بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نردبان شکسته | صفحه ۳۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نردبان شکسته

بریده‌هایی از کتاب نردبان شکسته

نویسنده:کیت پین
امتیاز:
۴.۰از ۷۵ رأی
۴٫۰
(۷۵)
چرا وقتی مردم پولِ بیش‌تری درمی‌آورند، باید رضایت کم‌تری داشته باشند؟ یک دلیلِ آن این است که وقتی از نردبان بالا می‌روید، مقایسه‌های شما هم تغییر می‌کند. برتراند راسل زمانی گفت: «گداها به میلیونرها حسادت نمی‌کنند، هرچند به گداهای دیگری که موفق‌ترند غبطه می‌خورند.» اگر در میان ۲۰ درصدِ بالای دستمزدبگیران باشید، آسمانْ حدی‌ست که ممکن است خود را با آن مقایسه کنید. اگر پزشکی خانوادگی باشید که ۲۰۰ هزار دلار در سال درآمد دارد، احتمالاً وقتی خودتان را با جراح مغزی مقایسه می‌کنید که درآمدش ۱ میلیون دلار در سال است، حس رضایت نخواهید داشت.
zhale
آیا در سیاست راست خوب است و چپ بد؟ سؤال این است که خوب برای «چه‌کسانی»؟ از نگاه پادشاه، سنت‌گرایانی که قصد حفظ مقام سلطنت و سازوکارهای قدیمی را داشتند خوب، و کسانی‌که قصد تغییر قواعد جامعه را داشتند بد بودند. آن‌ها به‌راستی خوب و بد بودند، اما تنها از دیدِ کسانی‌که در رأس ساختارهای سنتیِ قدرت قرار داشتند. این امر در فرانسهٔ قرن هجدهم واقعیت داشت و امروز هم واقعیت دارد.
⠀⠀⠀
یکی از بخش‌های تعجب‌برانگیز رشدِ سریعِ نابرابری در طول سه دههٔ گذشته این است که تقریباً تمام تغییرات در احتمال موفقیت برای بالادستی‌ها اتفاق افتاده است. اگر درآمد فقرا و طبقهٔ متوسط را با تورم تعدیل کنیم، خواهیم دید تفاوتی با درآمدشان در سال ۱۹۸۰ ندارد. اما درآمد و ثروت ۱ درصدِ ثروتمندِ جامعه سر به فلک می‌کشد و درآمد یک‌دهمِ همین ۱ درصد هم چنان افزایش یافته که رشد آن ۱ درصد در مقابل آن‌ها به چشم نمی‌آید.
⠀⠀⠀
طبیعت به خوشحالیِ ما اهمیتی نمی‌دهد. درحقیقت طبیعت به این‌که ما ژن‌های‌مان را منتقل خواهیم کرد یا نه اهمیتی نمی‌دهد. هیچ علاقه‌ای به حفظ یا ازبین‌رفتنِ خطِ خانوادگیِ ما، یا حتا انقراض کل گونهٔ انسان ندارد. طبیعت از هیچ نتیجهٔ مشخص یا هیچ گروه یا فرد خاصی حمایت نمی‌کند. طبیعت، خیلی ساده، تمامِ آن‌چیزی‌ست که اتفاق می‌افتد. بااین‌حال، طبیعت تصادفِ محض نیست، چون بعضی رفتارها منجربه انتقال کپی‌های بیش‌تری از بعضی ژن‌ها به نسل‌های بعد نسبت‌به ژن‌های دیگر می‌شوند.
⠀⠀⠀
نابرابری براساس سهم ۲۰ درصدِ ثروتمندترِ جامعه از درآمدِ هر کشور و تقسیمِ آن بر سهم ۲۰ درصدِ فقیرترِ آن کشور اندازه‌گیری شد. برای برابرترین کشورها، مثل سوئد و ژاپن، نسبت نابرابریِ درآمد حدود ۴ است؛ یعنی درآمد ۲۰ درصد ثروتمندترِ جامعه ۴ برابر بیش‌تر از ۲۰ درصد فقیرترِ جامعه است. برای نابرابرترین کشورها مثل ایالات متحده و پرتغال، نسبت نابرابریِ درآمد حدوداً ۸ است.
⠀⠀⠀
توجه دخترم را دوباره به عکس کلاس جلب کردم و متوجه شدم برای تک‌تکِ آن پانزده کودک، اگر والدین‌شان استاد یا پزشک بودند، از برچسب «پولدار» و اگر والدین‌شان دانشجو یا کارمند بودند، از برچسب «فقیر» استفاده می‌کرد. اگر بی‌طرفانه نگاه کنیم، هیچ‌کدام از خانواده‌ها براساس معیاری چون شاخص اورشانسکی «فقیر» نبودند. اما دخترم آن‌ها را نسبت‌به خودش و والدینش که استاد دانشگاه بودند، می‌سنجید. براساس همین معیار هم، در ارزیابیِ خود دقتی عالی داشت. آیا او صرفاً خوش‌شانس بود؟ احتمالاً نه. احتمال ۱۵ حدسِ درستِ پشت‌سرهم، آن‌هم شانسی، حدود سه در ۱۰۰ هزار است. ترکیب غریبی از غرور و خجالت سراغم آمد. آیا دخترم مشخصاً دقیق و هوشیار بود، یا به‌شکلی غیرمعمول دربارهٔ وضعیت اجتماعی وسواس فکری داشت؟
⠀⠀⠀
بشقابی را در نظر بگیرید که پُر از گوشت دنده است، مثل همان کاری که در رستوران د پیگ، رستوارن موردعلاقهٔ من، می‌کنند. فرض کنید غذا نصفه‌نیمه خورده شده است. از خورندهٔ غذا بخواهید به احساس سیریِ خود امتیاز دهد. احتمالاً امتیاز او جایی وسط مقیاس موردنظر شما خواهد بود. حالا دو گوشت دندهٔ کوچک بردارید و وسط بشقاب بگذارید. شاید بهتر باشد روی هم بگذاریدشان و کمی سبزی هم به آن‌ها اضافه کنید؛ کاری که معمولاً توی رستوران‌های شیک انجام می‌دهند. بعد سعی کنید همان آزمایش را انجام دهید و از خورندهٔ غذا بپرسید وسط‌های غذا تا چه اندازه احساس سیری می‌کند. احتمالاً همان امتیاز میانگینی را می‌دهد که در رستوران کبابیِ قبلی داده بود، هرچند در واقعیت بسیار کم‌تر از آن غذا خورده است.
⠀⠀⠀
خیلی از این ابزارها را که در زمان خود پیشگام محسوب می‌شدند، خودِ جفرسون اختراع کرده بود. برای مثال پلی‌گرافِ نصب‌شده در دفتر کار خانگیِ جفرسون را در نظر بگیرید.
⠀⠀⠀
اما توجه داشته باشید که در ایالات متحده نیمی از تمامِ بارداری‌ها ناخواسته‌اند.
⠀⠀⠀
ازنظر آن‌ها ۲۰ درصد ثروتمند حدود ۵۹ درصد ثروت ملی را در اختیار دارند، درحالی‌که در واقعیت ۸۴ درصد ثروت کشور در دست این گروه است. بنابراین، محققان مجدداً از همان ۵ هزار نفر شرکت‌کننده خواستند نظر خود دربارهٔ سهم‌بندی ثروت در دنیای آرمانی را توصیف کنند. سوژه‌های آزمایش به ثروتمندترین گروه حاضر در مطالعه حدود ۳۰ درصد از ثروت و به فقیرترین گروه حدود ۱۰ درصد از ثروت کشور را تخصیص دادند (در واقعیت سهم واقعیِ ۲۰ درصدِ پایین ۰.۱ درصد است). این سهم‌بندی‌های آرمانی اصلاً شبیه ارقام واقعی در ایالات متحده، نابرابرترین کشور توسعه‌یافته در جهان، به نظر نمی‌رسند. درعوض شبیه ارقام و آمار کشور سوئدند که یکی از برابرترین کشورهای جهان است.
⠀⠀⠀
علت اصلیِ این‌که این جوامعِ شکارچی‌گردآورندهْ تساوی‌گرا بودند، این نبود که نسبت‌به ما خیراندیش‌تر بودند، بلکه ریشهٔ اصلیِ این برابری‌طلبی به دشواریِ انباشتِ ثروتِ قابل‌توجه در مقایسه با سایر اعضای گروه برمی‌گشت. این نکته را هم باید در نظر داشت که هیچ ثروتِ واقعی‌ای فراتر از شکار امروز و تقسیم دانه‌های توتِ فردا وجود نداشت. به‌اشتراک‌گذاریِ داشته‌ها کاملاً منطقی به نظر می‌رسید. اگر یک ماستادون را بکشم، با آن‌همه گوشت چه کار کنم؟ بهترین راهِ ذخیرهٔ آن ذخیره‌کردنش در شکم دوستان و خانواده است. به‌این‌ترتیب این حرکت به ارزِ رایجِ خوش‌نیتی تبدیل خواهد شد و دفعهٔ بعدی‌ای که به کمک نیاز داشته باشم، دیگران پشتیبانم خواهند بود.
⠀⠀⠀
هیچ‌کس تابه‌حال به آن‌چه همه می‌دانیم واقعیت دارد (برآمده از مطالعات علمی و باتوجه‌به سرشت انسان)، اشاره نکرده است: «انگیزهٔ من موقعیتِ اجتماعی است.» دیگران شاید موافق نباشد، اما مطمئناً این‌را در رفتارشان می‌بینیم، در لباس‌هایی که می‌خرند، در خانه‌هایی که برای زندگی انتخاب می‌کنند و در هدایایی که می‌دهند. بالاتر از همه، این نکته را در تغییر مداومِ استانداردهای‌شان برای تعیینِ این‌که چه اندازه «کافی» است می‌بینیم.
⠀⠀⠀
این حقیقت که مقایسه‌های اجتماعی همیشه در پس‌زمینه اتفاق می‌افتند، باعث به‌وجودآمدن چند نقطهٔ کور می‌شود. یک دقیقه دربارهٔ چیزهایی که بیش‌ترین اهمیت را برای‌تان دارند فکر کنید. کدام ارزش‌ها شما را به آن‌چه هستید تبدیل می‌کنند؟ کدام انگیزه‌ها شما را جلو می‌برند؟ در طول سال‌ها این پرسش‌ها را از صدها نفر پرسیده‌ام و پاسخ‌های معمولْ آرمان‌هایی چون عشق، ایمان، وفاداری، صداقت و درستکاری بوده‌اند. هرچند تنوع زیادی در پاسخ‌ها وجود دارد، اما کل فهرستِ آن‌ها را می‌توان روی یک کارت ویزیت نوشت. جواب‌های زن و مرد، شمالی و جنوبی، دموکرات و جمهوری‌خواه مشابه است. بااین‌حال هیچ‌کس تابه‌حال به آن‌چه همه می‌دانیم واقعیت دارد (برآمده از مطالعات علمی و باتوجه‌به سرشت انسان)، اشاره نکرده است: «انگیزهٔ من موقعیتِ اجتماعی است.»
⠀⠀⠀
حس لحظه‌ای که فهمیدم ناهارهای مجانی‌ام چه معنایی دارند، هنوز با من است، و با تعریفِ آن می‌توانم گرم‌شدنِ صورتم را حس کنم.
⠀⠀⠀
درکِ این‌که توزیع ثروت چه تأثیری بر تفکر ما دارد، می‌تواند به افزایش مهارت و زبردستی‌مان برای زندگی در این جهان کمک کند. اگر تعداد افرادی که این ایده‌ها را می‌پذیرند به حد کفایت برسد، شاید بتوانند دیگران را به برداشتنِ گام‌های مؤثر برای کاهش نابرابری وادار کنند.
⠀⠀⠀

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۹۱٫۸ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۳۳
۳۴
صفحه بعد