بریدههایی از کتاب دید اقتصادی
نویسنده:پیتر دی شیف، اندرو جی شیف
مترجم:سهند حمزه ئی
انتشارات:انتشارات آریانا قلم
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۸۷ رأی
۳٫۸
(۲۸۷)
هدف اقتصاد این نیست که کار درست کند. هدف صرفاً این است که بهرهوری حداکثر شود.
f.z
مسلّم این است که کنترل انحصاری دولت بر خدمات و پروژههای عمومی تقریباً همیشه به ناکارایی، فساد، اختلاس و زوال ختم میشود.
f.z
هستهٔ این تمایلات این تصور است که برنامهریزانِ دولت خوب و بد جامعه را بهتر از خود پساندازکنندهها میدانند. اما هیچ گواهی در تایید آن نیست
f.z
علت این که بعضیها ثروتمند میشوند (حداقل اول کار) این است که چیزِ باارزشی را به دیگران ارائه میکنند
f.z
بهترین نکتهٔ سرمایهداریِ خصوصی این است که آنهایی را که تنها با منافع فردی برانگیخته میشوند وادار میکند استاندارد زندگی دیگران را بالا ببرند.
mohrezani
اگر آزادیِ شکست را دریغ کنیم، آن وقت آزادیِ موفقیت را هم از بین بردهایم.
کاربر ۶۷۲۵۹۶۱
به خاطر داشته باشید یک اقتصاد نمیتواند رشد کند به دلیل این که مردم مصرف میکنند؛ مردم مصرف میکنند چون که اقتصاد رشد میکند.
مالک
تورم به طور ساده ابزاری است که ثروت را از کسی که در یک واحد پولی پسانداز دارد به کسی که در همان واحد پولی بدهی دارد منتقل میکند. با اَبَرتورم، ارزش پسانداز یکسره محو شده و بارِ بدهی برداشته میشود (وضع کسانی که دارایی فیزیکی دارند خوب باقی میماند، چونکه، برخلاف پسانداز در یک واحد پولی، ارزش اسمی داراییها با زبانه کشیدن تورم بالا میرود).
Farshid0032
در طول تاریخ، دولتها با خرج کردن بیشتر از چیزی که دارند خودشان را به دردسر انداختهاند. وقتی این شکاف خیلی بزرگ شود، نوبت به انتخاب گزینههای پرزحمت میرسد.
یک راه این است که دولت با بالا بردن مالیاتها درآمدش را زیاد کند. این مسیر در میان شهروندان محبوب نیست و جلو بردن آن در یک دموکراسی مشکل است. حتی در دولتهای خودکامه هم (که خبری از انتخاباتهای مزاحم نیست)، افزایش مالیات دردسر ساز است. نرخهای بالاتر به طور قطع تولید را تضعیف میکند و به نشاط اقتصادی ضربه میزند. برای مالیاتها سقفی هست که تا کجا میتوانند زیاد شوند. با مالیاتِ کمابیش بالا، مردم دست از کار میکشند. با مالیات بیشتر، حتی شاید دست به شورش بزنند.
Farshid0032
ایالات متحدهٔ امروزی مسلماً بزرگترین و پیشرفتهترین اقتصادی خواهد بود که یک وقتی اَبَرتورم را تجربه خواهد کرد. اما بزرگ بودن آن، به این معنی نیست که اتفاق نمیافتد. تا حالا در این مخمصه وضعیت اندوختهای دلار حکم برگ برندهٔ آنها را داشته است. یعنی صرفنظر از این که چقدر اوضاع بنیادی خراب بشود، دلار همچنان مورد تایید همه میماند. اما اگر آنها وضعیت اندوختهای را از دست بدهند، واحد پولیشان درست مثل آنهایی که پیش از این به قهقرا رفتند، آسیب پذیر میشود.
Farshid0032
تورم به طور ساده ابزاری است که ثروت را از کسی که در یک واحد پولی پسانداز دارد به کسی که در همان واحد پولی بدهی دارد منتقل میکند. با اَبَرتورم، ارزش پسانداز یکسره محو شده و بارِ بدهی برداشته میشود (وضع کسانی که دارایی فیزیکی دارند خوب باقی میماند، چونکه، برخلاف پسانداز در یک واحد پولی، ارزش اسمی داراییها با زبانه کشیدن تورم بالا میرود).
Farshid0032
تورم به دولتها امکان میدهد از انتخاب گزینههای سخت طفره بروند و دزدکی از شرّ بدهیهایشان خلاص شوند. دولتها با چاپ پول میتوانند اسماً تمام بدهیشان را پس بدهند، اما این کار را با آب بستن به پول کشورشان میکنند. اعتباردهندهها به پولشان میرسند، ولی چیزی که میگیرند آنقدرها ارزش ندارد و اگر تورم به اَبَرتوّرم تبدیل شود، هیچ ارزشی ندارد.
تورم به طور ساده ابزاری است که ثروت را از کسی که در یک واحد پولی پسانداز دارد به کسی که در همان واحد پولی بدهی دارد منتقل میکند. با اَبَرتورم، ارزش پسانداز یکسره محو شده و بارِ بدهی برداشته میشود (وضع کسانی که دارایی فیزیکی دارند خوب باقی میماند، چونکه، برخلاف پسانداز در یک واحد پولی، ارزش اسمی داراییها با زبانه کشیدن تورم بالا میرود).
Farshid0032
اگر بیشتر بدهی به خارجیها باشد، تصمیم به همین راحتی است. به لحاظ سیاسی، بهتر است دستِ خارجیها را در حنا بگذارند تا این که مالیاتها را زیاد کنند، یا از منافع شهروندان کشور خودشان دریغ کنند.
برای رهبران سیاسی، نکول تا حدی آزاردهنده است، چرا که با اعلام رسمی ورشکستگی همراه است. برای اجتناب از این، خیلیها تصمیم میگیرند بهراحتی پول چاپ کنند تا بدهیهایشان را بدهند، عملاً با بیشتر کردن حجم پولِ در گردش تعهداتشان را از بیخ انکار میکنند. تورم که معمولاً راحتترین انتخاب است، دمِ دستترین گزینه است. با این که اول کار راحت به نظر میآید، در آخر سختترین تلفات را تحمیل میکند.
Farshid0032
یک راه خیلی بهتر این است که دولت هزینهها را کم کند. با این حال، بعضی وقتها این از بالابردن مالیاتها هم سختتر است. بهخصوص آنهایی که منافعشان قطع شده است مستعد هستند مخالفتشان را هم در صندوق رأی و هم در کف خیابان نشان بدهند. بهخصوص وقتی که گیرندهها خودشان را مستحق مزایا میدانند. سیاستمدارها وعدههای زیادی میدهند تا انتخابشان را تضمین کنند و رأیدهندهها به ندرت به این توجه دارند که مالیاتدهندهها واقعاً از پسِ صورتحسابها برآیند.
خیلی از دولتها برای این که از این دو گزینهٔ به لحاظ سیاسی غیرمردمپسند دوری کنند، در عوض تصمیم میگیرند نکول کنند. در این گزینه یک کشور خیلی راحت به اعتباردهندههایش میگوید که نمیتواند تمام مقدار تعهداتش را بپردازد.
Farshid0032
در طول تاریخ، دولتها با خرج کردن بیشتر از چیزی که دارند خودشان را به دردسر انداختهاند. وقتی این شکاف خیلی بزرگ شود، نوبت به انتخاب گزینههای پرزحمت میرسد.
یک راه این است که دولت با بالا بردن مالیاتها درآمدش را زیاد کند. این مسیر در میان شهروندان محبوب نیست و جلو بردن آن در یک دموکراسی مشکل است. حتی در دولتهای خودکامه هم (که خبری از انتخاباتهای مزاحم نیست)، افزایش مالیات دردسر ساز است. نرخهای بالاتر به طور قطع تولید را تضعیف میکند و به نشاط اقتصادی ضربه میزند. برای مالیاتها سقفی هست که تا کجا میتوانند زیاد شوند. با مالیاتِ کمابیش بالا، مردم دست از کار میکشند. با مالیات بیشتر، حتی شاید دست به شورش بزنند.
Farshid0032
پولِ کاغذی فقط تا وقتی ارزش دارد که تعداد کافی از مردم توافق کنند آن را در ازای کالا و خدمات قبول کنند. از آنجا که آزادانه میتواند تولید شود و بخودی خود ارزش ذاتی ندارد، اگر تعداد کافی از مردم اطمینانشان را به آن از دست بدهند از ارزش میافتد.
Farshid0032
این روزها خیلی راحت میتوان رأیدهندهها را متقاعد کرد که تسهیلات رفاهی عمومی بزرگ را - مثل فاضلاب، بزرگراهها، کانالها و پلها که نفع همگانی دارند- دولت باید اداره کند. سیاستمداران بهراحتی استدلال میکنند شرکتهای خصوصی، که فقط انگیزهٔ سودآوری دارند، در اولین فرصت از مردم سوء استفاده میکنند.
شواهدی که این ادعاها را تأیید میکنند به کل احساسی هستند. مسلّم این است که کنترل انحصاری دولت بر خدمات و پروژههای عمومی تقریباً همیشه به ناکارایی، فساد، اختلاس و زوال ختم میشود.
Farshid0032
تجارت در سطح ملی با تخصصگرایی نیروی کار در سطح شخصی هیچ تفاوتی ندارد. هر فرد، یا کشور، آن چیزی را که فراوان دارد یا چیزی را که عالی انجام میدهد با چیزهایی که ندارد یا بهراحتی نمیتواند درست کند مبادله میکند.
Farshid0032
جانِ کلام، هر چیزی که به صید بیشتر ماهی (تولید) منتهی شود به نفع جزیره است. هر چه ماهیهای بیشتری باشد، هر کس میتواند بیشتر بخورد، کاری در کنار ماهیگیری کند، یا شاید اصلاً کاری نکند.
Farshid0032
سادهترین تعریف اقتصاد عبارتست از تلاش برای حداکثر کردن دسترسی به منابع محدود (که تقریباً همه منابع محدود هستند) بهطوریکه بیشترین تقاضای ممکن انسان تأمین شود. ابزارها، سرمایه و نوآوری جواب این معادله هستند.
Farshid0032
حجم
۱۷٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۱۷٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۷۳,۰۰۰
۵۱,۱۰۰۳۰%
تومان