بریدههایی از کتاب تقوا؛ طرحی برای ادارۀ جامعه
۴٫۷
(۹۳)
عبودیت مقدمهٔ تقواست و تقوا غایت هر نوع عبادتی است
f_altaha
فوتبال از این جهت، بازیِ خوبی است که نشان میدهد تاکتیک جمعی نسبت به تکنیک فردی، حرف اول را میزند.
mohammad.zhale
ما اگر از ابتدا تقوای عمومی، یعنی تقوای قبل از دین را به فرزندانمان آموزش دهیم، دیگر نیازی به این حجم فراوان از تبلیغات دینی نداریم. اگر تقوای قبل از دینداری را آموزش دهیم تبلیغات دینی آسانتر هم میشود؛ چون در آن صورت در جامعهای تنفس میکنیم که انسانهای خارج از دین هم اهل تقوا هستند، یعنی به قواعد و ضوابطی پایبندند.
جواد
نقش امام جامعه و سایر مسئولین، در بسیاری از موارد، نقش مربی و داور بازی است که زمینهٔ گل زدن بازیکنان را فراهم میکنند، نه اینکه خود وارد بازی شده و گل بزنند. اگر مربی خودش گل بزند، بازیکنان قوی نخواهند شد.
محسن
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب؛ خداوند ابا دارد از اینکه بندهٔ مؤمنش را جز از طریقی که گمان آن را ندارد روزی بدهد.»
مثلاً خداوند به خاطر عمل خیری که بندهٔ مؤمن انجام میدهد بلایی را از او برمیدارد. اما آن بنده، هم در زمان انجام دادنِ آن کار خیر نمیدانست که خدا او را چگونه تشویق خواهد کرد، هم زمانی که آن بلا از او برداشته شد، نمیفهمد که آن بلا به دلیل آن کار نیکش از او برداشته شده است. چهبسا حتی نفهمد که بلایی قرار بود به او برسد و اکنون از او برداشته شده است! تشویق هست، اما اینکه کی و کجا و چگونه مشخص نیست. اگر کسی کار نیکی انجام دهد، خداوند قطعاً به او پاداش خواهد داد، یا در این دنیا با او تسویهحساب میکند، مثل شیطان که به خاطر عباداتش عمر طولانی و امکانات فراوان به او داد، یا به آخرت موکول میکند. اما کیفیت تشویق و زمان آن عادتاً برای بندگان مشخص نیست.
تنبیه هم وجود دارد. یعنی اگر بندهای مورد عفو قرار نگیرد، تنبیه خواهد شد. اما اینکه کی و کجا و چگونه خواهد بود برای ما معلوم نیست.
عبدالحبیب
تقوا روشی برای انگیزهمند شدن انسان است که او را با نوعی خودکنترلی (نه کنترل بیرونی از طریق پاداش و جزا) برای انجام رفتارهای خوب، انگیزهمند میکند و تشویق و تنبیهِ فوری، زیاد در آن جایی ندارد؛ با تشویق و تنبیه فوری، حیوانات هم تربیت میشوند
عبدالحبیب
امیرالمؤمنین (ع) در اوصاف متقین میفرمایند: «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ»، انسانِ اهل تقوا، همیشه خودش را متّهم میکند. «یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَی وَجَلٍ»، اگر کار خوبی هم انجام میدهد، میترسد که آیا عملش مقبول واقع میشود یا نه. «لَایَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکثِرُونَ الْکثِیر»، از اعمال کمش راضی نمیشود و اعمال زیادش را کم بهحساب میآورد. «إِذَا زُکیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی»، اگر کسی از او تعریف کند بهجای اینکه خوشش بیاید، نگران میشود! وقتی به او میگویند: تو آدم خوبی هستی، میگوید: من خودم را بهتر میشناسم.
MS
. تقوا کاری میکند که چشمه از خودش بجوشد، نه اینکه از بیرون، آب داخل چشمه بریزیم.
جابر میرشکاری سلیمانی
امام علی (ع) میفرمایند: «اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکمْ مَسْئُولُونَ حَتَّی عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم؛ تقوای الهی را در مورد بندگان و شهرهای خدا رعایت کنید، چون که حتی در مورد سرزمینها و چهارپایان نیز بازخواست خواهید شد.» امیرالمؤمنین (ع) بهعنوان حاکم و رئیس یک جامعه، چگونه به آن جامعه نظم میبخشد؟ با قوانین سختگیرانه یا با یادآوری و توجه دادن مردم به لزوم تقوا؟ با هشدار نسبت به مجازات بیرونی یا تلاش برای تقویت انگیزههای درونی؟
محسن
اگر نبود اجل معینی که خداوند برای آنها تعیین کرده است، روح آنها از شوق به ثواب و ترس از عذاب الهی، چشم به هم زدنی در جسمشان باقی نمیماند و جان میدادند.» این یعنی تقوا منحصر در خوف نیست، بلکه شوق هم در وجود متقین موج میزند.
محسن
«قرآن کریم نمیگوید: "هدی للمؤمنین". میگوید: "هدی للمتقین". یعنی اگر یک نفر دین نداشته باشد اما به معنایی که گفتم تقوا داشته باشد، او بلاشک از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در ایمان هم پایدار نیست. اگر در فضای خوبی قرار گرفت، در ایمان باقی میماند؛ اگر در فضای خوبی قرار نگرفت، در ایمان باقی نمیماند.»
dr. adibi
توجه ویژهٔ علم اخلاق به نتیجهٔ عمل که همان کسب ملکات فاضله است معطوف است. اما در سیستم تقوا حتی اگر فرد به نتیجهٔ مطلوب نرسیده باشد ممکن است درجاتی از تقوا را دارا باشد. مثلاً اگر کسی تلاش خودش را برای خوب شدن بکند، اما به دلیل محیطی که در آن بزرگ شده در این تلاش توفیق چندانی پیدا نکند، در سیستم تقوا ارجمند است و به آن تلاش بها و ارزش داده میشود، همانگونه که خداوند میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی» (نجم/۳۹) یعنی سعی و تلاش او مهم است؛ هرچند به دلایل مختلف، آن فرد به نتیجهٔ مطلوب نرسیده باشد. اما برای علم اخلاق مهم این است که انسانها به ملکات فاضله برسند و از رذایل به دور باشند و به چگونگی رسیدن به فضائل یا موانعی که باعث شده فرد به فضائل نرسد توجهی نمیشود.
MS
علم اخلاق به دنبال ایجاد ملکات فاضله در انسان و دفع رذائل است و شیوههای آن را میآموزد؛ اما اگر کسی فضائلی را داشته باشد به اینکه این فضائل چگونه بدست آمدهاند کاری ندارد. یعنی اگر کسی بهصورت ژنتیک نیز دارای ملکات فاضله باشد مورد توجه علم اخلاق است. اما از نگاه تقوا آنچه مهم است فرآیند خوب شدن است. بنابراین صفات خوبی که با وراثت منتقل شده است، اگر برای به دست آوردن آن یا نگهداشتن آن تلاشی نشده باشد، ارزش چندانی ندارد.
MS
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یَرْزُقَ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ إِلَّا مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب؛ خداوند ابا دارد از اینکه بندهٔ مؤمنش را جز از طریقی که گمان آن را ندارد روزی بدهد.»
MS
زمانی که فرد را از بیرون، وادار به انجام کاری کنید، دیگر عامل درونی او را به جنبش و حرکت وانمیدارد و کمکم آدمیتش را هم از دست میدهد.
MS
«تکلیفگرایی» بهجای «نتیجهگرایی» در تربیت به روش تقوا
یکی از موضوعات اصلی تمام علوم انسانی، روش انگیزهمند شدن انسانهاست. تقوا مدل خاصی از انگیزهمند شدن را به ما معرفی میکند که در آن تشویق و تنبیه فوری و آنی کمتر به چشم میخورد.
یکچهارم آیات قرآن دربارهٔ معاد است. فلسفهٔ همهٔ آیات معاد این است که «ای انسان! با نتایج فوری انگیزهمند نشو» وگرنه برای خدا سخت نبود که جهنم و بهشت را در جلوی چشمان ما حاضر کند؛ آنگاه همه اطاعت میکردند و از هیچکس گناهی سر نمیزد. اما این کار را نکرد. شاید بعضی بگویند: «خدایا! وقتی بهشت و جهنم را عقب میاندازی، ما عبادت نمیکنیم.» خدا میفرماید: «عیبی ندارد، آدمیت تو برایم مهمتر از عبادت توست!» خدا چقدر با ما محترمانه برخورد میکند! به ما میگوید: «نمیخواهم آدم نباشی ولی مرتب به من سجده کنی. موجودات دیگر صبح و شب بر من سجده میکنند. خواستم تو آدم باشی، یعنی مستقل باشی و با نتیجهٔ فوری به رفتار خوب انگیزهمند نشوی.»
f_altaha
هرچند معنای کلمهٔ «تقوا» روشن است، اما اگر بخواهیم برای منتقل شدن بهتر معنا معادل فارسی آن را به کار ببریم، میتوان کلمهٔ «مراقبت» را جایگزین آن کرد. در قرآن بیشترین تعداد «أمر» به تقواست و حدود ۸۰ بار در آن به تقوای خدا أمر شده است که در این صورت معنای آن میشود: مراقب خدا بودن، مراقب اوامر او بودن، مراقب رضایت خدا بودن
قاسم سلیمانی
نگاه عموم مردم، جوانان و حتی بسیاری از نخبگان به «تقوا»، نگاهی صرفاً فردی، کلیشهای و به معنای پرهیزکاری و دوری از گناه است.
قاسم سلیمانی
حتی عبادت کردن انسانها برای آن است که به مقام تقوا برسند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُون؛ ای مردم! خدایی که شما و گذشتگان شما را خلق کرده عبادت کنید تا باتقوا شوید.» (بقره/۲۱)
کاربر ۱۶۳۶۱۶۹
چرا پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) همهٔ مشکلات جامعهٔ خودشان را حل نکردند؟ اکنون نیز رهبر انقلاب که همهٔ مشکلات کشور را میدانند، چرا خودشان آنها را حل نمیکنند؟ به دلیل اینکه سیستم ولایی اساساً اینگونه است که تلاش میکند مردم را «قدرتمند» کند تا خودشان در یک «حرکت جمعی» بتوانند روی پای خود بایستند؛ یعنی میدان میدهد که خودِ مردم رشد کرده و قدرت آن را پیدا کنند که بتوانند مشکلات را حل کنند. این روش، تنها روش پایدار برای برقراری عدل در یک جامعه است.
محسن
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان