بریدههایی از کتاب نردبان شکسته
۴٫۰
(۷۸)
دو محقق سن اولین زایمان را با سن امید به زندگی در هر محله پیوند زدند؛ چون از نگاه فرگشتی، این امید به زندگیست که مهمترین منبعِ فشار برای تولیدمثلِ زودهنگام محسوب میشود. ارتباط بهطرز چشمگیری قدرتمند و تقریباً از نوع تناظر یکبهیک بود: با کاهش امید به زندگی، سن اولین فرزندآوریِ زنان هم کاهش پیدا میکرد. درست همانطور که نظریهٔ «سریع زندگی کن، جوان بمیر» پیشبینی میکند، وقتی مردم قرار است جوان بمیرند، زودتر بچهدار میشوند.
در طول سالهای بعد از این تحقیقاتِ پیشرو، چندین تحقیق دیگر صحت نتایج ویلسن و دیلی را تأیید کردهاند. زنانی که در محیطهای فقیر یا خطرناک بزرگ شدهاند زودتر بچهدار میشوند؛ همچنین بهطور متوسط بچههای بیشتری هم دارند که راهی دیگر برای افزایش احتمال انتقال ژنها به نسلهای بعد است.
Mohammad Ali Zareian
زیستشناسان دهههاست متوجه شدهاند حیوانات از طریق توسل مداوم به راهبرد سریعآهسته به تغییرات محیطی واکنش نشان میدهند. برای مثال مشاهده کردند پروانههای ساکن در مکانهایی که شکارچیان زیادی دارد، سریعتر تولیدمثل میکنند و انرژیِ متابولیکیِ کمتری را صرف رشد، و انرژیِ بیشتری را صرف تولیدمثل میکنند. همین گونه در مکانهایی که شمار جانورانِ شکارچی کمتر است، زندگیِ طولانیتر دارند و به همین دلیل رویکرد متفاوتی را در پیش میگیرند و دیرتر دست به تولیدمثل میزنند. بااینحال، وقتی دانشمندان برای اطمینان از اینکه شرایط خطرناک علت اصلیِ این سازگاریها بوده، دست به انجام آزمایش در آزمایشگاهها زدند، شواهد قطعی در اثبات این نظریه به دست آمد.
Mohammad Ali Zareian
کدام سرمایهگذاری بهترین فرصت برای انتقال ژنهایمان را در اختیار ما میگذارد: بقای خود یا ساخت نسلهای جدید؟ بستگی دارد. از بین تمام عوامل موجود، به خوب یا بدبودنِ روزگار بستگی دارد. وقتی روزگار بر وفق مراد است و آینده مطمئن به نظر میرسد، نشانهٔ آن است که احتمالاً زندگیِ طولانی و سالمی خواهید داشت. در این شرایط، اگر در انتظار زمان مناسب بمانید و صبر کنید تا واقعاً آمادهٔ حمایت از فرزندان خود شوید، احتمالاً نسل بیشتری از خودتان بر جا خواهید گذاشت. باید هرآنچه میتوانید به تربیت فرزندانتان اختصاص دهید تا مطمئن شوید آنقدر زنده میمانند که خودشان تولیدمثل کنند و شاید حتا خودتان هم بتوانید به بزرگشدن نوههایتان کمک کنید.
وقتی دوران سختیست و آینده نامطمئن است و دشمنان پشت هر بوته کمین کردهاند، احتمالات حکم میکند رویکرد کاملاً متفاوتی در پیش بگیرید. شاید آنقدر زنده نمانید که بعداً بچهدار شوید. در این شرایط، بهتر است زود و زیاد تولیدمثل کنید. اگر اساساً قرار است دست به تولیدمثل بزنید، بهترین گزینهْ انجام آن در سریعترین زمان ممکن است. اولین رویکرد همانچیزیست که زیستشناسان از آن با عنوان «راهبردِ آهسته» برای سرمایهگذاری در آینده یاد میکنند. دومین رویکرد «راهبرد سریع» نام دارد، یعنی «سریع زندگی کن، جوان بمیر».
Mohammad Ali Zareian
از دیدگاه فرگشت، تنها دو روش برای توسعهٔ منابعِ مهم وجود دارد: بقا و تولیدمثل. هر ارگانیسم، وقتی نوبت به نحوهٔ سرمایهگذاریِ انرژی میرسد (یعنی انرژی سلولی و متابولیک، نه تلاش و تمرکز) دست به مقایسه و محاسبهٔ سود و زیان میزند. ازسویی میتواند سهم زیادی از انرژی را صرف زندهنگهداشتن خودش کند؛ برای این کار ممکن است ماهیچه بسازد و سیستم ایمنیِ بدنش را برای حفظ سلامتی تقویت کند. ازسویدیگر، میتواند انرژی را صرف تولیدمثل، ساخت تخمک و اسپرم و کل سیستم هورمونی و رابطهٔ جنسیای کند که تخمکها و اسپرمها را باهم ترکیب میکنند. البته این مقایسهها را با تصمیماتِ آگاهانه کنترل نمیکنیم. بااینحال، سیستمهای روانیِ مختلفی که در بدن ما وجود دارند دائماً در حال تنظیم مقدار انرژیای هستند که به پروژههای مختلف اختصاص میدهیم.
Mohammad Ali Zareian
از منظر فرگشتی، باید به خاطر داشته باشیم که طبیعت به خوشحالیِ ما اهمیتی نمیدهد. درحقیقت طبیعت به اینکه ما ژنهایمان را منتقل خواهیم کرد یا نه اهمیتی نمیدهد. هیچ علاقهای به حفظ یا ازبینرفتنِ خطِ خانوادگیِ ما، یا حتا انقراض کل گونهٔ انسان ندارد. طبیعت از هیچ نتیجهٔ مشخص یا هیچ گروه یا فرد خاصی حمایت نمیکند. طبیعت، خیلی ساده، تمامِ آنچیزیست که اتفاق میافتد.
بااینحال، طبیعت تصادفِ محض نیست، چون بعضی رفتارها منجربه انتقال کپیهای بیشتری از بعضی ژنها به نسلهای بعد نسبتبه ژنهای دیگر میشوند. بهاینترتیب، این رفتارهای موفق در نسلهای آینده شایعتر خواهند بود. آهنگِ این تخریب خلاقانه الگوهای دقیقی را در موجهای مختلفِ فرگشت به وجود میآورد. بنابراین برای درکِ طبیعتِ انسان از منظر فرگشت، باید بفهمیم کدام رفتارها ژنهای بیشتری را به نسل بعدی منتقل کردهاند و در چه محیطهایی.
Mohammad Ali Zareian
بیشازحد در زمان حال زندگیکردنْ تجربهٔ مشترکِ همهٔ کسانیست که در فقر بزرگ شدهاند.
Mohammad Ali Zareian
وقتی بچه بودم، روزهای شنبه را به بازی در خانهٔ دوستم استفن میگذراندم. خانوادهٔ استفن از طبقهٔ متوسط و تحصیلکرده بودند. مادرش نمایندهٔ بیمه و پدرش افسر پلیس بود. آدمهای خوبی بودند، اما بعضی رفتارهایشان گیجم میکرد. مثلاً مادر استفن میگفت: «امروز روز قشنگیه. شما دوتا چه برنامهای دارین؟» بههرحال شنبه بود و او انتظار داشت برنامهای کامل داشته باشیم. شاید باید میگفتیم: «از ساعت ده تا دوازده بسکتبال، بوریتوی منجمد و سانیدی برای ناهار، و بعدم بازیِ ویدئویی تا وقتی هوا تاریک شه»، البته اگر برنامهریزی میکردیم؛ اما معلوم است که نمیکردیم. حداقل من نمیکردم. تا اینکه یک روز وحشتزده متوجه این حقیقت شدم که استفن مخفیانه برای روزِ ما برنامهریزی میکرده. از نظر من تمام این آمادهشدنها دستوپاگیر، لوس و تاحدی زنانه بودند. مردها در دنیای من در زمان حال زندگی میکردند.
این سوگرایی بهسمت حال و بیزاریِ بیمارگونه از قیدوبند، در طول سالها، بارها مرا به دردسر انداخته. وقتی وارد کالج و زندگی حرفهای شدم، برای رسیدن به وظیفهشناسی و نظمی که برای همکلاسیهای طبقهٔ متوسطم طبیعی به نظر میرسید، باید مبارزه میکردم. در سال سوم دانشگاه، تسلیم شدم و درنهایت یک برنامهریز روزانه خریدم.
Mohammad Ali Zareian
نظریهٔ محیطیْ تفکر زیربناییِ خوبی دارد؛ از نکوهشِ قربانیان فقر، تبعیض و شرایط بد پرهیز میکند و تمرکزش را بر دسترسینداشتنِ آنها به منابع و فرصتهای کافی بهعنوان عواملِ ریشهای معطوف میکند. اما در این مسیرْ سادهلوحانه فرض را بر این میگیرد که تصمیمات و رفتارهای فقرا دراصل همان تصمیمات و رفتارهای طبقهٔ متوسطاند. اما هر کس که هم در فقر و هم در ثروت زندگی کرده باشد میتواند شهادت بدهد که مردم در این دو دنیای بسیار متفاوت، متفاوت فکر و متفاوت عمل میکنند.
Mohammad Ali Zareian
نظریهٔ نقص شخصیتی در مقابل نظریهٔ محیطِ فقیر دراصل نسخهٔ جدیدی از بحث قدیمیِ طبیعت (نقص شخصیتی) در مقابل تربیت (محیط) است. این بحث هم مثل هر بحث دیگری دربارهٔ طبیعت در مقابل تربیت، نکتهای بزرگتر را از قلم میاندازد: طبیعت و تربیت همیشه باهم کار میکنند، چون آنچه از نظر ژنتیکی بهعنوان انسان به ارث بردهایم، مجموعهای دقیق از رفتارهای مشخص نیست، مثل رفتارهایی که باعث میشوند مگسهای میوه بهسمت نور بالبال بزنند؛ برعکس، مجموعهای از گرایشها برای واکنش به تغییراتِ محیط به روشهای مشخص است. هدف باید فهمیدن این نکته باشد که طبیعتِ انسان چطور ما را برای واکنش به محیطهای غنی و فقیر از منبع، و همچنین به سطوح بالا و پایینِ نابرابری آماده کرده است. وقتی به این هدف برسیم، درک خواهیم کرد که چرا تفکر و کنش فردی که در خانوادهای ثروتمند رشد کرده است، در مقایسه با رفتار و کنشِ همان فرد در صورت متولدشدن در خانوادهای فقیر، متفاوت است. یا مثلاً چرا کسیکه در موقعیتی با نابرابریِ زیاد زندگی میکند متفاوت با کسی رفتار میکند که در شرایط برابر زیست میکند. بهاینشکل، کمکم تشخیص میدهیم نابرابری چطور شخصیتمان را تغییر میدهد.
Mohammad Ali Zareian
به نظر میرسد افراد تواناییِ درنظرگرفتنِ موقعیت را ندارند و حتا وقتی شرایط را منطقاً میبینند و متوجه میشوند هم متن سخنرانی را به باورهای سخنران نسبت میدهند. ما در نگاه به خصوصیاتِ موقعیتی مشخص، سوگراییِ عمیقی داریم، انگار آنها قابی شیشهایاند، و در توضیح رفتارهای مبتنیبر خصوصیات فردی بسیار جانبدارانه عمل میکنیم. این سوگرایی چنان تکرار شده که محققان آنرا «خطای بنیادی اِسناد» میخوانند.
خطای بنیادی اسناد در بسیاری از بسترها اعمال میشود: فارغالتحصیل کالج باهوش است، معتاد به موادمخدر ارادهٔ ضعیفی دارد، کسیکه با کوپن دولتی غذا میخرد تنبل است. یکی از دلایل رواج این خطا این است که فکرکردن دربارهٔ افرادْ بسیار سادهتر از موقعیتهاست. محققان در مطالعات جدید دریافتهاند که وقتی افراد همزمان با انجام قضاوتِ ذهنی، بهواسطهٔ انجام کارِ دیگری دچار حواسپرتی میشوند، تمایل به نادیدهگرفتن موقعیت تشدید میشود. بهبیاندیگر، احتمال اینکه وقتی عجله دارید، سرتان شلوغ است، خستهاید یا کار زیادی دارید، چشمتان را روی موقعیت سایر افراد ببندید بیشتر است.
Mohammad Ali Zareian
نابرابری تنها فقرا را تحتتأثیر قرار نمیدهد، بلکه همهٔ کسانیکه در ناحیههای مختلف زندگی میکنند از دست آن به ستوه میآیند.
Mohammad Ali Zareian
نرخ جرم و جنایت در دورهام نسبتبه مساحت آن بالاست. مدارس عمومیِ آن با مشکل نمرات پایین در امتحانات و نرخ بالای ترکتحصیل دستبهگریباناند. تصور میکردم که دورهام شهری فقیر است، اما درحقیقت متوسط درآمد در آن کمی بالاتر از کلمبوس است. آنچه این دو شهر را از هم متمایز میکند، نابرابریِ اقتصادیِ بالاتر در دورهام است. شمار فقرا در این شهر بیشتر است و درعینحال میلیونرهای بیشتری هم دارد. کلمبوس هیچکدام از این دو آمارِ افراطی را ندارد. بله، بعضی محلات بهتر از بقیهاند، اما آن حسِ شلاقواری که وقتی با عبور از چند خیابان به شما دست میدهد و باعث میشود حس کنید پرت شدهاید بین شهرها و حتا قرنهای مختلف، رهایتان خواهد کرد.
Mohammad Ali Zareian
در ذهن ما تصویری واحد از نابرابری وجود ندارد؛ چون جوهرهٔ نابرابریْ فقدان تجربهٔ مشترک است.
Mohammad Ali Zareian
تصور کنید در حال نقلمکان هستید و میخواهید جایی مناسب برای زندگی انتخاب کنید. بیشترِ مردمْ محلهای با نرخ پایین جرموجنایت، مدارس خوب و هممحلهایهای مطمئن را انتخاب میکنند. یکی از راههای شناساییِ اینگونه محلهها عملیات شناسایی دیجیتالیِ گسترده و جستوجوی آنلاینِ دادههایی چون نمرات امتحانات مدارس و آمار جرایم است. راه مؤثرترْ جستوجوی ضریب جینی است که از معیارهای نابرابریِ اقتصادی محسوب میشود. آمار مربوطبه ضریب جینیِ بیشترِ نواحیِ کلانشهری، بهصورت آنلاین در دسترس قرار دارد. دیدنِ اینکه چطور این ارقام جوّ واقعیِ یک مکانِ مشخص را نشان میدهند خیلی جذاب است.
Mohammad Ali Zareian
ویلکینسون و پیکت از زاویهای جدید به دادهها نگاه کردند. آنها بهجای ترسیم شاخص مشکلات اجتماعی در مقایسه با متوسطِ درآمد، نمودارِ آنرا در قیاس با نابرابریِ درآمد ترسیم کردند. نابرابری براساس سهم ۲۰ درصدِ ثروتمندترِ جامعه از درآمدِ هر کشور و تقسیمِ آن بر سهم ۲۰ درصدِ فقیرترِ آن کشور اندازهگیری شد. برای برابرترین کشورها، مثل سوئد و ژاپن، نسبت نابرابریِ درآمد حدود ۴ است؛ یعنی درآمد ۲۰ درصد ثروتمندترِ جامعه ۴ برابر بیشتر از ۲۰ درصد فقیرترِ جامعه است. برای نابرابرترین کشورها مثل ایالات متحده و پرتغال، نسبت نابرابریِ درآمد حدوداً ۸ است.
وقتی دادهها را از این منظر بررسی میکنید، همانطور که در شکل ۲-۳ نمایش داده شده است، کشورها نظمِ بهتری به خود میگیرند. سوئد، ژاپن و نروژ دیگر نقاط دادهایِ درهمبرهم نیستند، بلکه در پایین نمودارِ سمت چپ بهعنوان کشورهایی که پایینترین نابرابری و پایینترین سطح مشکلات بهداشتی و اجتماعی را دارند جمع شدهاند.
Mohammad Ali Zareian
سه کشور ایالات متحده، بریتانیا و پرتغال هستند که بهرغم داشتن درآمد متوسطِ بالا و متوسط و پایین، بالاتر از دیگران قرار دارند. در ردههای پایین هم میتوانید عکس همین اتفاق را ببینید که در آن سوئد، ژاپن و نروژ باوجود طیف درآمدیِ گستردهٔ خود، دچار مشکلات اجتماعیِ کمتری هستند. روشن است که این الگوها هر نوع نظریهٔ سادهانگارانهای را که استدلال میکند فقر ریشهٔ مشکلات اجتماعیست، یا اینکه نقصهای شخصیتی مسبب مشکلات اجتماعی و فقرند به چالش میکشد.
Mohammad Ali Zareian
درحقیقت، هیچ ارتباط معناداری میان متوسطِ درآمد و نسبت قتل وجود نداشت. همین نتیجه دررابطهبا ارتباط متوسطِ درآمد با سن امید به زندگی، مرگومیر نوزادان، چاقی و بیماری روانی هم صدق میکرد. درحقیقت از میان ده مشکل اجتماعی و بهداشتیای که ویلکینسون و پیکت تحلیل کردند، تنها دو مشکل بهنوعی با درآمد ارتباط داشتند: عدم موفقیت تحصیلی و عدم اعتماد به همسایگان.
Mohammad Ali Zareian
مغز حتا برای پایهایترین برداشتهایش به مقایسههای نسبی وابسته است
Mohammad Ali Zareian
دو اقتصاددان نحوهٔ مقایسهٔ درآمد هر فرد با دیگران در یک شغل مشابه را بررسی کردند. برای این کار از یک پایگاه دادهٔ بزرگ متشکل از میانگین نرخِ دستمزد پرداختی به افراد مختلف در شغلهای مختلف استفاده کردند. برای مثال، اگر سوژه یک متخصص ۴۵ سالهٔ آزمایشگاه با مدرک کالج بود، برای محاسبهٔ درآمد نسبیِ او، میانگین نرخ دستمزدِ پرداختی به متخصصهای آزمایشگاه در آن سن و با آن مدرک دانشگاهی را جستوجو میکردند. بهاینترتیب، دریافتند که درآمدِ نسبی اثر چشمگیری بر سطح رضایت دارد. پرداختیِ واقعی به کارگران بهندرت واقعاً اهمیت داشت و ساعات کاری هم همینطور. کسانیکه پرداختیِ بیشتری نسبتبه همتایان خود داشتند، رضایت بیشتری حس میکردند.
از آن زمان، اهمیت درآمد نسبی در بسیاری از مطالعاتِ صورتگرفته در سرتاسر جهان اثبات شده است.
Mohammad Ali Zareian
نظریهٔ استاندارد اقتصاد پیشبینیهای ظاهراً روشنی دارد. براساس این نظریه، مردم وقتی پول بیشتری به دست میآورند و وقتی برای بهدستآوردنِ آن کمتر کار میکنند، راضیترند. اما بهشکلی عجیب، وقتی کلارک و آسوالد به رابطهٔ بین درآمد و رضایت نگاه کردند، افرادی که در بالاترین ۲۰ درصدِ دستمزدبگیران قرار داشتند، کمی کمتر از کسانیکه در پایینترین ۲۰ درصدِ دستمزدبگیران بودند، احساس رضایت داشتند. شمار ساعات کاری هم تفاوت اندکی در رضایتِ آنها ایجاد کرده بود. این نتایج منطقی نبود.
چرا وقتی مردم پولِ بیشتری درمیآورند، باید رضایت کمتری داشته باشند؟ یک دلیلِ آن این است که وقتی از نردبان بالا میروید، مقایسههای شما هم تغییر میکند. برتراند راسل زمانی گفت: «گداها به میلیونرها حسادت نمیکنند، هرچند به گداهای دیگری که موفقترند غبطه میخورند.»
Mohammad Ali Zareian
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۹۱٫۸ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان