بریده‌هایی از کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس

"چه روزی شش بادام بخوریم و چه نخوریم، همه می‌میریم و کاری هم از کسی ساخته نیست."

۲۱. بیش از همه قدردان چیزهایی باش که در نبودشان بیش از هرچیز دیگری دلتنگ‌شان می‌شوی.

بیشترین و بزرگ‌ترین پشیمانی، پشیمانی از "ترسیدن" بود.

خواندن برای من نه عملی غیراجتماعی بلکه کاملاً اجتماعی بوده. در واقع این کار ژرف نوعی ممکن از اجتماعی شدن بود؛ ارتباطی بسیار عمیق با قوهٔ تخیلاتِ انسانی دیگر. راهی برای ارتباط، بی نیاز از چندین و چند فیلتری که معمولاً جامعه نیازمند آن است.

"شادمانی در ساده زیستی است."

چگونه می‌توان در این دنیای دیوانه زندگی کرد بی‌آنکه خودمان دیوانه شویم؟

در دنیایی که همه در آن کاملاً به یکدیگر متصل هستند، دیوانگیِ جمعی امری محتمل است.

احساسِ وقتِ کافی نداشتن لزوماً به معنای نداشتنِ وقت کافی نیست. احساسِ زشت بودن لزوماً به معنای زشت بودنِ شما نیست. احساس اضطراب لزوماً به این معنا نیست که باید اضطراب داشته باشید. احساسِ موفق نبودن لزوماً به معنای موفق نبودنِ شما نیست. احساس نقص لزوماً به معنای کامل نبودنِ شما نیست.

آینده واقعی نیست. آینده مفهومی انتزاعی است. تمامِ آنچه که از آن خبر داریم لحظه است. لحظه‌ای در پسِ لحظه‌ای دیگر. لحظه آن جایی است که باید در آن زندگی کنیم. از پیریِ شما میلیاردها نسخهٔ مختلف و از زمانِ حالِ شما تنها یک نسخه وجود دارد. بر نسخهٔ زمانِ حالِ خود تمرکز کنید.

از اینترنت لذت ببر و وقتی لذت نمی‌بری از آن استفاده نکن. (هیچ چیز به اندازه این کار، فوق‌العاده آسان و درعین‌حال فوق‌العاده سخت نبوده.)

مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خراب‌تر می‌کند. درست در زمانی که کاملاً به شناخت خودت نیاز داری، خودت را سردرگم و پریشان می‌کنی.

من نیز مثل این جمله از تی.اس الیوت در اثر چهار کوآرتِت شده بودم: "عواملِ حواس پرت کننده، حواس مرا از پرت شدنِ حواسم پرت کردند."

تغییر نه با تمرکز بر نقطه‌ای که قصد فرار از آن را داری بلکه با تمرکز بر نقطه‌ای که خواهانِ رسیدن به آن هستی رخ می‌دهد.

در جهانی که پر از افراط است، جهانی که فضای ذهنی در آن رو به پایان است، جهان‌های خیالی نقشی حیاتی دارند. بله، از آنها می‌توان برای فرار از واقعیت استفاده کرد اما از حقیقت نه.

اما زندگی نه به معنای لذت بردن از کاری که انجام می‌دهید، که به معنای لذت بردن از آنچه که هستید است.

"جهان به جایی تبدیل شده که بیش از اینکه از یکدیگر انتظار داشته باشیم، از تکنولوژی انتظار داریم."

احساسِ وقتِ کافی نداشتن لزوماً به معنای نداشتنِ وقت کافی نیست. احساسِ زشت بودن لزوماً به معنای زشت بودنِ شما نیست. احساس اضطراب لزوماً به این معنا نیست که باید اضطراب داشته باشید. احساسِ موفق نبودن لزوماً به معنای موفق نبودنِ شما نیست. احساس نقص لزوماً به معنای کامل نبودنِ شما نیست.

"همگی در فیسبوک به دوستان‌شان دروغ و در توییتر به غریبه‌ها راست می‌گویند."

۱. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۲. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۳. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۴. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۵. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۶. خودت را با دیگران مقایسه نکن. ۷. خودت را با دیگران مقایسه نکن.

اگر این طرز فکر را که به همه چیز احتیاج داریم از ذهن خارج کنیم درمی‌یابیم که هرآنچه نیاز داریم همینجا است.