بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس

بریده‌هایی از کتاب یادداشت‌هایی برای سیاره‌ی پراسترس

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۲۰ رأی
۴٫۰
(۱۲۰)
درسی که از رنج‌های زمانِ بیماری‌تان می‌گیرید می‌تواند در زمان بهبودی‌تان نیز به کارتان بیاید. رنج یک معلم تمام عیار است.
fateme ahmadi
مونتاین هم می‌گوید: "کسی که از رنج کشیدن می‌ترسد، از همین ترسش نیز رنج می‌کشد."
Hadith
انجام چند کار به طور هم‌زمان همچنین می‌تواند باعث افزایش سطح استرس و کاهش سطح بهره هوشی شود.
Mohi Rezaee
بدترین قسمت‌های باطن زندگی‌ات را با بهترین قسمت‌های ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکن.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
هرآنچه که هستی کافی است "تنها یک گوشه از جهان است که می‌توانی از پیشرفت آن اطمینان داشته باشی و آن جایی نیست جز درونِ تو." آلدوس هاکسلی
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
"کار" روبات‌ها و کامپیوترها در حال اشغال شغل انسان‌ها هستند. کارفرماها مردم را از تفریحات آخر هفته‌شان محروم کرده‌اند. فرایند استخدام کردن در حال دور شدن از ویژگی‌های انسانی است؛ انگار که وجودِ انسان‌ها برای خدمت به کار است نه وجودِ کار برای خدمت به انسان.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
به بازار اجازه نده تو را متقاعد کند که احساس رضایت و خوشبختی یک معامله و داد و ستد تبلیغاتی است. ویل راجرز می‌گوید: "اغلب مردم با پولی که خودشون به دست نیاورده‌اند چیزهایی رو می‌خرند که بهشون نیازی ندارند تا آدم‌هایی رو تحت تأثیر قرار بدن که از اون‌ها خوششون نمیاد!"
نا آشنا
آنگاه که خشم در اینترنت، همچون توری در انتظارِ طعمه، در اعماقِ آب شناور می‌شود، زمانش رسیده که اتصال را قطع کنی و کتابی بخوانی.
Elahe
بار اضافی‌ای از فکر و ترس. ذهنی که از بارِ اضافی پُر شده باشد به نقطهٔ شکست می‌رسد و آنجا است که اضطراب به درونش سرازیر می‌شود چرا که آن بار اضافی باعث می‌شود احساس گرفتار شدن در تله را داشته باشید و از نظر روان‌شناسی، منفعل و بی‌حرکت شوید
Elahe
همه چیز چند برابر شده اما خودِ ما همچنان فردیت داریم. تنها یک نمونه از ما وجود دارد و همهٔ ما از فضایی مثل اینترنت کوچک‌تریم. شاید بهتر باشد برای لذت بردن از زندگی، دست از فکر کردن به آنچه که هرگز قادر به خواندن و گفتن و تماشا کردنش نیستیم برداریم و به این فکر کنیم که چگونه می‌توانیم با وجودِ محدودیت‌هایمان از زندگی لذت ببریم. به این فکر کنیم که چگونه می‌توانیم بر مقیاسی انسانی زندگی کنیم؛ تمرکزمان را بر اندک اموری که قادر به انجام آنها هستیم معطوف کنیم نه بر میلیون‌ها کاری که در توان ما نیستند؛ به دنبال چندین‌گونه زندگیِ موازی نباشیم؛ منحصربه‌فرد باشیم و مفتخر؛ نقطهٔ اوجی غیر قابل تقسیم.
Elahe
شاید هدف زندگی رها کردنِ قطعیت و در آغوش کشیدنِ زیباییِ عدمِ قطعیت در زندگی است.
Elahe
من از اینکه کار ذهنم به کجا خواهد کشید به شدت وحشت دارم چرا که همین حالا هم می‌دانم در گذشته کارش به کجاها رسیده است.
Elahe
"عواملِ حواس پرت کننده، حواس مرا از پرت شدنِ حواسم پرت کردند."
Elahe
مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خراب‌تر می‌کند. درست در زمانی که کاملاً به شناخت خودت نیاز داری، خودت را سردرگم و پریشان می‌کنی.
Elahe
مشکل آشفتگی ذهنی این است که تمام آنچه که باعث می‌شود در کوتاه مدت احساس بهتری داشته باشی، در طولانی مدت حال تو را خراب‌تر می‌کند. درست در زمانی که کاملاً به شناخت خودت نیاز داری، خودت را سردرگم و پریشان می‌کنی.
tizaras
اخبار همیشه به گونه‌ای طراحی می‌شوند که ما را دچار اضطراب کنند.
احسان رضاپور
نگرانی‌های روان‌شناختی دیگری نیز وجود دارند. مثل همین نمایش دادن‌های پی در پی خودمان در شبکه‌های اجتماعی؛ مثل سیب زمینی‌هایی که طوری بسته بنده بندی می‌شوند تا نشان دهند چیپس هستند. مثلِ دیدنِ مکررِ دیگران با بهترین ظاهرِ ممکن و در حال انجام بهترین خوشگذرانی‌هایی که ما از آن به دوریم.
نفیسه خبوشانی
دقیقاً همین حرف نزدن در مورد مشکلات خودش یک مشکل است. همین حرف نزدن در مورد مشکلات است که باعث می‌شوند افراد در محل کار و یا در مدرسه به فروپاشی برسند.
Fateri47
ما نیز از زمانِ عددی با خبر و از زمانِ طبیعی بی‌خبریم. شاید هزاران سال است که افراد ساعت هفت صبح از خواب بیدار می‌شده‌اند اما تفاوتِ چند قرنِ اخیر در این است که ما اکنون "به این خاطر که ساعت هفتِ صبح شده" از خواب بیدار می‌شویم. ما در ساعتی معین در روز در مدرسه، دانشگاه یا محل کار حاضر می‌شویم؛ نه به این خاطر که این زمان مناسب‌ترین زمان است بلکه چون زمانی است که برای انجام این کار در اختیار ما قرار داده شده. ما شَم و غریزه خود را دو دستی تقدیم ساعت‌ها کرده‌ایم. به شکلی روز افزون، بیش از اینکه زمان به ما خدمت کند، ما در حال خدمت کردن به زمان هستیم. ما نگران زمانیم و نسبت به آن اضطراب داریم. ما در شگفتیم که زمان چطور سرآمده. ما با زمان درگیریم.
مهرناز
تفاوت، به عاملی برای وحشت و برای به استهزا گرفتن تبدیل می‌شود، نه عاملی برای لذت بردن و مورد استقبال قرار دادن. افرادی با دیدگاه‌های مشابه کارشان به جدل می‌کشد و قادر به تحمل کمترین تفاوتی در عقیده یکدیگر نیستند تا زمانی که گرفتار نوعی تعصب شوند؛ تعصبی برای خواندنِ میلیون‌ها نسخه مختلف از یک کتاب مشابه، گوش دادن به همان موسیقیِ همیشگی و به اشتراک گذاشتنِ دوباره و دوبارهٔ پست‌های توییتری‌شان تا آخر عمر.
من زنده ام و غزل فکر میکنم

حجم

۲۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان