بریدههایی از کتاب مصائب عشق
۴٫۰
(۹۲)
باید به رفع درد بپردازیم، نه به سرزنش همدردمان.
خیر کثیر
مطمئناً هر چقدر متفکرتر و نکتهبینتر باشیم این مشکل حادتر میشود، چراکه افرادِ کمتری شبیه خودمان در اطرافمان میبینیم.
کاربر ۱۴۷۹۵۸۶
ما احساس میکنیم مجذوب فرد نامناسب شدهایم. بر این باوریم که در عشق به دنبال خوشنودی و خوشبختی هستیم، اما درواقع به دنبال نزدیکی و آشنایی هستیم و این موضوع میتواند تمام برنامههایی را که برای خوشنودی و خوشبختی ریختهایم به هم بریزد. ما همه تشنهٔ این هستیم که احساسات کودکیمان را در دوران بزرگسالی خود بازسازی کنیم. در کودکی برای اولین بار معنی عشق را فهمیدیم. اما متأسفانه برداشتهایی که داشتیم، مشخص و صریح نبودند. عشقی که میشناختیم با عوامل ناخوشایندی از قبیل کنترل شدن، تحقیر شدن، رها شدن، معاشرت نکردن، و، در یک کلام، محنت و مصیب تنیده شده است
کاربر ۱۴۷۹۵۸۶
ما به این دلیل دچار توهم بیایراد بودن هستیم که دیدن بُعد ایراددار خود قبل از ورود به یک رابطه دشوار است. وقتی تنهاییم، هنگام عصبانیت فریاد نمیزنیم، چون کسی نیست که به آن گوش دهد. بنابراین قدرت واقعی و نگرانکنندهٔ خود برای ابراز خشم را فرومیخوریم.
aryan
مشکل آن جایی شروع میشود که هر کدام از ما، برخلاف تمام آمارها، عمیقاً به عاقبت عشق خود خوشبینیم و هیچ آمار و ارقامی نمیتواند ایمان ما را به عشقمان ذرهای متزلزل کند. هزاران رابطه را در میان اطرافیانمان میبینیم که به جدایی منجر شده، اما عشق خود را با همهٔ آنها متفاوت میدانیم.
aryan
هیچیک از ما نمیتوانیم اَبَرانسان باشیم. اغلب اوقات رفتار احمقانهای داریم و چندان مهربان نیستیم.
کاربر
بنابراین، انتخاب فردی برای ازدواج یا با هم بودن صرفاً مشخصکنندهٔ نوع غم و رنجی است که قادر به تحمل آن هستیم، نه موقعیتی برای فرار معجزهآسا از غم و اندوه.
zoha
ما همه توقع داریم که عشق برایمان منبع بزرگترین شادیها باشد. اما در عمل، منشأ عمیقترین غمهاست.
Parinaz
ما همه توقع داریم که عشق برایمان منبع بزرگترین شادیها باشد. اما در عمل، منشأ عمیقترین غمهاست.
fatemef8
ما تدوینگران باهوشی هستیم که خوب بلدیم از مستند دوران مجردیمان، به قصد زهرآلود کردن دوران تأهل خود، ایامی رؤیایی بسازیم.
Dewy :)
عامل مصائب امروز ما، معشوق امروزمان نیست. او نه به صورت غمانگیزی ناتوان است و نه به تمام معنا خودخواه. ایراد کار اینجاست که ما تجربهمان از عشقِ دوران بزرگسالی را با معیارهای متفاوتِ عشق دوران کودکیمان میسنجیم. دلیل غمگین بودن ما این نیست که با فرد اشتباهی وارد رابطه شدهایم، بلکه به این خاطر است که (متأسفانه) مجبور بودهایم بزرگ شویم.
Dewy :)
اعتراف به احساس تنهایی در یک رابطه بسیار سخت است. اصولاً اینطور فرض میشود که هیچ فرد محترمی نباید جز در زمان مجردی احساس تنهایی داشته باشد. با این حال، در عالم واقع تنهایی شدید همواره یکی از تبعات باهوش و احساساتی بودن است. چه مجرد باشیم چه متأهل، حس تنهایی یکی از خصایص ذاتی وجود پیچیدهٔ ماست.
parisa
هنگام بروز مشکل، یک فکر آزارنده و خورنده مدام به ذهنمان خطور میکند که انتخاب بدی داشتهایم. نباید اینطور فکر کنیم. باید یاد بگیریم دلایل قانعکنندهٔ انتخابمان را به یاد آورده و آنها را بپذیریم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
بیشک هر انسانی میتواند ما را سرخورده، عصبانی، آزرده، آشفته، و دلسرد کند ــ و ما نیز متقابلاً همین کار را با آنها میکنیم. احساس خلأ و نقص ما ممکن است هیچ پایانی نداشته باشد. این حقیقتی است که به شکلی ماندگار در لوح زندگی حک شده است.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
دلیل اسفبار دیگرِ بدرفتاری با شریک زندگیمان این است که آنقدر احساس امنیت داریم که تصور میکنیم رفتار ناخوشایندمان با وی قرار نیست مشکلی ایجاد کند. اگر در رابطه با دوستانمان اینقدر زیادهروی کنیم، آنها سریعاً بهانهای برای قطع رابطه با ما پیدا میکنند. اما در مورد شریک زندگیمان، عمیقاً مطمئنیم که، علیرغم کجخلقی ما، ترکمان نمیکند. وفاداری او از وی ظرفی امن برای تخلیهٔ احساسات پریشان و مستأصل ما میسازد. عشق این امنیت را به ما میدهد که خودِ واقعیمان را بروز دهیم. امتیازی که طبعاً عقل حکم میکند بههیچوجه به کسی دیگری واگذارش نکنیم.
برای دوری از خودصالحپنداری و خشمزدگی باید بپذیریم که با فرد بینقص وارد رابطه نشدهایم. باید سعی کنیم از پس این کار فوقالعاه سخت برآییم. باید به رفع درد بپردازیم، نه به سرزنش همدردمان.
ایرادگیریِ بیش ازحد از شخصیت خودمان را هم باید متوقف کنیم. ما نیز، مثل هر شخص دیگری، ایرادهای زیادی داریم. مسئله فقط این است که برای هیچکس اهمیتی نداشته که این واقعیت را به ما بگوید.
گل نرگسـْ
خوشبختانه، عشقْ مستلزم کامل بودن نیست. کافی است بتوانیم در زمان مناسب، با فروتنی، و پیش از آزرده شدن فرد مقابل از حماقتهایمان، نواقص خود را برایش توضیح دهیم.
|ݐ.الف
شاید اینطور به نظر برسد که نگهداشتن یک راز خیانت به رابطه است. اما از طرفی، صداقت کامل هم ممکن است در نهایت پیوند دو نفر را با خطر جدی مواجه کند.
میهمان دنیا
امور زندگی طبیعت ما را دچار نقصان میکند. هیچکس بیعیب آفریده نشده است. هر کدام از ما در شجاعت، آمادگی، اعتمادبهنفس، و یا در بهرهٔ هوشی نقصی داریم. ما سرمشق مناسب نداریم؛ هیچکداممان (طبیعتاً) تربیت کامل و بینقصی نداشتیم؛ به جای توضیح دادن، دعوا میکنیم؛ به جای آموختن، عیبجویی میکنیم؛ به جای تحلیل نگرانیهای خود، بدخلقی میکنیم؛ حس امنیت در ما متزلزل است؛ نه خود و نه دیگران را نمیتوانیم درست درک کنیم؛ میلی به کشف حقیقت نداریم، و گرفتار ضعف فاجعهبارِ انکار به قصد خوش جلوه دادن واقعیت هستیم. احتمال پرورش یک انسان خوب و کامل از دل حقایق مخاطرهآمیز زندگی صفر است. ترسها و ضعفهای ما به هزاران شکل خود را نشان میدهند و از ما فردی تدافعی یا تهاجمی، جاهطلب یا مردد، وابسته یا گوشهگیر میسازند. همهٔ ما خصایص تأسفبرانگیزی داریم که ما را از درجهٔ کمال ساقط میکند و گاهی زندگی کردن با ما را برای شریکمان دشوار میسازد.
Maedeh Jalali
خوشبختانه، عشقْ مستلزم کامل بودن نیست.
minerva
اعتراف به احساس تنهایی در یک رابطه بسیار سخت است. اصولاً اینطور فرض میشود که هیچ فرد محترمی نباید جز در زمان مجردی احساس تنهایی داشته باشد. با این حال، در عالم واقع تنهایی شدید همواره یکی از تبعات باهوش و احساساتی بودن است. چه مجرد باشیم چه متأهل، حس تنهایی یکی از خصایص ذاتی وجود پیچیدهٔ ماست. امکان ندارد کسی تمام تجربههای اساسی گذشتهٔ ما را داشته باشد که بتواند موقعیت فعلی ما را درک و با آن همدلی کند
arezu
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان