بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خط مقدم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب خط مقدم اثر فائضه غفارحدادی

بریده‌هایی از کتاب خط مقدم

۴٫۸
(۳۰۳)
همهٔ هواپیماها و تجهیزات مدرن دنیا به‌لطف حامیان قدرتمند عراق در اختیار ارتش صدام بود و ایران پیچیده در تور تحریم‌ها حتی کوچک‌ترین وسایل جنگی مثل سیم خاردار را با چندین واسطه و به چند برابر قیمت می‌خرید. جنگ نابرابری بود.
takhtary
آتشی که در یک لحظه به پای ققنوس گرفت، خورشید را از نور کم‌جان خودش شرمنده کرد. اما در عین حال در برابر شعله امیدی که به دل بچه‌ها نازل شد، جرقه‌ای بیش نبود. ققنوسشان از خاکستر خیانت و دسیسه دوباره زنده شده بود و پرواز می‌کرد. صدای الله اکبر بچه‌ها بلند شد؛ آن‌قدر بلند که صدای مهیب موشک لابه‌لای آن گم شد. موشک عاشق از دره خارج شد و از ارتفاع خورشید هم بالاتر رفت. پیشانی حسن‌آقا روی خاک افتاد و پشت‌سرش بچه‌هایش به سجده افتادند. راه تازه‌ای مقابل دیدگانشان باز شده بود. راهی که انتهایش دیده نمی‌شد
محبوبه
روزها آن‌قدر صمیمی بودند که خیلی‌ها نمی‌دانستند از این دو تا حسن‌آقا کدامشان فرمانده توپخانه است و کدام‌یک جانشینش. در عوض، شب‌ها که بچه‌ها دور قوری سیاه چای جمع می‌شدند، کل‌کل‌ها و سربه‌سر هم گذاشتن‌ها شروع می‌شد. حسن‌آقا استقلالی بود و شفیع‌زاده پرسپولیسی. هیچ‌کدام هیچ‌وقت کم نمی‌آوردند!
amir7osein
خیلی از مشکلات کاری و زندگی‌اش را در حین کوه‌نوردی برای خودش حلاجی کرده و راه‌حل پیدا کرده بود. کوهستان برایش آرامش دیگری داشت.
|قافیه باران|
اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتماً یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده و امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام دهید چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربهٔ عملی نیازمند است.» با عرض معذرت ملتمس دعا، محسن رضایی
haji
سیستم جدید هدایت آتش توپخانه و موشک‌های کروز ضد کشتی -موریانه- و فراگ ۷ بیش از همه توجه حسن‌آقا را به خودش جلب کرده بودند. به‌خوبی مزیت موشک را نسبت به توپخانه می‌دانست؛ اما تا آن روز هیچ موشکی را از نزدیک ندیده بود. با شنیدن توضیحات افسر موشکی حسن‌آقا انگار که سلاح جدیدی کشف کرده باشد، شروع کرده بود به پرسیدن رگباری سؤالات ریز و درشت. آن‌قدر وارد جزئیات شده بود که افسر موشکی کاملاً کلافه شده بود.
takhtary
مگر نه اینکه نیت آدم‌ها در نتیجهٔ کارشان اثر می‌گذاشت؟
hadi
«اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها وبنیها والسر المستودع فیها»
فاطمه
حسن‌آقا با سری که به‌طرف آسمان بود، صدایش را بلند کرد: «یا ذالجلال و الاکرام، یا ارحم الراحمین. بارالها! تو فرمودی که ما نمی‌اندازیم و تو می‌اندازی. و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی. بسم الله القاصم الجبارین. الله اکبر!»
گلابتون بانو
رفیق‌دوست در طول چند سالی که از جنگ می‌گذشت، یاد گرفته بود که با هرکس چطور صحبت کند. اولین باری که پشت این میز بزرگ نشسته و دربارهٔ نیازهای نظامی ایران حرف زده بود، کیم ایل سونگ با همان چهرهٔ سنگی و بی‌احساسش گفته بود: «ما تا جایی که می‌تونیم به شما کمک می‌کنیم، اما سعی کنید خودتان سلاح و مهمات بسازید. تا وقتی که مهمات کشوری دست دشمنش باشد، روی پیروزی را نمی‌بیند.»
مرئوف خدا

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۸ صفحه