بریدههایی از کتاب چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟
۴٫۳
(۸۷)
شاید هنوز هم مثل دوران کودکیمان، به سینهخیز رفتن زیر تختخواب علاقه داشته باشیم، ولی مطرح کردن این موضوع برایمان سخت باشد. اما یک شریک زندگی ایدهآل، خودش به راحتی همهٔ اینها را میفهمد.
Dexter
وقتی بالأخره به حامی ایدهآل خود میرسیم، احساس میکنیم وارد دسیسهٔ کوچکی علیه بقیهٔ جهان شدهایم. دیگر مجبور نیستیم زیاد دربارهٔ خودمان توضیح دهیم، او خودش میدانند. بدون نیاز به هیچ حرفی، بهسرعت همهچیز را ”میفهمند“. آنها نیّت ما را میخوانند و مجبور نیستیم منظورمان را با کلمات معمول اما با زحمت زیاد برایشان شرح دهیم.. عشق ما، در حقیقت نوعی قدردانی از توانایی جادویی آنها در درک ماست.
Nazanin
یک رابطهٔ شکوفا باید عرصهگاهی باشد که در آن دلسوزانه یاد میدهیم و مشتاقانه یاد میگیریم. اگر خودمان را درست بشناسیم، میبینیم که بسیاری از ابعاد وجودمان نیاز به اصلاح دارد. رسالت عشق این است که عرصهای امن برای دو طرف فراهم کند که در سایهٔ آن باملاطفت یاد بگیرند و یاد بدهند تا به افراد بهتری تبدیل شوند. آموزش و یادگیری نشانهٔ وانهادن عشق نیست، بلکه شالودهای است که بر اساس آن میتوانیم به عاشقان بهتر، و در معنای وسیعتر، به انسانهای بهتری تبدیل شویم.
Dexter
در بزرگسالی عاشق کسانی میشویم که ما را ـ کم و بیش نیمهخودآگاه ـ به یاد کسانی میاندازند که در کودکی عاشقشان بودیم.
کاربر ۱۴۷۹۵۸۶
در سطح ناخودآگاه، درواقع چارهای جز ادامهٔ مسیر عشق فلاکتبار کودکی نداریم.
جای ملامتی نیست. بسیاری از افرادی که دوستمان میداشتند مشکلات رفتاریای داشتند که انتخاب خودشان نبود. اگر باعث رنجش ما شدهاند، تعمّدی نبوده است. با این حال، ما مجبوریم با میراث آنها دست و پنجه نرم کنیم.
Dexter
غریزه ممکن است ما را به سمت کسی بکشاند که اصولاً همان نقطهقوّتی را دارد که ما نداریم، اما زمانی که موقع یادگیری فرامیرسد، رابطه عذابآور میشود. این احساس قابلدرک اما ناروا به ما دست میدهد که با یک زورگوی بیرحم وارد رابطه شدهایم که فقط به کاستیهای ما توجه میکند و مدام به ما خرده میگیرد.
fateme
حتا از باهوشترین و بااحساسترین عاشق هم نمیتوان انتظار داشت بدون شنیدن قرائن فراوانی از امیال و اهداف ما در قالب واژگان روشن و رسا متوجه منظورمان بشود.
هدی✌
بخشی از فرایند بلوغ رسیدن به این باور است که اگر مسائلمان را از طریق ابزار پیچیده و درهمبرهم کلام با دیگران در میان نگذاریم، نباید از آنها انتظار داشته باشیم ذهن ما را بخوانند.
هدی✌
ما نیاز داریم که دوباره اهمیت قوّهٔ تخیّل در پیدایش عشق را دریابیم. وقتی قوّهٔ تخیّل ما از کار میافتد، دیگران را بر مبنای ظاهرشان قضاوت میکنیم. با یک فرد نازنین و دلپذیری دیدار میکنیم، اما بینیاش بزرگ است. پس نه. یا مهندس است و مهندسها آدمهای چشموگوشبستهای هستند. این هم نه. پولدار است، اما پولدارها افادهای و ازخودراضی هستند. یک نه دیگر. شاید موهای سرش کمپشت است و آدمهای تاس مطلوب ما نیستند. نه. یا دستهاش زمخت است؛ نه. وقتی نگاهمان فاقد تخیّل است، خیلی از گزینهها را بلافاصله از لیست خط میزنیم. با این چارچوب ذهنی، انتخابهایمان محدود به چند گزینه میشود که ما را جذب (یا دفع) میکنند.
seemorgh
هر صبح، پیش از بیرون زدن از منزل، رسماً به خود بگوییم که انسان یک موجود احمق، کودن، هالو و ابله است که خیلی کم پیش میآید بتواند بیش از پانزده دقیقه شاد و خرسند باشد. پس انجام یکی دو کار احمقانهٔ دیگر چندان تفاوتی به حالش ندارد.
rzvmn
حجم
۲۳۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۲۳۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان