بریدههایی از کتاب خط مقدم
۴٫۸
(۳۰۳)
هیچکدامشان برای حقوق و مزایا نیامده بودند. کسی را هم که بهاجبار نیاورده بودند؛ چرا که موشکی تنها جایی بود که در بدنهاش سرباز نداشت. همهٔ کارها را خودشان کرده بودند. با وجود کمبود امکانات و آمادهباشهای طولانی و مرخصینرفتنها صبر کرده بودند. از دشمن شرارت دیده بودند و از دوست خیانت. اما باز هم ناامید نشده و خواسته بودند که روی پای خودشان بایستند. هرچه در توانشان بود و شاید بیشتر از آن هم تلاش کرده بودند. با این حال کار خودشان را ناچیز میدیدند و از خودشان ناراضی بودند.
Moradi
اصلاً نترسین از زیادی کار و سختیش. ما خدا رو داریم.
jim.shahsavari
سینی، سکه، سنگ، سنجد، ساعت، سالنامه و سیبزمینی، همهٔ چیزهایی بود که تا یک ربع مانده به تحویل سال توانسته بودند جور کنند. هنوز در حالت آمادهباش کامل بودند. همه با لباس نظامی کامل داخل پادگان میگشتند و هنوز هم هر نوع مرخصی و تماس تلفنی ممنوع بود.
mohaddese
نیازی به مداحی و خواندن روضه نبود. با همان «السلام علیک یا ابا عبدالله» صدای گریهٔ بچهها در بیابان پیچید. حال عجیبی بود. سرما هرچه زور میزد، کسی به آن توجه نمیکرد. تازه گرم شده بودند و دم گرفته بودند: «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع! شام فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع ....
رضا
هر روزی که کار ما اینجا بیشتر طول بکشه و نتونیم برگردیم جواب موشکهای عراق رو بدیم، آدمهای بیگناه بیشتری شهید میشن. از طرفی ما باید حواسمون رو جمع کنیم و حتی یک کلمه از درسهای گفتهشده رو از دست ندیم، شاید نفهمیدن یک نکتهٔ کوچیک بعد از برگشت، بشه شاهکلید پرتاب و همهچی بر باد بره. اینجا خط مقدم ماست. فرض کنین که توی این سه ماه وسط عملیات و در خط مقدم هستین. باید به خودمون زحمت بدیم. باید چندموتوره کار کنیم که عملیاتمون پیروز بشه.
takhtary
ازتون میخوام که خودتون رو دست کم نگیرین. یا علی بگین و جلو برین. یقین دارم که مدد و دعای اهلبیت همراه کارمون هست.
jim.shahsavari
روال کار اینطوری بود که همیشه ایران یک شب قبل از مقابلهبهمثل، جهت هشدار، گلولههای توپ منور شلیک میکرد تا مردم عراق شهر را ترک کنند.
mohammad
شفیعزاده با چه وسواسی آن یک گلوله سهمیه روزانه را پرتاب میکرد. برای یک گلوله یک روز تمام از این سر خط تا آن سر خط میرفت و میآمد. از دیدگاههای مختلف دیدبانی میکرد تا عاقبت بتواند یک هدف مشخص و مهم پیدا کند و مطمئن باشد که ۱۰۰ درصد قرار است نابودش کند. در آن شرایط نه تنها خود حسنآقا که هیچکدام از مسئولان سپاه هم تصور نمیکردند که روزی سپاه توپ و توپخانه و در کل سلاح سنگین داشته باشد
masoud
هیچ کاری نیست که با توکل به خدا آسان نشود.
mohammad
اگه زنای ما اینقدر حیا دارن که نمیتونن بدون روسری حتی بمیرن ببین خانوم زینب و دخترای امام حسین عصر عاشورا چی کشیدن؟ من که از بغلکردن بچهای که از گرسنگی به حال مرگ افتاده بود، اون طور دلم میلرزید، ببین آقام امام حسین وقتی اصغرش رو گرفته بغلش چه حالی شده.
moti75rad
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه