بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خودانضباطی در ده روز | صفحه ۳۷ | طاقچه
کتاب خودانضباطی در ده روز اثر تئودور برایانت

بریده‌هایی از کتاب خودانضباطی در ده روز

۳٫۹
(۲۰۳)
بسیاری از ما تصور می‌کنیم بِیب روت بازیکن معروف بیسبال از تمام بازی‌هایش رکورد ثبت می‌کرد، اما عده کمی می‌دانند که او شکست‌هایی هم در بازی داشت. حقیقت ماجرا این بود که مردم به خاطر موفقیتش همیشه با دقت بیشتری بازی‌هایش را تماشا می‌کردند. اما، او می‌دانست که موفقیت بدون ریسکِ ضربه‌های غلط به دست نمی‌آید. در حقیقت، ترس از انتقاد مردم، مانع او از انجام ضربات محکم نشد.
nasrin
«اگر موفق شوم، مردم ریزبینانه‌تر مرا قضاوت می‌کنند.» بسیاری از مردم از موفقیت به خاطر جلب توجهی که به دنبال آن می‌آید، چه مثبت چه منفی می‌ترسند. آن‌ها می‌ترسند که برای حفظ موفقیت‌شان، مجبور باشند فشار شدیدی را تحمل کنند. بسیاری از هنرمندان به‌سرعت پس از یک رمان پرفروش، آهنگ، یا بازی در یک فیلم موفق، دچار یک وحشت ناگهانی می‌شوند. آن‌ها به خود می‌گویند، «چطور می‌توانم این موفقیت را حفظ کنم؟ از اکنون همه مردم از من توقع دارند کار بعدی‌ام به همین اندازه عالی باشد؛ شاید هم بهتر!» این احساس بسیاری از هنرمندان را دچار چنان وحشتی می‌کند که دچار یک شک موفقیت یا خلاقیت می‌شوند و به خاطر موفقیت حاصل از تلاش‌شان، در کار کردن ناتوان می‌شوند.
nasrin
در زیر، مثال‌هایی از خودگویی‌های منفی آمده است که تلاش و تمرکز برای رسیدن به اهداف را برای‌مان سخت می‌کنند. «شاید من واقعاً لیاقت رسیدن به موفقیت را ندارم.» این نوع طرز فکر، احساس عزت نفس ما را پایین می‌آورد و اغلب نتیجه احساس گناه است. به خود می‌گوییم ما سزاوار شادی و خشنودی حاصل از موفقیت‌های شخصی نیستیم. ما به خاطر رفتارها، افکار و عملکردهای گذشته و زمان حال، احساس بی‌ارزشی می‌کنیم. این احساس بی‌ارزشی معمولاً با توقعات برآورده‌نشده دیگران ارتباط دارد (خانواده، دوستان، افرادی که دوستشان داریم و...). احساس گناه در ما می‌تواند واقعی یا تخیلی باشد.
nasrin
با وجود ترس از موفقیت، مانند تمام نیروهای ناخودآگاه، ما تا زمانی‌که کاملاً از وجود این ترس آگاه نشده‌ایم، برای جنگیدن با آن هیچ قدرتی نداریم. همه ما دست‌کم یک نفر را می‌شناسیم که خودش بدترین دشمن خودش است؛ و هر کاری که بتوانید تصور کنید انجام می‌دهد تا خود را در حد کافی و لازم از موفقیت دور کند. همه ما مانند آن شخص، تا اندازه‌ای آرزو می‌کنیم جنبه‌های منفی موفقیت را از خودمان دور کنیم. اما، این عوامل منفی که ما از آن‌ها فرار می‌کنیم چیزی نیستند جز سایه‌ها؛ که وقتی مقابل نور قرار بگیرند ناپدید می‌شوند.
nasrin
ترس از موفقیت فرهنگ لغت وبستر کلمه موفقیت را این‌طور معنی می‌کند، «نتیجه مورد علاقه»، این تعریف هیچ جای ترسیدن ندارد. درست است؟ خب، پس چرا از موفقیت می‌ترسیم؟ کسی هست که «نتیجه دلخواه را نخواهد؟». آه! چه می‌شد اگر زندگی خیلی ساده بود؛ ولی متأسفانه این‌طور نیست. موفقیت همچون شمشیر دولبه، دو طرف دارد. ما آنقدر گرفتار و درگیر طرف خوبش هستیم که از طرف بد آن غافلیم. متأسفانه به‌طور ناخودآگاه، احساسات ما نسبت به جنبه منفی موفقیت خیلی قوی‌تر و زنده‌تر است. یک برداشت منفی ناخودآگاه از موفقیت می‌تواند بر نیاز آگاهانه ما برای به دست آوردنش غلبه کند. به‌طور طبیعی، زمانی‌که این اتفاق بیفتد، قدرت ما به نصف می‌رسد، گذشته از آن، بخش ناخودآگاه وجودمان چندان هم موفقیت را نمی‌خواهد زیرا با پیچیدگی‌ها و مسئولیت‌های زیادی همراه است.
nasrin
یادتان باشد: شکست یک سنگ زیر پاست نه یک سنگ قبر.
مهدیس 🌙
۶. روز دوم ترس از موفقیت
nasrin
بدبینی یک شخص عیب‌جو و بدبین دلش می‌خواهد درباره ارزش و درستی هر چیزی سؤال کند و از آنجا که هیچ چیز در زندگی بی‌نقص نیست، شخص بدبین همواره دلیلی برای عیب‌جویی می‌یابد. به‌محض پیدا کردن ایراد، آن را بزرگ می‌کند تا اینکه این نقص تمام چیزهای اطراف را تحت‌الشعاع قرار دهد. یک شخص بدبین در توجیه کردن اینکه چرا یک برنامه، ایده یا انتخاب به درد نمی‌خورد و نتیجه نخواهد داد، نابغه است. شما می‌توانید این افراد بدبین از جمله کسانی که طعنه می‌زنند، خویشاوندان بدبین و همکاران بازنده‌ای که علاقه‌مندند دنبال ایراد بگردند، زمانی‌که به این نتیجه رسیدید که بدبینی آن‌ها واگیردار است؛ نادیده بگیرید.
zahra.n
پنج زهر مورد علاقه آقای هاید: ۱. بدبینی ۲. منفی‌گرایی ۳. یأس و ناامیدی ۴. فرار کردن ۵. به تأخیر انداختن
zahra.n
ایست: پیش از ادامه همین‌جا توقف کنید. آیا واقعاً تمرین قبل را انجام دادید؟ اگر جواب شما به این سؤال «نه» است، درواقع هم‌اکنون با هاید روبرو شدید و او توانست شما را فریب دهد. لطفاً تا زمانی‌که چند دقیقه برای انجام تمرین قبل وقت نگذاشته‌اید؛ ادامه ندهید.
nasrin
از نظر فیزیکی: آیا دندان‌هایتان را روی هم فشار می‌دهید؟ آیا ماهیچه‌هایتان گرفته است؟ دل‌درد یا گردن‌درد گرفتید؟ آیا در آهنگ تنفس‌تان تغییری ایجاد شد؟ تند تر یا کند تر شد؟ از نظر احساسی: آیا دوباره درد را تجربه کردید؟ آیا احساس ترس، عصبانیت، خصومت یا شرمندگی می‌کنید؟ دوباره می‌گویم، مهم است که در طول برنامه خودانضباطی، حین انجام هر تمرین، واکنش‌هایتان را بنویسید. واکنش‌هایتان به شما بینش باارزشی می‌دهد که چگونه رفتار زمان حالتان ناخودآگاه با یادآوری تجربیات گذشته تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. هم‌اکنون شروع به نوشتن کنید.
nasrin
توجه کنید: صادق باشید. بیشتر از پانزده دقیقه روی هر تمرین وقت نگذارید. و بله، نوشتن این تجربیات برای‌تان مشکل خواهد بود. آقای هاید به شما فشار خواهد آورد و هزاران دلیل برای‌تان می‌آورد که به جای اینکه آن‌ها را بنویسید فقط به آن‌ها فکر کنید. بنابراین، اینکه دودل شوید و احساس ناراحتی بکنید، کاملاً طبیعی است. اما، اگر ادامه دهید، از نتیجه کار مبهوت خواهید شد. همان‌طور که می‌نویسید با تمام وجود از نظر احساسی و فیزیکی خودتان را مورد ارزیابی قرار دهید.
nasrin
شما وسوسه می‌شوید که این سه تجربه را از اتفاقات اخیر زندگی‌تان به یاد بیاورید، زیرا هنوز در خودآگاهتان، نیش آن‌ها را احساس می‌کنید. اما، این‌کار را نکنید. سعی کنید، دو تجربه از زمان کودکی به یاد بیاورید. با این‌کار، به یک آگاهی درباره اینکه چگونه، چه زمانی، و کجا رفتارها و باورهایتان راجع به شکست شکل گرفت، دست می‌یابید. گذشته‌تان مانند ارواح سرگردان، شما را شکار می‌کند. در حقیقت، تجربیات گذشته، به‌شدت رفتار زمان حال ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. با نوشتن بدترین تجربیات‌تان، به این ارواح سرگردان انسجام دهید. سپس با آن‌ها، در یک چهارچوب مقابله کنید. این، اولین قدم به سمت رهایی از تأثیرات مخرب تجربیات‌تان است.
nasrin
تمرین زیر طوری طراحی شده است تا به شما کمک کند نگرانی و احساسات پنهانی که در مورد ترس از شکست دارید پیدا کنید. سه نمونه از تجربیات گذشته را به یاد بیاورید که آن‌ها را به‌عنوان شکست، اشتباه یا فقط یک رفتار احمقانه تصور می‌کردید. سعی کنید این سه تجربه از همه جنبه‌های زندگی‌تان باشد: کار، عشق، خوش‌گذرانی و غیره. تنها شرط آن، این است که این موقعیت‌ها و رویدادها باید بی‌شرمانه‌ترین و تحقیرآمیزترین اتفاقاتی باشد که به یاد می‌آورید.
nasrin
تمرین ۱- کشف ترس از شکست تمرین زیر طوری طراحی شده است تا به شما کمک کند نگرانی و احساسات پنهانی که در مورد ترس از شکست دارید پیدا کنید. سه نمونه از تجربیات گذشته را به یاد بیاورید که آن‌ها را به‌عنوان شکست، اشتباه یا فقط یک رفتار احمقانه تصور می‌کردید. سعی کنید این سه تجربه از همه جنبه‌های زندگی‌تان باشد: کار، عشق، خوش‌گذرانی و غیره. تنها شرط آن، این است که این موقعیت‌ها و رویدادها باید بی‌شرمانه‌ترین و تحقیرآمیزترین اتفاقاتی باشد که به یاد می‌آورید. شما وسوسه می‌شوید
nasrin
یادتان باشد: شکست یک سنگ زیر پاست نه یک سنگ قبر.
nasrin
اکنون که به قدرت بازدارنده ترس از شکست، آگاه شده‌اید، می‌توانید ضرورت کم کردن این قدرت را حس کنید. فرمول کم کردن ترس از شکست این است که ترس را با عزت نفستان مرتبط ندانید. زیرا زمانی‌که به این درک برسید که شکست نه سنگ قبر بلکه سنگ زیر پا یا سکویی برای رسیدن به موفقیت است، از نظر احساسی قدرت تعهدتان چند برابر می‌شود؛ این خود به‌طور خودکار قدرت خودانضباطی را افزایش می‌دهد.
nasrin
منطق ناخودآگاه در شاگردانی که نمی‌توانند خود را مجبور به مطالعه یا تمام کردن به موقع تکالیفشان بکنند، به راه می‌افتد. خنده‌دار این است که این طرز رفتار یک سپر دروغین خودکم‌بینی همراه با احساس شکست ایجاد می‌کند و نقش مهمی در بسیاری از اقدامات مهم شکست‌خورده دارد. بنابراین تا زمانی‌که کسی تمام توان خود را برای انجام کاری به کار نبندد، آن کار به نتیجه نخواهد رسید. قبل از استفاده از مهارت خودانضباطی باید ابتدا ترس از شکست را بپذیرید و بعد ماهیتش را به خرابکار ناخودآگاهتان نشان دهید. زمانی‌که ترس از شکست را بیرون می‌کشیم، متوجه می‌شویم که در پایه و اساس آن حس حقارت قرار دارد. بنابراین، باید به‌طور مداوم به خودمان یادآور شویم شکست مایه تحقیر نیست مگر اینکه خودمان آن را در ذهنمان تحقیرآمیز قلمداد کنیم. شکست یک سنگ زیر پاست نه یک سنگ قبر. به‌محض اینکه این واقعیت را با تمام وجود بپذیرید، ترس از شکست در تضعیف خودانضباطی ما، قدرت خود را از دست می‌دهد.
nasrin
ما آدم‌ها به جای اینکه به شکست‌هایمان به‌عنوان بخشی از رشد و تجربه نگاه کنیم، دوست داریم آن‌ها را ضربه‌ای به عزت نفسمان تلقی کنیم. اکنون به این داستان گوش کنید: ادیسون در جریان اختراع لامپ، صدها بار شکست خورد. آیا این اتفاق، او را به یک انسان شکست‌خورده تبدیل کرد؟ البته که خیر. ادیسون هر بار که با شکست مواجه شد، آن را یک قدم به سمت موفقیت در نظر گرفت. در حقیقت، به خاطر این نوع برخوردش با پدیده شکست، از قدرت خودانضباطی برای تلاش بی‌وقفه استفاده کرد. تجربه ادیسون در ساختن لامپ، نشان می‌دهد ارتباط دادن شکست با عزت نفس چه کار احمقانه‌ای است. من فکر می‌کنم ما می‌توانیم بگوییم ادیسون نور را دیده بود. جامعه، مدرسه و والدین به ما القا کرده‌اند که شکست خوردن به معنای شرمنده شدن است. درنتیجه، طی مسیر رشدمان، تمایل داریم برای هر چیزی که از موفقیت آن مطمئن نیستیم تلاش کنیم، ناخودآگاه فکر می‌کنیم «اگر من شکست بخورم، احمق به نظر می‌رسم.»
nasrin
چرا ما تصور می‌کنیم شکست یک اتفاق وحشتناک است؟ علتش این است که ما از نظر روحی، دوست داریم تلاش بدون نتیجه را به عزت نفس خود ربط دهیم. کاری که انجام دادیم را از خودمان جدا نمی‌دانیم و می‌گوییم «اگر کارم بی‌نتیجه ماند، پس من آدم بی‌ارزشی هستم»، این جمله را ناخودآگاه به خود می‌گوییم. ما فراموش می‌کنیم به خودمان بگوییم هیچ موجود زنده‌ای نشانه شکست نیست. البته این واقعیت دارد که هر انسانی می‌تواند در پروژه یا کاری، شکست بخورد. اما نمی‌تواند خودش یک شکست باشد. به علاوه، یک انسان در یک مسئله بارها شکست می‌خورد ولی این شکست باعث نمی‌شود که خودش یک شکست خورده محسوب شود. ترس‌های ساختگی از شکست که در ذهن ما حک شده‌اند، توانایی ما را در تمرین خودانضباطی در بسیاری از جنبه‌های زندگی از بین می‌برند. اینکه ما چرا از شکست خوردن می‌ترسیم، نتیجه یک دروغ است: احساس حقارت!
nasrin

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۹,۹۰۰
تومان