بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چرا با آدم عوضی ازدواج می‌کنیم؟ | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب چرا با آدم عوضی ازدواج می‌کنیم؟

بریده‌هایی از کتاب چرا با آدم عوضی ازدواج می‌کنیم؟

۴٫۰
(۹۶)
هیچ‌کس هرگز به طور کامل هیچ‌کس دیگر را درک نمی‌کند؛ اینکه باید رازهایی وجود داشته باشد، اینکه تنهایی اجتناب‌ناپذیر است، اینکه باید مصالحه و سازش وجود داشته باشد. معتقد است باید یاد بگیریم چطور روابط خوب را حفظ کنیم، اینکه مهارت‌های برقراری رابطه آموختنی هستند، و عشق صرفاً موهبت تصادفی از جانب روزگار نیست.
|ݐ.الف
قصه‌ها به ما فرصت می‌دهند بیش از یک بار زندگی کنیم
|ݐ.الف
باید عهد و پیمان خود را بازنویسی کنیم تا این جملهٔ مختصر را هم در بر بگیرد: «قبول می‌کنم که با این فرد ازدواج کنم، حتا با اینکه ممکن است به طور منظم من را به سر حد جنون برساند.»
|ݐ.الف
نقاط اوج زندگی معمولاً کوتاهند. خوشبختی در بازه‌های زمانی سالانه وجود ندارد.
|ݐ.الف
امپرسیونیسم به این موضوع علاقه‌مند است که چیزهایی که بیش از همه به آنها علاقه داریم تغییر می‌کنند، فقط مدت بسیار کوتاهی در دسترس ما هستند و سپس ناپدید می‌شوند. امپرسیونیسم آن نوع خوشبختی را می‌ستاید که چند دقیقه طول می‌کشد، نه سالیان سال.
|ݐ.الف
همهٔ ما یک جورهایی دیوانه‌ایم. مشخصاً عصبی، نامتعادل، و نابالغ هستیم، اما جزئیاتش را دقیق نمی‌دانیم، چون تا به حال هیچ‌کس زیاد ترغیب‌مان نکرده تا این جزئیات را کشف کنیم
|ݐ.الف
برای داشتن ازدواج موفق، باید به طور جدی از موقعیت کودک خارج شویم، و در جایگاه والد قرار بگیریم. باید آن آدمی باشیم که مشتاقانه نیازهای دیگران را به نیازهای خود ترجیح می‌دهد.
کاربر ۱۲۸۹۷۴۰
ما میل شدید و نیاز مفرط داریم که چیزهای خوب را برای خودمان ماندگار کنیم. می‌خواهیم اتومبیلی که در صفحهٔ نمایشگر دیده‌ایم داشته باشیم؛ می‌خواهیم در کشوری زندگی کنیم که در لباس یک گردشگر از آن دیدن کرده‌ایم و لذت برده‌ایم؛ و می‌خواهیم با کسی ازدواج کنیم که در حال حاضر اوقات خوبی را با او می‌گذرانیم.
امروز
یک رابطهٔ خوب رابطه‌ای نیست که میان دو انسان سالم شکل بگیرد (اصلاً این آدم‌ها زیاد وجود ندارند)، بلکه رابطهٔ بین دو دیوانه است که مهارت یا شانس آن را داشته‌اند تا سازگاری صلح‌آمیزی بین دیوانگی‌های نسبی خود ایجاد کنند.
امروز
گام نخست در مسیر موفقیت خودشناسی است. تنها وقتی درک و تصور درستی از خودمان و شخصیت‌مان داشته باشیم می‌توانیم تصمیم‌های مطمئن، بخصوص در زمینهٔ مسائل عاطفی و کاری، بگیریم.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
مشکل واقعیْ یافتن شریک زندگی نیست: مشکل اصلی تحمل کردن او و تحمل شدن از سوی او در درازمدت است.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
شخصی که واقعاً برای ما مناسب‌ترین است کسی نیست که هم‌سلیقهٔ ما باشد، بلکه کسی است که بتواند دربارهٔ این اختلاف سلیقه‌ها هوشمندانه و عاقلانه گفتگو کند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
۷: وقتی آمادهٔ یادگیری هستیم و با طیب خاطر آن را می‌پذیریم وقتی آمادهٔ ازدواج هستیم که می‌پذیریم شریک زندگی ما در برخی زمینه‌های بسیار مهم از ما عاقل‌تر، منطقی‌تر، و پخته‌تر است. باید با کمال میل از او یاد بگیریم. باید تحمل این را داشته باشیم که نکاتی را به ما گوشزد کند. و در موارد خاصی او را معلم و خودمان را شاگرد بدانیم. در عین حال، باید آماده باشیم تا در موارد خاصی نقش معلم را برای او ایفا کنیم و، مثل معلم‌های خوب، سر او داد نزنیم، عصبانی نشویم یا انتظار نداشته باشیم که خودش همه‌چیز را بداند. ازدواج را باید فرآیند تعلیم و تربیت دوطرفه دانست.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
فرد وقتی آمادهٔ ازدواج است که قادر به انجام دو امر کاملاً دشوار باشد: آماده باشد که باور کند طرف مقابلش واقعاً می‌تواند عشق و روابط جنسی را از هم جدا کند. و در عین حال، آماده باشد تا باور کند شریک زندگی‌اش ناتوانی دیردرمانی در جدا نگه داشتن عشق و روابط جنسی دارد.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
با این حال، آنچه واقعاً «رمانتیک» است و «منجر به عشق و حفظ آن» می‌شود همین کارهاست. این کارها را باید سنگ بنای یک ازدواج موفق دانست
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
اما آنچه عملاً زوجین در طول زندگی خود به آن می‌رسند بیشتر شبیه سازوکار یک کسب‌وکار کوچک است. باید سیاههٔ وظایف بنویسند، نظافت کنند، رانندگی کنند، آشپزی کنند، وسایل را تعمیر کنند یا دور بیندازند، استخدام کنند، اخراج کنند، اختلافات را برطرف کنند، و بودجه‌بندی کنند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
هیچ‌کس طرف مقابلش را کاملاً درک نمی‌کند و بنابراین نمی‌تواند کاملاً با او همدردی کند.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
عهد سوم باید این باشد: «هر وقت بتوانم از کسانی که روزی عاشق من بودند تقلید می‌کنم و همانطور که آنها مراقب من بودند مراقب شریک زندگی‌ام خواهم بود. این کار غیرمنصفانه‌ای نیست یا با ماهیت واقعی عشق تضاد ندارد. این تنها نوع عشق است که شایستهٔ آن کلمهٔ متعالی است.»
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
والدینِ خوب یاد می‌گیرند که عین کلمات بچه را جدی نگیرند، بلکه به حرفی که می‌خواهد بزند، ولی نمی‌داند چطور بیان کند گوش دهند:‌ «تنها هستم، درد دارم، یا می‌ترسم.» درماندگی و اضطرابی که به طور غیرمنصفانه‌ای به صورت حمله به مطمئن‌ترین، مهربان‌ترین، و معتمدترین موجودات در دنیای کودک، یعنی والدین او، بیان می‌شود.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰
برای داشتن ازدواج موفق، باید به طور جدی از موقعیت کودک خارج شویم، و در جایگاه والد قرار بگیریم. باید آن آدمی باشیم که مشتاقانه نیازهای دیگران را به نیازهای خود ترجیح می‌دهد.
کاربر ۴۹۹۲۰۰۰

حجم

۱۰۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۱۰۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰
۵۰%
تومان