بریدههایی از کتاب مصائب عشق
۴٫۰
(۹۲)
پی میبریم که اگرچه در حال حاضر ناراحتیم، آن زمان ناراحتتر بود. در نتیجه، با کمال میل و با کمی اوقاتتلخی قبول میکنیم که در زندگی فرصتهای کمی برای رضایت مطلق به ما داده میشود.
ftmlifeskills
ما خوب بلدیم از دوران مجردیمان، به قصد زهرآلود کردن دوران تأهل خود، ایامی رؤیایی بسازیم.
ftmlifeskills
. اولین خطای ما در احساسات عاشقانهٔ شتابزده این است که یک حقیقت محوری را در مورد انسانها نادیده میگیریم: هر کسی اگر شخصیتش به طور کامل شناخته شود، مشکلات اساسیاش دیده میشود.
ftmlifeskills
برای دوری از خودصالحپنداری و خشمزدگی باید بپذیریم که با فرد بینقص وارد رابطه نشدهایم. باید سعی کنیم از پس این کار فوقالعاه سخت برآییم. باید به رفع درد بپردازیم، نه به سرزنش همدردمان.
ftmlifeskills
هرگاه قبول کنیم که میزان رضایت ما از یک رابطه منوط است به میزان اشتیاقمان به بازگشت به مدرسهای که متأسفانه هیچوقت به نیازهای واقعی ما توجه نکرد، آنگاه آمادهٔ آغاز رابطه هستیم.
امیر
برای عشق ورزیدن، باید یاد بگیریم که نقش و اثر پیشینهمان در انتخاب شریک زندگی را بپذیریم، که به جای تأکید صِرف بر موفقیتها و نقاط قوت شکستها را نیز نادیده بگیریم، که نیاز طرف مقابلمان به دریافت عشق را به رسمیت بشناسیم، که امور جزئی اما پرزحمت منزل را مدیریت کنیم، که قبول کنیم اعتراف به نیازهای خود دشوار است، و اینکه ماهیت و نواقص گرایشهای جنسیمان را بپذیریم.
امیر
این نیز میراثی از مکتب رمانتیک است؛ ایدئولوژیای که سعی در آرام کردن ما با این باور ناکارا دارد که عشق امری نیست که بتوان تمرین کرد و آموخت، چراکه جنس آن از احساس است و نه از مهارت. پس برای کامروایی در رابطه تنها باید تسلیم این احساسات شد. اما باید عاقلتر از آن باشیم که این باور را بپذیریم که عشق ذاتاً دشوار است. اگر عشق دشوار به نظر میرسد، به این خاطر است که مجموعهمهارتهای مناسب برای مدیریت و تحمل سختیهای آن را نداریم.
امیر
خلاصه اینکه هیچ راهکاری وجود ندارد، اگر که منظورمان از «راهکار» یک راهحل عاری از رنج باشد. نمیتوانیم عشق، رابطهٔ جنسی عالی، و رابطهٔ بلندمدت را همزمان با هم داشته باشیم. تنها یک راهکار پیش روی خود داریم، که میتوان آن را موقعیت سودازدگی نامید. این مفهوم حاکی از این حقیقت پُراشک است که برای برخی از حوزههای بنیادی وجود انسان هیچ راهکار خوبی وجود ندارد. رابطهٔ جنسی در زندگی ما هیچگاه اجازه نمیدهد یکسر از دست غم فرار کنیم، فقط مجبورمان میکند با یکی از انواع تحملپذیرتر غم کنار بیاییم.
امیر
در نهایت اینکه اصرار به افشای تمام رازهای شخصی به هیچ وجه نشانهٔ خوشقلبی نیست. رازداری، که درجهٔ مشخصی از خویشتنداری است، و فداکاری در جهت اصلاح عقایدمان به همان اندازهٔ توانایی فرد در اعتراف صریح در جهت حفظ عشق هستند. کسی که تحمل نگهداشتن رازها را ندارد و به نام «صادق بودن» حقایق آزاردهنده و فراموشنشدنی را فاش میکند عاشق نیست. همانطور که هیچ پدر و مادری هیچگاه تمام حقیقت را به فرزندش نمیگوید، ما هم باید بپذیریم که واقعیتها را باید مدام از صافی عبور دهیم.
امیر
شاید ما بیش از حد به وجوه منفی مخفی کردن حساس شدهایم و به قدر کافی به دلایل مثبت و موجه آن توجه نمیکنیم که چرا، هر از گاهی، وفاداری محض ممکن است موجب شود که ما حرفی که میزنیم جزء بسیار کوچکی از کل حقیقت باشد. صداقت آنقدر برایمان مهم است که گاهی فضیلت ادب را فراموش میکنیم. منظور از مخفی کردن و نگفتن کل واقعیت خودداری از ارائهٔ اطلاعات مهم به قصد کینهورزی و آزار رساندن نیست، بلکه مقصود جانفشانی برای آزار ندیدن طرف مقابل از وجوه آسیبرسان سرشت خودمان است.
امیر
عشق با این امید آغاز میشود که ـ حداقل ـ میتوانیم به یک نفر خودِ واقعی و احساسات کاملمان را بروز دهیم. در اثر آرامش ناشی از صداقت است که عشق را احساس میکنیم. اما این میلِ به در میان گذاشتن رازها یک تصور نیرومند و بالقوه دردسرساز در ذهن ما ـ و در فرهنگ جمعیمان ـ شکل میدهد: اگر دو نفر عاشق هم هستند، آن دو باید همیشه در همهٔ موارد حقیقت را به یکدیگر بگویند.
امیر
بسیاری از روابط با این فکر غلطانداز اما وسوسهکننده آغاز میشود که از این پس میتوانیم هر چیزی را به شریک زندگیمان بگوییم. یا حداقل دیگر نیازی مثل سابق پنهانکاری کنیم. میتوانیم بسیاری از حرفهایی را که پیش از این در دلمان نگه میداشتیم با او در میان بگذاریم، چیزهایی مثل تردیدمان دربارهٔ دوستان خود، آزردگیمان از حرفهای کوچک اما نیشدار همکارانمان، و علاقهمان به ارتباطات جنسیای که معمولاً کمتر به زبان میآید. به نظر میرسد که عشق روی شالودهٔ بیپردگی بنیان شده باشد.
امیر
هرچند برای حفظ رابطه باید مصمم و کاردان باشیم، برای ترک بهموقع رابطه باید بهمراتب باتدبیرتر و هوشمندانهتر عمل کنیم.
TNT
همهٔ ما در تنهایی میمیریم. به این معنی که بسیاری از دردها را فقط خودمان تحمل میکنیم. ممکن است دیگران سخنانی برای دلگرمیمان بگویند، اما هر کسی در لحظاتی، هنگام غرق شدن در اقیانوس متلاطم زندگی، دیگران را، حتا بهترین آنها را، میبیند که در کنار ساحل ایستادهاند و برای دلگرمی دادن به او فقط برایش دست تکان میدهند.
کاربر ۲۶۵۵۲۳۲
همهٔ ما در تنهایی میمیریم. به این معنی که بسیاری از دردها را فقط خودمان تحمل میکنیم. ممکن است دیگران سخنانی برای دلگرمیمان بگویند، اما هر کسی در لحظاتی، هنگام غرق شدن در اقیانوس متلاطم زندگی، دیگران را، حتا بهترین آنها را، میبیند که در کنار ساحل ایستادهاند و برای دلگرمی دادن به او فقط برایش دست تکان میدهند.
کاربر ۲۶۵۵۲۳۲
عشق این امنیت را به ما میدهد که خودِ واقعیمان را بروز دهیم. امتیازی که طبعاً عقل حکم میکند بههیچوجه به کسی دیگری واگذارش نکنیم.
,venus,
ما همه هیولایم، چراکه همیشه این توهم را داریم که رویهمرفته زندگی مشترک با ما بسیار راحت است و، به خاطر همین توهمات، شریک زندگیمان را برای مشکلاتی که با ما خواهد داشت آماده نمیکنیم و به خاطر لطماتی که به او وارد میکنیم با میل و رغبت عذرخواهی نمیکنیم.
sin.ein.mim
تنها افراد تحسینبرانگیز برای ما کسانی هستند که هنوز آنها را خوب نمیشناسیم. هرچند، پذیرفتن اینکه هر کسی میتواند آزارنده باشد دلیل خوبی برای تسلیمِ یک رابطه شدن نیست؛ بلکه تذکری است به ما که باید، در نهایت، توجه ویژهای به ماهیت و طبعیت بشر داشته باشیم.
کاربر ۲۲۶۶۸۰۲
تنهایی شدید همواره یکی از تبعات باهوش و احساساتی بودن است.
Parinaz
ما، برخلاف تمام آمارها، عمیقاً به عاقبت عشق خود خوشبینیم و هیچ آمار و ارقامی نمیتواند ایمان ما را به عشقمان ذرهای متزلزل کند. هزاران رابطه را در میان اطرافیانمان میبینیم که به جدایی منجر شده، اما عشق خود را با همهٔ آنها متفاوت میدانیم.
hamid
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان