بریدههایی از کتاب اسیر سرنوشت
۳٫۸
(۵۷)
«من هم مثل آدمهای دیگر هستم.
ما شیفتهٔ حرف زدن راجع به اموری هستیم
که چیزی از آنها نمیدانیم.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«یه چیزی رو میدونی، آدم از روی سلیقهای که طرف تو موسیقی داره خیلی از ویژگیهاش رو میشناسه.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ذهن باز داشته باشید، این تنها راه ورود چیزهای جدید به مغز است.
zohreh
اصلا نمیفهمم چرا به کارهای سادهای که به او مربوط میشود اینقدر فکر میکنم.
HENRI
«اما به تو که نگاه میکنم میدانم،
هیچ شانسی برای موفقیت نیست
بخت با ما یار نیست
تو که میدانی بیشتر عشقهای جوانی، پایانش این چنین است.»
برادران آوِت، غمگین خواهم شد.
mania
پذیرای همه چیز باشید. پذیرای تفاوتهای آدمها، شباهتهایشان، انتخابهایشان، خصوصیتهایشان. گاهی برای داشتن یک مجموعهٔ عالی به تنوع نیاز است. همین گفته در مورد آدمها هم صدق میکند.
83 FATEMEH❤️
هرگز در مورد دیگران قضاوت نکن. هردوی شما خیلی خوب میدانید که حوادث روزگار چهطور میتواند یک انسان را تغییر دهد.
پویا پانا
آدم نمیتواند به شهری دیگر، به جایی دیگر، ایالتی دیگر فرار کند. هر چیزی که انسان از آن فرار کند، همان چیز به دنبالش میآید. آن چیز آنقدر با انسان میماند تا اینکه بفهمد چهطور با آن رودررو شود.
پویا پانا
فصل پانزدهم
«تا ابد مثل زمینی که زیر پایم میچرخد حرکت خواهم کرد
و وقتی مسیرم را گم کنم، به آسمان نگاه میکنم
و وقتی ردای سیاه روی زمین کشیده شود
آمادهٔ تسلیم شدن خواهم بود، و خوب به یاد داشته باشید
همهٔ ما در یک کشتی هستیم
اگر عمری را که به من عطا شده خوب زندگی کنم، از مرگ هراسی نخواهم داشت.»
برادران آوِت، تا ابد نجار
پویا پانا
«بازندهها بر اساس شنیدههایشان
با گفتن یک مشت حرفهای گزنده
حقیقت میسازند
و من به خودم میآیم و میبینم دارم از ایشان دفاع میکنم.»
برادران آوِت، تمام اشتباهات من
پویا پانا
«دائم به خودم میگویم اوضاع بر وفق مراد میشود،
آدم که نمیتواند همیشه همه را راضی نگه دارد.»
برادران آوِت، پارانویا در سی بمل ماژور
پویا پانا
«من از دوست داشتن بیزارم،
و چه وحشتناک مرا به خود دچار کرده،
و هرروز دریغ از دیروز.»
برادران آوِت، بیزار از دوست داشتن
پویا پانا
«همیشه یادت باشد که هیچ چیز مثل عشقی که اجازه میدهد اسم مان را با هم سهیم شویم، ارزش سهیم شدن را ندارد.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«نگو که همه چیز تمام است
چون این ناگوارترین خبری است که ممکن است بشنوم
به خدا قسم تمام سعیام را میکنم اینجا بمانم
درست همانطور که تو دوست داری
گرچه پنهان شدن سخت است،
همهٔ احساساتم را نادیده میگیرم
و همهٔ نقشههایم را دوباره میچینم و به خاطر تو تغییر میکنم.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مرگ چیز بدیه. صحبت کردن در موردش جذابیتی نداره. ولی گاهی باید در موردش حرف بزنید
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بود. فقط دوست داشتم بخوابم. به نظرم دلیلش این بود که وقتی آدم خواب است اوضاع آنقدرها آزاردهنده نیست.
کتاب ناب
هیچوقت به عمرم آنقدر احساس شادی نکرده بودم. شگفتانگیزترین حسی بود که تا آن زمان تجربه کرده بودم، اینکه بالاخره آزادم تا عاشقش باشم. ولی واقعی نبود. آن لحظهای که خوشبختی ناب را احساس کردم و غم و اندوهی که لحظهای بعد به سراغم آمد چیزی بود که دیگر هرگز دلم نمیخواست آن را تجربه کنم. از غصه خوردن خسته شده بودم.
ryhn_di
«بازندهها بر اساس شنیدههایشان
با گفتن یک مشت حرفهای گزنده
حقیقت میسازند
و من به خودم میآیم و میبینم دارم از ایشان دفاع میکنم.»
ryhn_di
ذهن باز داشته باشید، این تنها راه ورود چیزهای جدید به مغز است.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
خیلی خوب میدانید که حوادث روزگار چهطور میتواند یک انسان را تغییر دهد. همیشه این را به یاد داشته باشید. فقط خدا میداند یک نفر دیگر در زندگیاش با چه مسائلی روبروست.
- همه چیز را زیر سؤال ببرید. عشقتان، مذهبتان، امیالتان. اگر سؤالی در ذهن نداشته باشید، هیچوقت به جوابی هم نخواهید رسید.
- پذیرای همه چیز باشید. پذیرای تفاوتهای آدمها، شباهتهایشان، انتخابهایشان، خصوصیتهایشان.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
حجم
۲۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۲۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان