بریدههایی از کتاب چرا با آدم عوضی ازدواج میکنیم؟
۴٫۰
(۹۶)
یک رابطهٔ خوب رابطهای نیست که میان دو انسان سالم شکل بگیرد (اصلاً این آدمها زیاد وجود ندارند)، بلکه رابطهٔ بین دو دیوانه است که مهارت یا شانس آن را داشتهاند تا سازگاری صلحآمیزی بین دیوانگیهای نسبی خود ایجاد کنند.
ܦ߭ܝܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
یکی دیگر از عهدهایتان باید این باشد: «هر چقدر هم که طرف مقابل ظاهراً مرا درک کند، همیشه بخشهای وسیعی از روان من برای او و هر کس دیگری غیرقابلدرک خواهد بود.»
بنابراین نباید معشوقمان را سرزنش کنیم که چرا نتوانسته به وظیفهاش عمل کند و ذهن ما را بخواند. او نالایق و بیعرضه نیست. فقط نتوانسته بفهمد ما که هستیم و چه میخواهیم، که کاملاً هم عادی است. هیچکس طرف مقابلش را کاملاً درک نمیکند و بنابراین نمیتواند کاملاً با او همدردی کند.
احسان رضاپور
باید عهد و پیمان خود را بازنویسی کنیم تا این جملهٔ مختصر را هم در بر بگیرد: «قبول میکنم که با این فرد ازدواج کنم، حتا با اینکه ممکن است به طور منظم من را به سر حد جنون برساند.»
اما این نقصها را هرگز نباید صرفاً به عنوان عیب شخصی او تفسیر کرد. خودمان هم بهتر از او نیستیم. گل بیخار وجود ندارد. آدمیزاد جایزالخطاست. با هر کس که حشر و نشر داشته باشیم اساساً و به طور جدی نقصهایی خواهد داشت. این پنبه را از گوشتان بیرون بیاورید و فکرش را هم نکنید که در این دنیا یک موجود ایدهآل برای شما پیدا شود. اگر خیلی هنر کنیم ازدواجمان «بدک» نخواهد بود.
احسان رضاپور
نقاط اوج زندگی معمولاً کوتاهند. خوشبختی در بازههای زمانی سالانه وجود ندارد.
احسان رضاپور
آمار چنگی به دل نمیزند. همهجا میتوان نمونههای فراوانی از ازدواجهای ناموفق را دید. دوستانمان را دیدهایم که ازدواج کردهاند و ناکام بودهاند. خوب میدانیم که به طور کلی ازدواج با چالشهای زیادی روبهروست. با این حال، این واقعیت را بهراحتی در مورد خودمان صادق نمیدانیم. بدون آنکه مشخصاً این موضوع را قاعدهمند کنیم، فرض میکنیم که بدبختی قاعدهای است که شامل حال دیگران میشود.
احسان رضاپور
در صورت پذیرش دیدگاه امپرسیونیستها، باید آماده باشیم از تکتک لحظات خوشِ هر روز بهرهمند شویم ــ هر وقت که سرِ راهمان قرار میگیرند، بدون آنکه اشتباهاً به فکر ماندگار کردن آنها باشیم، بدون آنکه نیاز باشد با آنها «ازدواج» کنیم.
احسان رضاپور
در یک جامعهٔ خردمندتر، کسانی که میخواهند با هم ازدواج کنند، یکدیگر را در معرض پرسشنامههای روانشناسی و خودشان را تحت معاینهٔ طولانیمدتِ تیمهای روانشناسی قرار میدهند.
آزاده
فرد وقتی آمادهٔ ازدواج است که قادر به انجام دو امر کاملاً دشوار باشد: آماده باشد که باور کند طرف مقابلش واقعاً میتواند عشق و روابط جنسی را از هم جدا کند. و در عین حال، آماده باشد تا باور کند شریک زندگیاش ناتوانی دیردرمانی در جدا نگه داشتن عشق و روابط جنسی دارد.
زوجین باید بتوانند در این دو کار بزرگ مهارت پیدا کنند، زیرا در طول زندگیشان ممکن است لازم باشد هر دو قابلیت را از خود نشان دهند. این باید محک مناسبی برای ازدواج کردن باشد، نه تعهد به اینکه فرد هرگز با شخص دیگری رابطهٔ جنسی برقرار نکند.
خاتون
دوران ازدواج روانشناسانه، به مجموعهٔ جدیدی از معیارها نیاز داریم. باید به این مسائل فکر کنیم:
- چطور عصبانی میشود؟
- چطور میتوانیم بچهها را با او بزرگ کنیم؟
- چطور میتوانیم در کنار یکدیگر رشد کنیم؟
- چطور میتوانیم دوست بمانیم؟
- چطور میتوانیم نیازهای متضادِ داشتنِ روابطِ خارج از ازدواج از یکسو و وفاداری از سوی دیگر را با یکدیگر تطبیق دهیم؟
خاتون
ما بدون هیچ دلیل خردمندانهای دربارهٔ علت شکست ازدواج اقدام به ازدواج میکنیم. فرض میکنیم علتش فقط حماقت یا بیتدبیری آن زوج است.
خاتون
خیلی بهتر است که جامعه را دوباره سازماندهی کنیم تا شبیه یک دانشگاه یا مزرعهٔ اشتراکی شود، با خورد و خوراک مشترک، تسهیلات شراکتی، جشنهای همیشگی، و روابط آزاد... .
در این صورت، اگر کسی تصمیم میگرفت ازدواج کند، مطمئن بود که به خاطر جنبههای مثبت تأهل این کار را انجام داده، نه به خاطر فرار از جنبههای منفی تجرد... وقتی افراد صرفاً به خاطر تمایلات عنانگسیختهٔ جنسی ازدواج نکنند، آزادانهتر و بهتر میتوانند تصمیم بگیرند که با چه کسی ازدواج کنند.
خاتون
وقتی بزرگ میشویم، ممکن است برخی از نامزدهای مناسب ازدواج را که با آنها روبهرو میشویم رد کنیم، نه به خاطر اینکه عیب و ایرادی دارند، بلکه دقیقاً به خاطر اینکه زیادی متعادل هستند (زیادی بالغند، زیاد میفهمند، زیادی قابل اطمینانند)، و این خوب بودن برای ما ناآشنا و غریب است، تقریباً تحملنکردنی است. در عوض، به سراغ مواردی میرویم که ناخودآگاهمان به طرف آنها کشیده میشود، نه به این علت که رضایتمان را جلب میکنند، بلکه بدین علت که به همان ترتیبی که میشناختیم ما را سرخورده میکنند.
خاتون
آنچه عجیب است این است که چرا اینقدر طول کشید تا بشر به این نکتهٔ مهم پی ببرد.
باید عملکرد کامل روانِ کسی را که قرار است با او ازدواج کنیم بشناسیم. باید دیدگاهها و عقایدش را دربارهٔ اقتدار، تحقیر، دروننگری، صمیمیت جنسی، پول، فرزند، پا به سن گذاشتن، وفاداری، و صدها مسألهٔ جانبی دیگر بدانیم. این چیزها را نمیتوان با گپ زدن معمولی با او فهمید. ما به سطحی از بینش نیاز داریم که عجالتاً فقط متخصصان روانشناسی در سطح دکترا در اختیار دارند.
خاتون
همهٔ ما یک جورهایی دیوانهایم. مشخصاً عصبی، نامتعادل، و نابالغ هستیم، اما جزئیاتش را دقیق نمیدانیم، چون تا به حال هیچکس زیاد ترغیبمان نکرده تا این جزئیات را کشف کنیم.
خاتون
کافیست منابع مطالعاتی خود را تغییر دهیم: به خودمان داستانهای دقیقتری دربارهٔ پیشرفت روابط بگوییم، داستانهایی که مشکلات را عادی و مرسوم جلوه میدهند و راهی هوشمندانه و مفید برای پشت سر گذاشتن این مشکلات به ما نشان میدهند.
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
ما تا حد زیادی به این علت از هم جدا میشویم یا احساس بیچارگی میکنیم که آثار ادبی نامناسبی را خواندهایم.
🅜︎🅐︎🅗︎🅢︎🅐︎🅝︎
در دوران ازدواج روانشناسانه، به مجموعهٔ جدیدی از معیارها نیاز داریم. باید به این مسائل فکر کنیم:
- چطور عصبانی میشود؟
- چطور میتوانیم بچهها را با او بزرگ کنیم؟
- چطور میتوانیم در کنار یکدیگر رشد کنیم؟
- چطور میتوانیم دوست بمانیم؟
- چطور میتوانیم نیازهای متضادِ داشتنِ روابطِ خارج از ازدواج از یکسو و وفاداری از سوی دیگر را با یکدیگر تطبیق دهیم؟
احسان رضاپور
نوبت نوع سوم ازدواج رسیده است: ازدواج روانشناسانه، که فرد نه به دلایل کاربردی (زمین، پول، و غیره) ازدواج میکند، و نه به دلایل شهودی (احساسات قوی)، بلکه وقتی ازدواج میکند که آرزوهایش بهدرستی در معرض آزمایش قرار گرفته باشند، و به طرز غیرافراطی، پس از ماهها، در پرتو پیچیدگیهای هراسانگیز روح و روانش درک شوند.
احسان رضاپور
نقاط اوج زندگی معمولاً کوتاهند. خوشبختی در بازههای زمانی سالانه وجود ندارد.
artemis
ازدواج اصلاً قدرت آن را ندارد که یک رابطه را در چنین مرحلهٔ زیبایی نگه دارد. آن عناصر خوشبختیای که ما را به سوی ازدواج سوق میدهد تحت فرمان ازدواج نیستند.
artemis
حجم
۱۰۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱۰۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان