بریدههایی از کتاب مصائب عشق
۴٫۰
(۹۲)
شاید اینطور به نظر برسد که نگهداشتن یک راز خیانت به رابطه است. اما از طرفی، صداقت کامل هم ممکن است در نهایت پیوند دو نفر را با خطر جدی مواجه کند.
forogh.m
بنابراین، عامل مصائب امروز ما، معشوق امروزمان نیست. او نه به صورت غمانگیزی ناتوان است و نه به تمام معنا خودخواه. ایراد کار اینجاست که ما تجربهمان از عشقِ دوران بزرگسالی را با معیارهای متفاوتِ عشق دوران کودکیمان میسنجیم. دلیل غمگین بودن ما این نیست که با فرد اشتباهی وارد رابطه شدهایم، بلکه به این خاطر است که (متأسفانه) مجبور بودهایم بزرگ شویم.
forogh.m
هنگام بروز مشکل، یک فکر آزارنده و خورنده مدام به ذهنمان خطور میکند که انتخاب بدی داشتهایم. نباید اینطور فکر کنیم. باید یاد بگیریم دلایل قانعکنندهٔ انتخابمان را به یاد آورده و آنها را بپذیریم. باید متواضعانه قبول کنیم که اتفاقی در هچل نیفتادهایم. به این دلیل دچار اشتباه شدیم که تنها بودیم، و اعتراف به این موضوع فوقالعاده سخت است. مثل زمان خرید رایانه یا یخچال نبود که با آرامش خاطر از میان دهها گزینه یکی را انتخاب کنیم. تنها سعی داشتیم نیاز فوریمان را با هر کسی که میشد رفع کنیم.
forogh.m
هنگام بروز مشکل، یک فکر آزارنده و خورنده مدام به ذهنمان خطور میکند که انتخاب بدی داشتهایم. نباید اینطور فکر کنیم. باید یاد بگیریم دلایل قانعکنندهٔ انتخابمان را به یاد آورده و آنها را بپذیریم. باید متواضعانه قبول کنیم که اتفاقی در هچل نیفتادهایم. به این دلیل دچار اشتباه شدیم که تنها بودیم، و اعتراف به این موضوع فوقالعاده سخت است. مثل زمان خرید رایانه یا یخچال نبود که با آرامش خاطر از میان دهها گزینه یکی را انتخاب کنیم. تنها سعی داشتیم نیاز فوریمان را با هر کسی که میشد رفع کنیم.
forogh.m
هنگام بروز مشکل، یک فکر آزارنده و خورنده مدام به ذهنمان خطور میکند که انتخاب بدی داشتهایم. نباید اینطور فکر کنیم. باید یاد بگیریم دلایل قانعکنندهٔ انتخابمان را به یاد آورده و آنها را بپذیریم. باید متواضعانه قبول کنیم که اتفاقی در هچل نیفتادهایم. به این دلیل دچار اشتباه شدیم که تنها بودیم، و اعتراف به این موضوع فوقالعاده سخت است. مثل زمان خرید رایانه یا یخچال نبود که با آرامش خاطر از میان دهها گزینه یکی را انتخاب کنیم. تنها سعی داشتیم نیاز فوریمان را با هر کسی که میشد رفع کنیم.
forogh.m
اگر رابطهای را شروع کردیم، هرگز نباید فرشتهٔ سابق خود را، به خاطر اینکه دیگر شبیه اوایل آشناییمان نیست، سرزنش کنیم. تقصیر خود ماست که بدون شناخت او، تصویر دلبخواهی از او برای خود ساختیم. او خیلی بد نشده است، بلکه مثل قبل پیچیده است، مانند همهٔ ما
forogh.m
اگر رابطهای را شروع کردیم، هرگز نباید فرشتهٔ سابق خود را، به خاطر اینکه دیگر شبیه اوایل آشناییمان نیست، سرزنش کنیم. تقصیر خود ماست که بدون شناخت او، تصویر دلبخواهی از او برای خود ساختیم. او خیلی بد نشده است، بلکه مثل قبل پیچیده است، مانند همهٔ ما
forogh.m
هیچیک از ما نمیتوانیم اَبَرانسان باشیم. اغلب اوقات رفتار احمقانهای داریم و چندان مهربان نیستیم. بدرفتاریْ موضوع دور از ذهنی نیست، بلکه جزئی از خصایص نژاد انسان است.
forogh.m
ایراد کار اینجاست که ما تجربهمان از عشقِ دوران بزرگسالی را با معیارهای متفاوتِ عشق دوران کودکیمان میسنجیم. دلیل غمگین بودن ما این نیست که با فرد اشتباهی وارد رابطه شدهایم، بلکه به این خاطر است که (متأسفانه) مجبور بودهایم بزرگ شویم.
Mostafa Talebi
مسائل مالی خانواده را اداره میکنیم، از والدین سالخوردهمان پرستاری میکنیم، شغلمان را مدیریت میکنیم، به تعطیلات میرویم، و معاشقه میکنیم. این میزان از کار و مسئولیت به قدری سخت و خستهکننده است که در بازار کارِ استاندارد هیچکس قادر به انجام حتا بخشی از آن هم نیست. یک عاشق نمونه باید در آنِ واحد روانکاو، پزشکیار، معلم، مهماندار، آشپز، پرستار، و ملازم باشد. اگر اینطور است، تقاضای ازدواج از کسی که بهترینها را برایش میخواهیم درخواستی بیاندازه متوقعانه و بسیار ظالمانه است.
parisa
با دوستانمان نهایتاً یک غروبی را سپری میکنیم و مهمترین دغدغهمان احتمالاً پیدا کردن یک رستوران خوب است. اما اگر رابطهمان با کسی که دوستش داریم خوب پیش برود، او را درگیر اساسیترین و پیچیدهترین مسائل زندگیمان میکنیم. از او میخواهیم برایمان نقش معشوق، عاشق، بهترین دوست، محرم اسرار، پرستار، مشاور اقتصادی، راننده، همکلاسی، دوست اجتماعی، و همبستر را ایفا کند. به همراه او خانهای دستوپا میکنیم، کودکی را بزرگ میکنیم،
parisa
ما در برخورد با دوستانمان هیولا نیستیم، چون آنها نمیتوانند آسیب چندانی به ما وارد کنند. شاید فقط چند ساعت در ماه را با آنها سپری کنیم. آنقدر به آنها اهمیت نمیدهیم که بخواهیم جز با مهربانی با آنها رفتار کنیم
parisa
احساس خشم، خیانتدیدن، فریاد، تنفر از رختهای چرک، خیالبافیهای جنسی نسبت به دیگران، عدم رضایت از میزان عشق طرف مقابل، ارتباط جنسی کم، و مسائلی از این دست، در بسیاری از وصلتهای مشروع و موجه دیده میشود.
زمان ترک رابطه زمانی نیست که ناراحتیم، بلکه موقعی است که معشوق ما فراتر از غمهای رایج در عشق به غم ما دامن میزند، ویژگیهای شخصیتیش فراتر از قواعد عادی رابطه زندگی را تلخ میکند
parisa
در نهایت اینکه اصرار به افشای تمام رازهای شخصی به هیچ وجه نشانهٔ خوشقلبی نیست. رازداری، که درجهٔ مشخصی از خویشتنداری است، و فداکاری در جهت اصلاح عقایدمان به همان اندازهٔ توانایی فرد در اعتراف صریح در جهت حفظ عشق هستند. کسی که تحمل نگهداشتن رازها را ندارد و به نام «صادق بودن» حقایق آزاردهنده و فراموشنشدنی را فاش میکند عاشق نیست. همانطور که هیچ پدر و مادری هیچگاه تمام حقیقت را به فرزندش نمیگوید، ما هم باید بپذیریم که واقعیتها را باید مدام از صافی عبور دهیم.
parisa
چنین مستندی را باید در فواصل منظم، پس از هر دعوا با شریک زندگیمان، تماشا کنیم. این مستند گواه خوبی است بر اینکه زندگی مجردی از حالت ایدهآل فاصلهٔ زیادی داشته و حافظهٔ ما کاملاً مدبرانه به حذف سختیهای آن پرداخته است. با تماشای این مستند، پی میبریم که اگرچه در حال حاضر ناراحتیم، آن زمان ناراحتتر بود. در نتیجه، با کمال میل و با کمی اوقاتتلخی قبول میکنیم که در زندگی فرصتهای کمی برای رضایت مطلق به ما داده میشود.
parisa
اگر از مدتها پیش از آشناییمان با کسی، فیلمساز کاربلدی از زندگی مجردی ما مستند دقیقی میساخت، کمی از نارضایتیمان کاسته میشد. در آن مستند، تنهایی ما از ساعت ۵: ۳۰ غروبِ یک جمعهٔ زمستانی تا صبح روز شنبه که به سر کار میرسیدیم به تصویر کشیده میشد. از صورت ما هنگام چشم دوختن به شخصی در یک مهمانی و غرق شدن در چهرهٔ مهربانش و هراس از پا پیش گذاشتن و باز کردن سر صحبت با او فیلم گرفته میشد. اوقات زیادی که در خانهٔ پدر و مادرمان سپری میکردیم و کجخلقیای که از همنشینی با آنها هرروز بیشتر میشد ضبط میشد. و نیز تقلای ما برای پیدا کردن راهی برای درست کردن یخچال و یا دردهای شدید نیمهشبهایمان نمایش داده میشد.
parisa
اما حافظه بههیچوجه قابلاعتماد نبوده و، از این رو، ابزار دقیقی نیست. از این نکته نباید غافل شد، زیرا قدرت حافظه تأثیر بسیار زیادی بر نحوهٔ ارزیابی ما از زندگی اکنونمان دارد. ما خوب بلدیم از دوران مجردیمان، به قصد زهرآلود کردن دوران تأهل خود، ایامی رؤیایی بسازیم.
parisa
مجبور نبودیم وعدههای غذایی عجیبوغریبمان را عوض کنیم، میتوانستیم بیخبر به هر جایی که میخواستیم برویم، میتوانستیم بدون اتهام به بیعاطفه یا وسواسی بودن تا ساعت ۲ نیمهشب کار کنیم. اگرچه گاهی غمگین میشدیم، اما حداقل همیشه میتوانستیم به یک آیندهٔ بهتر امید داشته باشیم. آن دوران، در مقایسه با این زندگیای که الان داریم، خیلی رضایتبخشتر بود.
parisa
یکی از افکاری که مرتب به ذهنمان خطور میکند و ممکن است باعث رنجش و بدخلقیمان شود، این است که اگر مجرد میماندیم، الان شادتر و خرسندتر بودیم. آنقدر درگیر مشکلات زندگی فعلیمان میشویم که ناخودآگاه به یاد گذشته میافتیم و تنهاییِ آن زمانِ خود را زیباتر میبینم. به یاد میآوریم که میتوانستیم هر زمان که دلمان میخواست بیدار میشدیم، هرچیزی را هرجا که میخواستیم میگذاشتیم، عادتهای بدمان اصلاً آزاردهنده نبودند، چون تنها خودمان شاهدشان بودیم،
parisa
برای آنکه بتوانیم انتخابمان را در کمال دقت و درایت انجام دهیم، باید احتمالِ سالها تجرّد را کاملاً به جان بخریم. اما اکثر ما از تجرّد نفرت داریم. این نفرت حتا بیشتر از عشقمان به کسی است که در نهایت ما را تجرّد خلاص میکند. نباید خودمان را سرزنش کنیم. از یک سنی به بعد، جامعه تجردّ را فوقالعاده ناخوشایند و تحملناپذیر میسازد. زندگی اجتماعیِ فردِ مجرد متلاشی میشود و استقلال او به زوجها نوعی حس تهدید میدهد و کمتر به جمع زوجها راه داده میشود. زندگی مجردی تبدیل به یک کابوس میشود. تحت تأثیر این کابوس و فشار نیازهای جنسی، فرد مجرد به سمت ازدواج میرود. اگر ازدواج صرفاً برای رفع این دو نیاز باشد، در ادامهٔ زندگی با شریک خود به مشکل برخواهد خورد.
parisa
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۷۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان