حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.»
Mina Dhb
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
Majid Zanjiran
تاریخ گواه است که سختترین آزمونها برای سرسختترین مردان است.
ملیکا بشیری خوشرفتار
مردی که حکم میدهد باید شمشیر را بِکشد. اگر بخواهی جانی را بگیری این دین را به گردنش داری که به چشمانش بنگری و آخرین وصیتش را بشنوی و اگر جرأت چنین کاری را نداشته باشی شاید آن مرد مستحق مرگ نیست.
Mina Dhb
طنین خندهاش تاریکی را شکافت. انگار تمام نیاکان وینترفل با نگاهی سرد و خشمگین به او مینگرند.
rezamahmoudi79
اغلب مردان واقعیتی که داشتند را انکار میکردند. این جملهٔ کوتوله بود. جهان پر از احمقهایی بود که خود را قهرمان نشان میدادند. این شجاعت بود که کسی مثل سامول تارلی خودش را بزدل میدانست.
کتابخوان ساده
«اگر زنده بماند افلیج خواهد شد. بدتر از فلج. یک موجود مشمئزکننده. همه مسخرهاش میکنند. من اگر چنین بشوم مرا سریع بکش.»
تیریون با یک لحن دو پهلو گفت: «مشمئزکننده را توضیح بده. من موافق نیستم. مرگ خیلی پایان غمانگیزی است. زندگی پر است از راهها و امکانات.»
نیومون
حاکمی که پشت جلادهای مزدورش پنهان میشود خیلی زود فراموش میکند مرگی نیز هست.
ملیکا بشیری خوشرفتار
برن کمی فکر کرد، گفت: «میشود یکی هم شجاع باشد و هم ترسیده باشد؟»
پدر گفت: «این تنها زمانی است که یک مرد میتواند شجاع باشد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
اگر مدرکی پیدا کنم که لنیسترها جان آرین را کشتهاند...»
کاتلین در آغوشش لرزید. دستان زخمی ترسانش را به او چفت کرد. «اگر پیدا کنی چه میشود عشقم؟»
این خطرناکترین بخشش بود. ند میدانست. «بعد شاه باید عدالت را اجرا کند. وقتی واقعیت را بفهمم پیش رابرت میروم.» در دلش دعا کرد که رابرت هنوز همان مردی باشد که میشناخت نه مردی که میترسید شده باشد.
rezamahmoudi79