بریدههایی از کتاب نخبگان معنوی
۴٫۶
(۸۹)
گاهی از اوقات میخواهیم این کار سخت را با هزار ترفند آسان کنیم، اما یک کار آسان را انجام نمیدهیم و از آن غافلیم. آن کار آسان این است که چند نفر مذهبی را جمع کنیم و برایشان کلاس تفسیر قرآن و نهجالبلاغه بگذاریم، بدون اینکه بخواهیم برای جذب آنها از ابزارهای تبلیغاتی هزینه کنیم.
متأسفانه امروزه آنچه بین مذهبیها رواج پیدا کرده این است که برای کار فرهنگی باید دنبال سخنران جذّاب بروند. یا اگر میخواهند برنامهٔ فرهنگی بگذارند، باید این برنامه جذّابیت خاصی داشته باشد. این فکر، اشتباه است. مذهبیها که دیگر نیاز به جذابیت ندارند. مگر برای مذهبیها لازم است کسی جذّاب صحبت کند تا خوابشان نگیرد؟
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
از سختیهای کار تبلیغات دینی، این است که ما میخواهیم به چیزی دعوت کنیم که در جایگاه رفیعی قرار دارد و عمیق و ژرف است. عمق دارد و عمقش نه به سهولت قابل درک است، و نه به سهولت قابل انتقال. فرق میکند با تبلیغ خوراکیها، یا ترویج شهوت، که هم عموم مردم به سهولت درکش میکنند و هم ترویجش ساده است.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
یکی از سختیهای کار تبلیغات دینی همین است که خدا ایمان سطحی و ظاهری را رها نمیکند و آنها را با امتحان رسوا مینماید. یعنی اجازه نمیدهد ایمان در مرحلهٔ حرف و شعار بماند؛ بلکه حتماً باید در قلب هم وارد شود. در حالی که بسیاری از شگردهای تبلیغاتی تأثیرشان بیش از سطح نیست. امّا در تبلیغات دینی نمیتوان سطحی کار کرد. لذا یکی از سختیهای کار تبلیغات دینی همین است که باید در عمق تأثیر بگذارد تا ماندگار باشد. اگر سطحی باشد، ادامهدار نخواهد بود و با اوّلین امتحان از بین میرود.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
اگر شما بخواهید غیرمذهبیها را به سمت مذهبی بودن سوق دهید، اولاً ممکن است هزینه کردن برای بعضی از آنها هدر دادن سرمایه باشد و فایدهای نداشته باشد. ثانیاً ممکن است بعضیهایشان به صورت ظاهری مذهبی شوند و تا زمان مشخصی مذهبی باقی بمانند و بعد از آن خواسته یا ناخواسته ضربهشان را بزنند. ما نمیتوانیم هر کسی را که دلمان خواست، به زور هدایت کنیم
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
آنهایی که خوب هستند بیدلیل خوب نشدهاند؛ یعنی حتماً این خوب بودن یا خوب شدن دلایل و زمینههایی داشته است. آن دلایلی که اینها را به این سهولت به خوب بودن رسانده اگر با سرمایهگذاری ما جمع شود، باعث رشد چند برابری آنها خواهد شد. سرمایهگذاری روی این افراد با سرمایهگذاری روی کسی که هنوز متقاعد نشده که باید نماز بخواند فرق میکند. درست است که در بین بینمازها هم گاهی انسانهای مستعدی یافت میشوند که ممکن است با یک سخنرانی یا یک گفتوگوی کوتاه متحول شوند، ولی آیا درست است که ما برای نمازخوانهایی که استعداد معنوی دارند، پاکطینت هستند، محبّت اهل بیت در دل دارند، طیب الولاده دارند (که بنا بر فرموده اهل بیت (ع) زمینهٔ محبت آنان است)، سرمایهگذاری نکنیم -در حالی که این سرمایهگذاری ثمرهٔ بیشتری دارد- و به جای آن برای کسانی سرمایهگذاری کنیم که تازه میخواهند نمازخوان شوند؟ و بعد از مدتی تازه برسند به همین نقطهای که خوبها همین الان در آن نقطه هستند؟
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
تشخیص مصداقیِ این افراد کار ما نیست، که بخواهیم شناسایی یا ارزیابی کنیم که چه کسی قابل هدایت است، یا نیست و اساساً این کار صحیح هم نیست. چهبسا یک غیرمذهبی پیدا شود که اتفاقاً بسیار مستعد باشد و عاقبتبهخیر بشود. یا یک مذهبی و مسجدی پیدا شود که عاقبتبهخیر نشود. انسان نمیتواند تشخیص دهد. امّا به عنوان یک آگاهی و قاعدهٔ کلّی باید پذیرفت که عموماً کار کردن بر روی غیر مذهبیها نسبت به مذهبیها کمثمرتر است و همین مقدار اطمینان نسبی برای مؤثر قرار دادن این آگاهی در اولویّتها و برنامهریزیهایمان کفایت میکند.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
شیوهٔ تبلیغ انبیای الهی (ع) نیز همین بوده است. انبیا و اولیای الهی همیشه چند نفر را پیدا میکردند و بهطور ویژه با آنها کار میکردند. اگر آن چند نفر درست میشدند، همهٔ مردم را درست میکردند. اگر آنها درست نمیشدند، آن پیامبر یا ولیّ خدا پیش مردم حرفی برای گفتن نداشت؛ چرا که مردم به او میگفتند: «اگر حرف شما درست بود، چرا اینهایی که حرفهای شما را گوش کردند، به جایی نرسیدند؟ اگر نماز، اخلاقِ انسان را درست میکند، پس چرا اینها اینقدر بداخلاق هستند؟»
چه موقع بینمازها، نمازخوان میشوند؟ وقتی نمازخوانها بهتر نماز بخوانند. اگر نمازخوانها حظّی را که از نماز خواندن میبرند به اهل عالم نشان دهند، همه نمازخوان میشوند.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
وقتی صحبت از پرورش انسانها میکنیم، توجّه داریم که انسانها آزاد آفریده شدهاند و خودشان باید برای رشد خودشان تصمیم بگیرند. نه کسی میتواند کسی را بدون ارادهٔ خودش، از نظر معنوی پرورش دهد، و نه دین از ما خواسته است که چنین کاری را انجام دهیم. ما تلاش میکنیم شرایط را با «برطرف کردن موانع» و «فراهم آوردن امکانات» برای رشد معنوی انسانها آماده کنیم. وقتی میگوییم «پرورش انسانها»، منظورمان همین فراهم کردن شرایط برای شکوفایی و پرورش استعدادهای فطری و معنوی انسانها است، آن هم تنها در صورتی که خودشان بخواهند و نه چیزی فراتر از آن.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
پرورش انسانهای خوب و تبدیل آنها به انسانهای خوبتر، بر تبدیل انسانهای معمولی یا بد به انسانهای خوب، کاملاً ترجیح دارد. در مقام کار فرهنگی و تبلیغی، سرمایهگذاری بر روی کسانی که به دین جذب شدهاند و از پرورشیافتگی معنوی بیشتری برخوردار بودهاند، مسلّماً باارزشتر است.
علاوه بر اینکه کار بر روی مذهبیها، نسبت به غیرمذهبیها و نیمهمذهبیها اولویّت دارد، در میان مذهبیها هم، کار بر روی «نخبگان معنوی» نسبت به عموم مذهبیها، از اولویّت بیشتری برخوردار است. منظور ما از «نخبگان معنوی»، «نخبههای علمی که مذهبی باشند» نیست. بلکه منظور کسانی است که از نظر معنوی نخبه هستند؛ یعنی در معنویّت و ایمان نسبت به دیگران جلوترند. میتوانیم برای تشخیص و شناسایی بهتر این نخبگان شاخصهایی را برای این جلوتر بودن تعریف کنیم. از التزام به لوازم ایمان مثل نماز خواندن و پرداخت خمس گرفته تا التزام به زیارت و ادعیه و نماز شب، یا معرفت و آشنایی با معارف دینی و تخلّق به اخلاق و... .
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
بسیار مهم است که قبل از برنامهریزی، دایرهٔ مخاطبان خودمان را مشخّص کنیم. یکی از مهمترین مسائل در برنامهریزی، توجه به اولویّتها است. همهٔ کارها اولویّت یکسانی ندارند و تمام کارها را نمیتوان با هم به پیش برد. نیروها و سرمایهها محدود است. بنابراین پاسخ به این سؤال که ما در مقام برنامهریزی، باید به کدام گروه از مخاطبان اولویّت بدهیم، بسیار کلیدی و تعیینکننده است.
کاربر ۱۹۷۴۶۲۷
بسیار لازم است کسانی که مشغول کار تربیتی هستند، یک دور خاطرات مرحوم آقای ابوترابی را مطالعه کنند. مسجدیها حتماً باید این خاطرات را بخوانند و الگو بگیرند.
0_0
انسان با یادگیری مباحث نظری دین آنقدر متدیّن نمیشود که با تاریخ اسلام متدین میشود. منظور از تاریخ اسلام، تاریخ دین اسلام و اولیای آن، یعنی نبی مکرم اسلام (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.
0_0
بسیاری از جوانها مذهبی هستند ولی تاریخ اسلام و سیرهٔ نبوی را دقیق نمیدانند. تاریخ اسلامی که در مدرسه و دانشگاه تدریس میشود کافی نیست.
0_0
تاریخ اسلام برای تربیت نخبگان معنوی بسیار مؤثر است. هیچ چیزی مثل تاریخ اسلام، انسان را قوی بار نمیآورد.
0_0
پس نکتهٔ دوّم در این روایت این است که هر عملی تأثیر ندارد، بلکه تنها عمل معنوی است که مؤثر است.
0_0
سؤال این است که در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای کلان مساجد به کدام یک از این دو گروه باید اهتمام بیشتری داشته باشیم؟
کاربر ۲۲۷۳۴۷۰
امام خمینی (ره): آن کسانی که میگویند روضهٔ سیدالشهدا را نخوانید اصلاً نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمیدانند یعنی چه. نمیدانند این گریهها و این روضهها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها و با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها ما را حفظ کرده اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را.
Fatemeh Eshghabadi
اولویّت دادن به پرورش نخبگان معنوی، اصلاً به این معنا نیست که برای نخبگان معنوی برنامههایی برگزار کنیم و دیگران را به آن برنامهها راه ندهیم. بلکه باید هر کسی بتواند از این برنامهها استفاده کند و شرکت در برنامهها آزاد باشد. اولویّت دادن به این معنی هم نیست که ما مصادیق نخبگان معنوی را طبق شاخصهای خاصی شناسایی کنیم تا در برنامه شرکت کنند. بلکه هرکس خواست میتواند شرکت کند. اما محتوای این برنامهها باید با هدف رشد نخبگان معنوی تهیه و تنظیم شود.
به عبارت دیگر اولویّت دادن بیشتر در مقام طراحی برنامه است.
Fatemeh Eshghabadi
از شهید بهشتی پرسیده بودند: «در آلمان که بودید چند نفر را مسلمان کردید؟» ایشان فرموده بود: «هیچ کس». گفتند: «پس شما در آنجا از طرف اسلام و شیعه چه میکردید؟» ایشان فرموده بود: «من آنجا نرفتم که کسی را مسلمان کنم، رفته بودم کاری کنم که مسلمانهای آنجا مسلمانیشان حفظ شود.»
Fatemeh Eshghabadi
پیامبر اکرم (ص) فرموده: مؤمن باید هفتهای یک بار برای اسلام خودش و برای درک معارف دینی خودش وقت بگذارد
Fatemeh Eshghabadi
حجم
۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان