بریدههایی از کتاب یادداشتهایی برای سیارهی پراسترس
۴٫۰
(۱۲۰)
از این ترسی که دارید پشیمان خواهید شد. برونی وِیر، پرستاری که در مرکز مراقبت از بیمارانِ در حال مرگ کار میکند، در کتاب "پنج پشیمانیِ بزرگ در زمان مرگ" تجربه اش را از صحبت با افرادی که در پایان زندگیشان بودند به اشتراک میگذارد. بیشترین و بزرگترین پشیمانی، پشیمانی از "ترسیدن" بود. بسیاری از بیمارانِ برونی از اینکه تمام زندگیشان را در نگرانی گذراندهاند در اندوهی بس عمیق فرو رفته بودند. چه زندگیهایی که با ترس به هدر رفته. نگرانی از اینکه دیگران در مورد آنها چه فکری میکنند. نوعی نگرانی که آنها را از صادق بودن با خودشان بازداشته.
so
آینده واقعی نیست. آینده مفهومی انتزاعی است. تمامِ آنچه که از آن خبر داریم لحظه است. لحظهای در پسِ لحظهای دیگر. لحظه آن جایی است که باید در آن زندگی کنیم. از پیریِ شما میلیاردها نسخهٔ مختلف و از زمانِ حالِ شما تنها یک نسخه وجود دارد. بر نسخهٔ زمانِ حالِ خود تمرکز کنید.
so
کمکم دارم به این نتیجه میرسم که بعضی امیال و آرزو هایم تا چه اندازه اشتباه بودهاند. تا چه اندازه خودم را دور از زمانِ حال یافتهام. میفهمم که تا چه اندازه همیشه چیزی "بیشتر" از آنچه درست در مقابلم قرار داشته میخواستم. باید راهی برای ساکن شدن در زمان حال پیدا کنم
so
مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث میشود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خرابتر میکند. درست در زمانی که کاملاً به شناخت خودت نیاز داری، خودت را سردرگم و پریشان میکنی.
Sky_Blue
"کسی که از رنج کشیدن میترسد، از همین ترسش نیز رنج میکشد."
so
این ویژگی، اصلیترین ویژگیِ اضطرابِ من است؛ تصوری همیشگی از اینکه شرایط تا چه اندازه میتواند وخیمتر و وخیمتر شود.
so
برای تمام رنجهایی در دنیا نگرانم که قادر به پایان دادن به آنها نیستم. نگران شدت منزوی بودن و راکد بودنم هستم که خودِ همین نگرانی مرا منزویتر از قبل میکند.
so
من یک بدبین و فاجعهگرا هستم. نگرانیِ من یک نگرانی ساده نیست. نخیر. نگرانی من در خودش جاهطلبیِ تمامعیار دارد. نگرانی من بی حد و مرز است. اضطرابِ من (حتی وقتی خیلی هم شدید نباشد) آنقدر بزرگ است که به هر جایی ختم شود. همیشه فکر کردن به بدترین اتفاق ممکن و مانور دادن روی آن برایم ساده بوده.
so
گاهی احساس میکنم سرم مثل کامپیوتری است که چندین پنجره را به صورت همزمان باز دارد و صفحهٔ زمینهاش شلوغ و بههمریخته است. درونِ من مثل یک کامپیوترِ کُند شده، حالت سکونی وجود دارد که ناتوانم میکند. حالم خوب میشد اگر فقط میتوانستم برخی از این پنجرهها را ببندم و کمی بههمریختگیاش را سر و سامان دهم. اما باید کدام پنجره را انتخاب کنم وقتی تمام آنها به نظر حیاتی میآیند؟ چطور میتوانم ذهنم را از درگیر شدن باز دارم وقتی که دنیا خودش پُر از درگیری است. امکان این که به "هر چیزی" فکر کنیم وجود دارد و همین باعث میشود که گاهی کارمان به فکر کردن به "همه چیز" ختم شود. گاهی مجبوریم به قدر کافی شجاع باشیم تا تصویر این نمایشگر را خاموش و دوباره خودمان را روشن کنیم. گاهی برای متصل شدن لازم است اتصال خود را قطع کنیم.
so
احساس اشتیاق و آروزی چیزی را داشتن به ندرت با رسیدنِ به آن چیز ارضا میشود و اینگونه میشود که بیشتر میخواهیم. این چرخه دائماً تکرار میشود. ما تربیت شدهایم چیزی بخواهیم که تنها به بیشتر خواستن منجر میشود.
ما تربیت شدهایم تا معتاد باشیم
Mohi Rezaee
هیچکس جز شما نگرانِ چگونه به نظر رسیدنِ چهرهتان نیست.
Mohi Rezaee
قدردانِ زیباییِ زندگی باشید. شما به معنای واقعیِ کلمه زنده هستید. احمقهایی که تعاریفی کوته فکرانه از زیبایی دارند را نادیده بگیرید. آنها نسبت به شگفتیِ عدم کمالِ زندگی کور هستند.
Mohi Rezaee
"اگر به دنبال کمال باشی، هرگز احساس رضایت را تجربه نخواهی کرد."
Mohi Rezaee
به جای اینکه از دیدگاه فردی جوان، احساس پیری کنید، از دیدگاه فردی سالخورده احساس جوانی داشته باشید.
Mohi Rezaee
انجامِ چند کار به طور همزمان باعث میشه که به شکل روشنی از بازدهی ما کم بشه
Mohi Rezaee
آنچه را که قادر به تغییرش هستید تغییر دهید و درگیر تلاشی بیهوده برای تغییرِ آنچه که در توان شما نیست نشوید.
Mohi Rezaee
تغییر نه با تمرکز بر نقطهای که قصد فرار از آن را داری بلکه با تمرکز بر نقطهای که خواهانِ رسیدن به آن هستی رخ میدهد. از بین بردن منفیها کافی نیست؛ تعداد مثبتها را افزایش دهید.
Mohi Rezaee
- آگاهی. از اینکه چه مقدار زمان صرف سرگرم شدن با موبایلتان میکنید آگاه باشید؛ از اینکه اخبار تا چه اندازه ذهنتان را آشفته میکند؛ از اینکه نگرشتان نسبت به کار چه تغییری میکند؛ از اینکه چه میزان فشار را تحمل میکنید؛ از اینکه چه مقدار از این فشارها ریشه در معضلاتِ زندگی مدرن دارند و از متصل بودنتان به نظام پراسترسِ جهان آگاه باشید. آگاهی به راهحل تبدیل میشود. آگاه بودن از اینکه دستتان روی اجاقی داغ قرار دارد به این معنا است که میتوانید دستتان را از روی اجاق بردارید. آگاه بودن از کوسههای نامرئیِ زندگی نیز به شما کمک میکند تا از آنها حذر کنید.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
این را به خاطر داشته باشید:
هر چیزِ خاص و منحصر به فردی در انسانها (از ظرفیتمان برای عشق و هنر و دوستی و مهربانی گرفته تا هر چیز دیگری)، نه حاصلِ زندگی مدرن بلکه حاصل "انسان بودن" است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
"بسیاری از مردم هیجان را شادمانی میدانند در حالی که در هنگام هیجان شما آرام نیستید. شادمانی بر پایهٔ آرامش است."
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان