بریدههایی از کتاب مصائب عشق
۴٫۰
(۹۲)
این میزان از کار و مسئولیت به قدری سخت و خستهکننده است که در بازار کارِ استاندارد هیچکس قادر به انجام حتا بخشی از آن هم نیست. یک عاشق نمونه باید در آنِ واحد روانکاو، پزشکیار، معلم، مهماندار، آشپز، پرستار، و ملازم باشد. اگر اینطور است، تقاضای ازدواج از کسی که بهترینها را برایش میخواهیم درخواستی بیاندازه متوقعانه و بسیار ظالمانه است.
parisa
با دوستانمان نهایتاً یک غروبی را سپری میکنیم و مهمترین دغدغهمان احتمالاً پیدا کردن یک رستوران خوب است. اما اگر رابطهمان با کسی که دوستش داریم خوب پیش برود، او را درگیر اساسیترین و پیچیدهترین مسائل زندگیمان میکنیم. از او میخواهیم برایمان نقش معشوق، عاشق، بهترین دوست، محرم اسرار، پرستار، مشاور اقتصادی، راننده، همکلاسی، دوست اجتماعی، و همبستر را ایفا کند. به همراه او خانهای دستوپا میکنیم، کودکی را بزرگ میکنیم، مسائل مالی خانواده را اداره میکنیم، از والدین سالخوردهمان پرستاری میکنیم، شغلمان را مدیریت میکنیم، به تعطیلات میرویم، و معاشقه میکنیم.
parisa
ما بر این باوریم که گام نخست در مسیر موفقیت خودشناسی است. تنها وقتی درک و تصور درستی از خودمان و شخصیتمان داشته باشیم میتوانیم تصمیمهای مطمئن، بخصوص در زمینهٔ مسائل عاطفی و کاری، بگیریم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
علت اندوه ما بیراهه رفتن در مسیر عشق نیست، بلکه سببش این است که اتفاقاً مسیر را درست مطابق نقشه پیمودهایم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
تنها زمانی میتوان دلایل وصلت را واقعی دانست که تجرد و تأهل شرایط برابری داشته باشند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
اگر پس از ارزیابی صادقانهٔ مشکلاتمان، به این گمان رسیدیم که مسبب بسیاری از غمهای ما نمیتواند شریک زندگیمان باشد، بلکه کار خود زندگی است و از زندگی هم نمیتوان گله کرد، آنگاه باید کنار بیاییم و به رابطه ادامه دهیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
زمان ترک رابطه زمانی نیست که ناراحتیم، بلکه موقعی است که معشوق ما فراتر از غمهای رایج در عشق به غم ما دامن میزند، ویژگیهای شخصیتیش فراتر از قواعد عادی رابطه زندگی را تلخ میکند، و دردهایی حتا فزونتر از غمها و غصههای موجود در فهرست تاریک و بلندبالای مکتب واقعگرایی رمانتیک به ما تحمیل میکند. اینجاست که باید بپذیریم که ادامهٔ رابطه نشانهٔ بلوغ ما نیست؛ در واقع، ما بی هیچ دلیلی در حال نابود کردن زندگی خود هستیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
ماندن در یک رابطه یا ترک آن دغدغهٔ همیشگی تقریباً تمام متأهلهاست. با توجه به غمهای متعددی که عشق نثارمان میکند، انتظاری هم جز این نمیرود. در تصمیمگیری بر سر این موضوع، پرسش ما این نیست که رنجی را متحمل میشویم یا خیر. همانطور که دیدیم، در زندگیِ تمام زوجها، حتا سازگارترین آنها، غم وجود دارد.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
برای عشق ورزیدن، باید یاد بگیریم که نقش و اثر پیشینهمان در انتخاب شریک زندگی را بپذیریم، که به جای تأکید صِرف بر موفقیتها و نقاط قوت شکستها را نیز نادیده بگیریم، که نیاز طرف مقابلمان به دریافت عشق را به رسمیت بشناسیم، که امور جزئی اما پرزحمت منزل را مدیریت کنیم، که قبول کنیم اعتراف به نیازهای خود دشوار است، و اینکه ماهیت و نواقص گرایشهای جنسیمان را بپذیریم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
اساس نگرش مدرن به رابطه بر یک توقع جاهطلبانهٔ سهبخشی استوار است: داشتن رابطهٔ جنسی عالی، با کسی که عاشقش هستیم، تا زمان مرگ.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
نسلهای قبل باهوشتر بودند. چون معتقد بودند تنها دو مورد از این سه خواسته را میتوان همزمان داشت. مثلاً میتوانیم با کسی که عاشقش هستیم ارتباط جنسی فوقالعادهای داشته باشیم، اما فقط برای یک مدت کوتاه، مثل چند هفته از یک فصل بهار در سن هجدهسالگی. یا میتوانیم شریکی را پیدا کنیم که با او رابطهٔ جنسی مستمر داشته باشیم، اما نمیتوانیم این انتظار را از معشوقهمان داشته باشیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
تنهایی شدید همواره یکی از تبعات باهوش و احساساتی بودن است.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
تنهایی بهواقع مالیاتی است که در ازای پیچیدگی خاص ذهنمان مجبور به پرداخت آن هستیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
مطمئناً هر چقدر متفکرتر و نکتهبینتر باشیم این مشکل حادتر میشود، چراکه افرادِ کمتری شبیه خودمان در اطرافمان میبینیم. تنهایی افسانهٔ ساختهٔ مکتب رمانتیک نیست: تنهایی بهواقع مالیاتی است که در ازای پیچیدگی خاص ذهنمان مجبور به پرداخت آن هستیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
همهٔ ما در تنهایی میمیریم. به این معنی که بسیاری از دردها را فقط خودمان تحمل میکنیم. ممکن است دیگران سخنانی برای دلگرمیمان بگویند، اما هر کسی در لحظاتی، هنگام غرق شدن در اقیانوس متلاطم زندگی، دیگران را، حتا بهترین آنها را، میبیند که در کنار ساحل ایستادهاند و برای دلگرمی دادن به او فقط برایش دست تکان میدهند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
در عالم واقع تنهایی شدید همواره یکی از تبعات باهوش و احساساتی بودن است. چه مجرد باشیم چه متأهل، حس تنهایی یکی از خصایص ذاتی وجود پیچیدهٔ ماست. امکان ندارد کسی تمام تجربههای اساسی گذشتهٔ ما را داشته باشد که بتواند موقعیت فعلی ما را درک و با آن همدلی کند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
منظور از مخفی کردن و نگفتن کل واقعیت خودداری از ارائهٔ اطلاعات مهم به قصد کینهورزی و آزار رساندن نیست، بلکه مقصود جانفشانی برای آزار ندیدن طرف مقابل از وجوه آسیبرسان سرشت خودمان است.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
در نهایت اینکه اصرار به افشای تمام رازهای شخصی به هیچ وجه نشانهٔ خوشقلبی نیست. رازداری، که درجهٔ مشخصی از خویشتنداری است، و فداکاری در جهت اصلاح عقایدمان به همان اندازهٔ توانایی فرد در اعتراف صریح در جهت حفظ عشق هستند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
مشغلههای داخل منزل نشانهٔ مرگ عشق نیست، بلکه اموری است که هنگام عمیقتر شدن عشق درگیرشان میشویم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
اگر قبول کنیم که همنشینی و همزیستی کاری بسیار دشوار و، در عین حال، بسیار مهم و ارزشمند است، با نگرش کاملاً متفاوتی با این تنشها مواجه میشویم. شاید همچنان بر سر مسائلی مانند بردن سطل زباله، سهم هرکداممان از لحاف مشترک، و انتخاب کانال تلویزیون بحث کنیم، اما ماهیت این بحثها تغییر میکند. دیگر بیادبی و بیتابی نمیکنیم، نق نمیزنیم، و طفره نمیرویم، نارضایتیمان را باشجاعت ابراز میکنیم، صبورانه مینشینیم و در مورد مسائل مابینمان صحبت میکنیم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان