب وحشتناک‌تر از نگاه گرگ‌هاست.
nil نیلوفر
دقیق نمی‌دانم از کدام جنگ سخن می‌گوید، اما تنها چیزی که از آن صحبت‌ها دریافته‌ام این است که هر لحظه از زمان می‌تواند نویددهندهٔ شادی یا پیام‌آور مرگ باشد، و نیز این که دوباره از مرگ رهایی یافته‌ام و تا لحظه‌ای دیگر همه چیز از نو آغاز می‌گردد... و من تصمیم دارم هر لحظه از زندگیم را با همین تصوّر بگذرانم. در واقع دوست دارم از هر لحظه چنان وارد لحظهٔ بعد شوم که گویا از درّه‌ای به درّهٔ دیگر پرواز کنم تا بتوانم از رودخانه‌ای عمیق بگذرم، وارد آن شوم و از قطرات آن خیس و در عین حال خنک و پرطراوت گردم، بدون این که هرگز غرق شوم.
محمد علی شفیعی
به اعتقاد من کسانی که ما را دوست دارند، از آن‌ها که از ما نفرت دارند خطرناک‌ترند، زیرا انسان قادر نیست در مقابل آن‌ها از خود مقاومتی نشان دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازهٔ یک دوست، انسان را به انجام کاری وادارد که درست برخلاف میل اوست
pejman
همهٔ ما به شکلی، در زندگی یکدیگر مؤثریم و من فکر می‌کنم اصلی‌ترین هنر این است که همیشه فاصله‌ها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، می‌سوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ می‌بندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود می‌آموزیم، تنها با تجربه‌ای سخت امکان‌پذیر است. باید بابت آن بهایی بپردازیم تا متوجه‌اش شویم.
pejman
به اعتقاد من، تنها عشق پراهمیت و باارزش، عشق مادری است.
Elhamtarang
من فکر می‌کنم اصلی‌ترین هنر این است که همیشه فاصله‌ها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، می‌سوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ می‌بندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود می‌آموزیم، تنها با تجربه‌ای سخت امکان‌پذیر است
Elhamtarang
راه درست برای فرزندان هیچ‌گاه آن راهی نیست که پدر و مادرشان رفته‌اند، هیچ‌گاه.
Elhamtarang
عشق و قنّادی رابطهٔ نزدیکی با هم دارند؛ مهمترین مسأله، تازگی آن‌هاست و مخلّفاتی که با آن‌ها مخلوط می‌کنی، که تنها در این صورت تلخ‌ترین مواد، به شیرین‌ترین مواد تبدیل می‌شوند.»
plato

حجم

۹۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۹۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان