گفت: «سم اسلحهٔ ترسوهاست.»
ند به اندازهٔ کافی شنیده بود. «میخواهی برای کشتن یک بچهٔ چهارده ساله مزدور اجیر کنید و هنوز نگران شرافتش هستی؟»
میما
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
میما
تو واقعا ما و آرمانهای والایمان را مسخره میکنی.»
تیریون خندید. «گاهی باید مسخره بشویم لرد مورمنت تا خودمان را چندان جدی نگیریم.
نیومون
هرگز فراموش نکن که چه کسی هستی، دنیا که اصلا فراموش نمیکند. بعد آن را نقطهٔ قوت خودت کن. دیگر نمیتواند نقطه ضعفت باشد. مثل زره بپوشش تا نشود به تو آسیبی زد
NeginJr
دستانش را از سر خوشی به شکمش زد و لبخند زد. «میدانی دربارهٔ شاه و وزیرش چه میگویند؟»
ند میدانست. «هر چه شاه آرزو میکند وزیر میسازد.»
«یک روز با دختر ماهیفروشی بودم و فهمیدم عوام این مفهوم را چقدر بهتر میرسانند. میگویند شاه میخورد گهش به وزیر میرسد.»
NeginJr