بریدههایی از کتاب مصائب عشق
۴٫۰
(۹۲)
زمان ترک رابطه زمانی نیست که ناراحتیم، بلکه موقعی است که معشوق ما فراتر از غمهای رایج در عشق به غم ما دامن میزند، ویژگیهای شخصیتیش فراتر از قواعد عادی رابطه زندگی را تلخ میکند، و دردهایی حتا فزونتر از غمها و غصههای موجود در فهرست تاریک و بلندبالای مکتب واقعگرایی رمانتیک به ما تحمیل میکند
mahsa.rauff
هیچیک از ما نمیتوانیم اَبَرانسان باشیم. اغلب اوقات رفتار احمقانهای داریم و چندان مهربان نیستیم. بدرفتاریْ موضوع دور از ذهنی نیست، بلکه جزئی از خصایص نژاد انسان است.
Mähi
در خاطرخواهی، از روی یک رشته جزئیات مختصر دربارهٔ فرد کلیّت وی را تصور میکنیم و تنها به واسطهٔ چند نشانهٔ کوچک مثل عمق نگاه، جذابیت چهره یا چند نظر جالب بهسرعت دست به تصویرسازی میزنیم و ارتباطی عمیق و سالها خوشبختی با درک و تفاهمی عمیق و دوطرفه را برای خود پیشبینی میکنیم.
aryan
عشق این امنیت را به ما میدهد که خودِ واقعیمان را بروز دهیم.
aryan
ما همه هیولایم، چراکه همیشه این توهم را داریم که رویهمرفته زندگی مشترک با ما بسیار راحت است و، به خاطر همین توهمات، شریک زندگیمان را برای مشکلاتی که با ما خواهد داشت آماده نمیکنیم و به خاطر لطماتی که به او وارد میکنیم با میل و رغبت عذرخواهی نمیکنیم.
aryan
هیچیک از ما نمیتوانیم اَبَرانسان باشیم. اغلب اوقات رفتار احمقانهای داریم و چندان مهربان نیستیم. بدرفتاریْ موضوع دور از ذهنی نیست، بلکه جزئی از خصایص نژاد انسان است.
کاربر ۳۶۸۱۸۷۶
ما به این دلیل دچار توهم بیایراد بودن هستیم که دیدن بُعد ایراددار خود قبل از ورود به یک رابطه دشوار است. وقتی تنهاییم، هنگام عصبانیت فریاد نمیزنیم، چون کسی نیست که به آن گوش دهد.
ali
اگر دنیای خردمندانهتری داشتیم، شروط ازدواجمان را از همان روز اول تعیین میکردیم.
ali
مشکل آن جایی شروع میشود که هر کدام از ما، برخلاف تمام آمارها، عمیقاً به عاقبت عشق خود خوشبینیم و هیچ آمار و ارقامی نمیتواند ایمان ما را به عشقمان ذرهای متزلزل کند. هزاران رابطه را در میان اطرافیانمان میبینیم که به جدایی منجر شده، اما عشق خود را با همهٔ آنها متفاوت میدانیم.
ali
اگر عشق دشوار به نظر میرسد، به این خاطر است که مجموعهمهارتهای مناسب برای مدیریت و تحمل سختیهای آن را نداریم.
aj
مطمئناً هر چقدر متفکرتر و نکتهبینتر باشیم این مشکل حادتر میشود، چراکه افرادِ کمتری شبیه خودمان در اطرافمان میبینیم. تنهایی افسانهٔ ساختهٔ مکتب رمانتیک نیست: تنهایی بهواقع مالیاتی است که در ازای پیچیدگی خاص ذهنمان مجبور به پرداخت آن هستیم.
aj
همهٔ ما در تنهایی میمیریم. به این معنی که بسیاری از دردها را فقط خودمان تحمل میکنیم. ممکن است دیگران سخنانی برای دلگرمیمان بگویند، اما هر کسی در لحظاتی، هنگام غرق شدن در اقیانوس متلاطم زندگی، دیگران را، حتا بهترین آنها را، میبیند که در کنار ساحل ایستادهاند و برای دلگرمی دادن به او فقط برایش دست تکان میدهند.
aj
ما تدوینگران باهوشی هستیم که خوب بلدیم از مستند دوران مجردیمان، به قصد زهرآلود کردن دوران تأهل خود، ایامی رؤیایی بسازیم.
aj
وقتی برای حل برخی تنشها وقت و انرژی نمیگذاریم، پس از مدت کوتاهی، کارمان میشود نق زدن یا طفره رفتن. طرفِ نقزن، به جای تشریح منطقی خواستهٔ خود، سعی میکند با نق زدن روی رفتار دیگری تأثیر بگذارد. او از تاکتیک سیخزدن، زبانبازی، و پافشاری استفاده میکند. وقتی موضوعی به نظرمان ارزش توجه چندانی نداشته باشد، به تشریح و استدلال آن نمیپردازیم. فرد مقابل، یا همان طرفِ طفرهرو، از انجام پیشنهاد طرفِ نقزن طفره میرود و، بابت مخالفت خود، توضیح جدی و قانعکنندهای ارائه نمیدهد. بی هیچ صحبتی، به طبقهٔ بالا میرود و در را میبندد. از نظر هر دو طرف، این مشکل ارزش مشاجره را ندارد، اما همچنان نمیتوانند مانع از بروز آن شوند.
aj
در کودکی برای اولین بار معنی عشق را فهمیدیم. اما متأسفانه برداشتهایی که داشتیم، مشخص و صریح نبودند. عشقی که میشناختیم با عوامل ناخوشایندی از قبیل کنترل شدن، تحقیر شدن، رها شدن، معاشرت نکردن، و، در یک کلام، محنت و مصیب تنیده شده است. ممکن است در بزرگسالی بعضی از گزینههای خوب را، نه به جهت نامناسب بودن، بلکه به خاطر زیادی متعادل بودن (زیادی بالغ، زیادی فهیم یا زیادی معتمد بودن) رد کنیم. چراکه این حد از درستی برایمان ناآشنا و غیرمتعارف به نظر میآید و تصور میکنیم آنها «خستهکننده» یا به لحاظ جنسی «غیرجذاب» هستند. در عوض، به سمت گزینههایی میرویم که ناخودآگاهمان میگوید مطابق معمول سرخوردهمان خواهند کرد. ما به این خاطر دچار اشتباه میشویم که عشق را با حس رضایتمندی همراه و همپیوند نمیدانیم.
aj
هر کدام از ما در شجاعت، آمادگی، اعتمادبهنفس، و یا در بهرهٔ هوشی نقصی داریم. ما سرمشق مناسب نداریم؛ هیچکداممان (طبیعتاً) تربیت کامل و بینقصی نداشتیم؛ به جای توضیح دادن، دعوا میکنیم؛ به جای آموختن، عیبجویی میکنیم؛ به جای تحلیل نگرانیهای خود، بدخلقی میکنیم؛ حس امنیت در ما متزلزل است؛ نه خود و نه دیگران را نمیتوانیم درست درک کنیم؛ میلی به کشف حقیقت نداریم، و گرفتار ضعف فاجعهبارِ انکار به قصد خوش جلوه دادن واقعیت هستیم. احتمال پرورش یک انسان خوب و کامل از دل حقایق مخاطرهآمیز زندگی صفر است.
aj
شرط اول هر رابطهٔ بلندمدتی این است که، هنگام بروز مشکل، طرف مقابل را به باد توهین و انتقاد نگیریم و از مخمصه فرار نکنیم. از بسیاری از موقعیتهای آزاردهنده میتوان بدون عقوبت چندان زیادی فرار کرد و شرایط را کاملاً قابل تحمل ساخت. اما در یک رابطهٔ عاشقانهٔ بلندمدت، یک عامل آزارندهٔ مقطعی ممکن است سالها بر زندگی مشترک سایه بیندازد. حتا در مورد مشکلی که بهخودیخود الزاماً تنشزا نیست (مثل حولهای که روی زمین افتاده، تأخیر در پاسخ دادن، یا صدای جویدن)، اگر حس کنیم قرار است تا آخر عمرمان کموبیش پابرجا باشد، دچار تشویش فاجعهباری میشویم. پندار ساده و محرکی که حین مشاجرات درونی در پس ذهنمان باعث تحریک و تشویشمان میشود
aj
رازداری، که درجهٔ مشخصی از خویشتنداری است، و فداکاری در جهت اصلاح عقایدمان به همان اندازهٔ توانایی فرد در اعتراف صریح در جهت حفظ عشق هستند.
ftmlifeskills
مقابل از وجوه آسیبرسان سرشت خودمان است.
در نهایت اینکه اصرار به افشای تمام رازهای شخصی به هیچ وجه نشانهٔ خوشقلبی نیست.
ftmlifeskills
ایراد کار اینجاست که ما تجربهمان از عشقِ دوران بزرگسالی را با معیارهای متفاوتِ عشق دوران کودکیمان میسنجیم. دلیل غمگین بودن ما این نیست که با فرد اشتباهی وارد رابطه شدهایم، بلکه به این خاطر است که (متأسفانه) مجبور بودهایم بزرگ شویم.
ftmlifeskills
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان