بریدههایی از کتاب دیوانهوار
نویسنده:کریستین بوبن
مترجم:حبیب گوهریراد
ویراستار:نازنین نظری فردوس
انتشارات:انتشارات رادمهر
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۴ رأی
۴٫۳
(۲۴)
من که نمیتوانم با هر آنچه سبب شور و نشاطم میگردد ازدواج کنم! چون در این صورت دوباره گرفتار خواهم شد...
❤ محمد حسین ❤
مادرم، تنها با صدای خندههایش در ذهنم تداعی میشود؛ خندههایی که در فضای اتاق طنین میاندازد، سپس تمام جهان را پر میکند؛ همانند نغمهٔ پرندهای که یکباره تمام جنگل را، از آسمان گرفته تا برگهای سوختهاش که بر زمین ریخته، سرشار میکند و به همین دلیل من مادرم را «پرندهٔ جزایر ناشناخته» مینامم.
❤ محمد حسین ❤
«همیشه کسی هست که دوستم داشته باشد؛ اگر هم کسی نباشد، آسمان، دریا، آب و خورشید همیشه دوستم دارند و هیچگاه از من فاصله نمیگیرند...»
کمالی
قضیه این نیست که دنیا دو بخش است: دنیای اغنیا، دنیای فقرا، بلکه قضیه از این هم تأسفبارتر است. به اعتقاد من، دنیا تنها یک بخش است: دنیای اغنیا و در حاشیهٔ آن، تودهای از زبالههای آلودهٔ آن به نام دیگران!...
pejman
به تنها چیزی که نیاز دارم این است که هوای خنک و پاکیزه را در اعماق وجودم احساس کنم و چشمانم را با رنگ سبز درختان کاج و صنوبر بیارایم. خودم را همانند چکاوکی میبینم که ساعتی پیش بر فراز علفزار پرواز میکرد؛ چکاوکی که آزاد و نغمهخوان، با تکان دادن بالهایش به سرعت از زمین به سوی آسمان اوج میگرفت...
نعنا
نگاه انسانها، از نگاه گرگها نیز ناپایدارتر است و آنچه در نگاه انسانها دیده میشود، به مراتب وحشتناکتر از نگاه گرگهاست...
نعنا
هیچکس نمیتواند به اندازهٔ یک دوست، انسان را به انجام کاری وادارد که درست برخلاف میل اوست:
شاداب
زندان هر چقدر هم راحت و زیبا باشد، باز هم زندان است. به خاطر چیزهای بیارزش وارد آن میشویم، اما برای خارج شدن از آن باید چیزهای باارزشی را از دست بدهیم.
شاداب
ازدواج کردم، چون شادی در قلبم وجود داشت؛ اما طلاق گرفتم، چون خطر از بین رفتن شادی مرا تهدید میکرد.»
شاداب
همهٔ ما به شکلی، در زندگی یکدیگر مؤثریم و من فکر میکنم اصلیترین هنر این است که همیشه فاصلهها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، میسوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ میبندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود میآموزیم، تنها با تجربهای سخت امکانپذیر است. باید بابت آن بهایی بپردازیم تا متوجهاش شویم.
Ghazaleh
«فرض کنید قرار است به جزیرهای بیسکنه سفر کنید و فقط مجبورید یک نفر را با خود به همراه ببرید. کدام یک از این دو نفر را به عنوان همراه انتخاب میکنید؟ مردی که عاشق شماست، اما شما هیچ حرفی برای گفتن با یکدیگر ندارید و مردی دیگر که هرگز عاشق شما نخواهد شد، ولی میتوانید در هر زمینهای با او صحبت کنید؟» زن هنرپیشه، برخلاف تصور مجری در جواب گفت: «مردی که میتوانم با او صحبت کنم.» مجری جوان شگفتزده علت را پرسید. زن پاسخ داد: «عشق همیشه نمیماند، اما تا آخر عمر میتوان صحبت کرد!»
Ghazaleh
همهٔ ما به شکلی، در زندگی یکدیگر مؤثریم و من فکر میکنم اصلیترین هنر این است که همیشه فاصلهها را حفظ کنیم. اگر بیش از حد به هم نزدیک شویم، میسوزیم و اگر بیش از حد از یکدیگر دور شویم، یخ میبندیم. باید بیاموزیم که فاصلهٔ مناسب را حفظ کنیم و از آن جا تکان نخوریم. این آموختن نیز همانند دیگر چیزهایی که از اعماق وجود میآموزیم، تنها با تجربهای سخت امکانپذیر است. باید بابت آن بهایی بپردازیم تا متوجهاش شویم.
pari
دیوانهها میتوانند بهترین مادرهای دنیا باشند، زیرا با قلب پرخاشجویانهٔ کودکان بیشترین سازگاری را دارند
parisa
معشوق من یک درخت است؛ یک درخت افرا، اینجا درست در وسط حیاط. هنگامی که برای اولین بار دیدمش در اوج زیبایی بود، اما اینک به آرامی لباسهای پاییزیاش را به تن میکند؛ لباسی به رنگ سرخ ارغوانی... آخر چگونه میتوان در مقابل این همه دلربایی مقاومت کرد؟!
نعنا
«همیشه کسی هست که دوستم داشته باشد؛ اگر هم کسی نباشد، آسمان، دریا، آب و خورشید همیشه دوستم دارند و هیچگاه از من فاصله نمیگیرند...»
Elhamtarang
خوشبختی یک نُت موسیقی جدا نیست، بلکه دو نُت است که هر کدام به سوی دیگری جذب شده با یکدیگر سازگار میگردند و بدبختی آن زمان است که صدای گوشخراشی شنیده میشود، زیرا نتها با یکدیگر هماهنگ نیستند. بیشترین عامل مؤثر برای جدایی انسانها همین است: تفاوت میان نتها و ضربآهنگ و چیزی غیر از این نمیتواند باشد.
plato
به این نکته پی بردهام که ما انسانها یا بلافاصله از افرادی خوشمان میآید و یا هرگز از آنها خوشمان نمیآید و این زن از آن دسته افرادی بود که بلافاصله از او خوشم آمد.
رعنا
سلاخی زار میگریست...
به قناری کوچکی دل باخته بود!...
z.gh
تجربهٔ تحقیر شدن به همان اندازه فراموش ناشدنی است که تجربهٔ عشق...
ناسا
پدرم بیماری درمان ناپذیری دارد به نام «بیماری کمالگرایی»! همه چیز باید بهترین باشد و آن بهترین هیچ وقت وجود ندارد... هیچوقت
Elhamtarang
حجم
۹۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۹۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان