بریدههایی از کتاب به تاریکی خواهم رفت
۲٫۹
(۶۲)
اگر مرتکب قتل شوی و بعد ناپدید شوی، آنچه به جا میگذاری، نهفقط درد که فقدان هم هست؛ پوچی عظیمی که بر هرچیز دیگری غالب میشود. قاتلی ناشناخته همیشه مثل این است که پشت دری باشی و دستگیرهاش را که هرگز باز نمیشود، بپیچانی. اما قدرت قاتل، لحظهای که او را بشناسیم، دود میشود و به هوا میرود.
zohreh
«برای همین است که من به زندهماندن ادامه میدهم؛ نمیخواهم تا وقتی نفهمیدم، بروم.»
zohreh
حرفم این نیست که مصیبتی را اعلام کنم؛ بلکه بر اهمیت و آوازه تأکید دارم: در شهری که افراد محلیِ سرسختی ساکنش هستند و پر از مجرمان بیرحم است، یک متجاوز بهچشم آمد.
این نکته شاید به فهم اینکه ساکرامنتو در دههٔ هفتاد چگونه بود، کمک کند. چیز دیگری هم باید دربارهٔ متجاوز منطقهٔ شرقی بدانید: تابهحال پیش نیامده وقتی به بومیای که در حال پرسوجو از او هستم، میگویم که دارم دربارهٔ متجاوزی زنجیرهای از ساکرامنتو مینویسم، بپرسد کدامیکی.
zohreh
«اکثر افراد در ربطدادن هوش به دزدیای پیچیده هیچ مشکلی ندارند. اما تجاوز، شکنجهٔ عملیِ فاسد و منحرفانهای است که آنها اصلاً نمیتوانند درکش کنند. بنابراین آنها در نسبتدادن هوش به چنین مجرمانی مقاومت میکنند. این قضیه حتی برای افسران پلیس هم صادق است.»
zohreh
من در مکاتباتِ ایمیلی دمدمی هستم، و کمی خجالت میکشم تأیید کنم که گاهی چند روز یا بیشتر طول میکشد تا جواب ایمیلی را بدهم.
zohreh
خاطرخواهیهای دوران مدرسهام بیاندازه در انواعِ فیزیکی و شخصیتی متغیر بودند؛ اما میتوانم با اطمینان بگویم که همهشان یک وجه مشترک داشتند: همهٔ آدمهایی که خاطرخواهشان بودم، در کلاس، جلوی من مینشستند. بقیهٔ آدمها میتوانند نسبتبه آدمهایی که کنار یا پشتشان مینشینند، احساسی پیدا کنند، اما من نه. این کار مستلزم ارتباطی بیشازحد مستقیم با یک نفر است. گاهی حتی باید گردنت را دراز کنی تا ارتباط چشمیِ کامل برقرار کنی، زیادی واقعی.
zohreh
رابطهام با مادرم پیچیدهترین رابطه در زندگیام بود و همیشه هم خواهد بود.
الان که اینها را مینویسم، دو حقیقتِ متضاد آزارم میدهند: اینکه هیچکس بیشتر از مادرم از این کتاب لذت نمیبُرد، و اینکه شاید تا وقتی مادرم نمرده بود، برای نوشتنش احساس آزادی نمیکردم.
zohreh
دو سال بعد دخترم آلیس به دنیا آمد. در دو هفتهٔ اول تسلاناپذیر بودم. شوهرم برای دوستانمان توضیح میداد «افسردگیِ بعد از زایمان»؛ اما غمزدگیام مربوط به آدمی نبود که بهتازگی مادر شده است. غمزدگیام برای مادری باتجربه بود. با بغلکردنِ دخترم که تازه به دنیا آمده بود، متوجه شدم؛ متوجه عشقی شدم که دلت را خالی میکند، حس مسئولیتی که دنیایت را به یک جفت چشمِ محتاج محدود میکند.
zohreh
ما در زندگی با کمبودهایمان همراه میشویم یا مسیری را انتخاب میکنیم که برخلافشان است. مادرم به راههایی تشویقم کرد که خودش تشویق نشده بود.
zohreh
حالا که به گذشته نگاه میکنم، حس میکنم در مهمانیای به دنیا آمدم که از خیلی قبلتر داشت تمام میشد.
zohreh
به آدمهایی که ذهنشان درگیر جنگ داخلی امریکاست، ذهنی که پر از جزئیات، ولی محصور است، حسودیام میشود. در قضیهٔ من، هیولاها عقبنشینی میکنند؛ ولی هیچوقت ناپدید نمیشوند. وقتی مینویسم، آنها خیلیوقتپیش مُردهاند یا به دنیا آمدهاند.
zohreh
بعداً متوجه شدم برای دو سال متوالی کادوهای سالگرد ازدواجش بهنوعی مربوط به متجاوز منطقهٔ شرقی بوده است.
اما این حتی آشکارترین نشانهٔ این نیست که او چقدر بر زندگیام غلبه کرده است. آشکارترین نشانه این واقعیت است که من فراموش کرده بودم برای پتن حتی یک کارت تبریک بگیرم.
zohreh
ازنو شروعکردن، بهترکردن، دوباره اجراکردن.
zohreh
آدمی معمولی قبل از اینکه ناامید شود، با چه تعداد بنبست میتوانست مواجه شود؟
zohreh
ما آدمهای جویای الگوییم، همگی. نگاهی اجمالی میاندازیم به طرح کلی نامیزانی از چیزی که دنبالش میکنیم، و نظرمان به آن جلب میشود، و گاهی وقتی میتوانستیم رها شویم و به زندگی ادامه دهیم، همچنان گیرافتاده باقی میمانیم.
zohreh
همانطور که قبلاً گفتم، درگیرشدن فکر و ذهن به یک مظنون خیلی شبیه به اولین موج عشقی کورکورانه در یک رابطه است. تمرکز به چهرهٔ یک فرد محدود میشود. جهان و صداهایش مانند صدای پسزمینهٔ محوی هستند برای فیلمی زندگینامهای، بیصدا و قدرتمند که تمام مدت داری در ذهنت تدوین میکنی. هیچ میزان اطلاعاتی دربارهٔ هدف مشغلهٔ ذهنیات کافی نیست. بیشتر تقلا میکنی، و همیشه بازهم بیشتر.
zohreh
«هیچکس هیچوقت مجرمهای واقعی رو نمیگیره. اونها همیشه درمیرن.»
zohreh
این کاری است که همهٔ ما میکنیم، همگی. با حسننیت قول مراقبت میدهیم، قولی که همیشه نمیتوانیم به آن عمل کنیم.
«مراقبتم.»
zohreh
اکثر جنایتکارانِ بیرحم، آنی و بیبرنامه عمل میکنند و بهراحتی دستگیر میشوند. بخش گسترده و زیادی از قتلها را افرادی انجام میدهند که قربانی، آنها را میشناسد و بهرغم تلاش برای فریبدادن پلیس، این مجرمان معمولاً شناسایی و دستگیر میشوند. اقلیت کمی، شاید حدود ۵ درصد از جنایتکاران هستند که بزرگترین چالشها را به وجود میآورند: کسانی که جنایاتشان جنونی ازقبل برنامهریزیشده و بدون پشیمانی را نشان میدهد.
zohreh
دنبالکردن رشد درندهجویی قاتل، مثل تماشای فیلمی ترسناک از انتها به ابتدا بود؛ اما بازبینی اهمیت داشت.
zohreh
حجم
۹۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه
حجم
۹۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان