بریدههایی از کتاب عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست
۳٫۸
(۵۷۵)
دوستداشتنِ یکدیگر بهمعنیِ ازدستدادن یکدیگر است.
آترین🍃
تجربهای از فقدان هممعنی با فقدانی دیگری نیست. فقدان، درست مثل عشق، منفرد است. اینکه کسی فقدانی را تجربه کرده باشد، حتی اگر فقدانی بسیار مشابه شما باشد، به این معنا نیست که لزوماً شما را درک میکند.
Minoose
همهٔ ما، در این تنها نوبتِ زندگیمان، آمدهایم برای عشقورزیدن و ازدستدادن. هیچکس نمیداند چرا، اما همین است که هست. اگر به عشق پایبند باشیم، بهناچار با فقدان و سوگ هم آشنا خواهیم شد. اگر از فقدان و سوگ دوری کنیم، هرگز حقیقتاً عشق را تجربه نخواهیم کرد.
ftme_bgh
تکرار داستان سازوکار ایمنی است. راهی برای ذهن خلاق است که تلاش میکند جهان را زمانیکه از هم پاشیده است دوباره مرتب کند.
Erfan Hosseini
سوگ بخشی از عشق است، عشق به زندگی، عشق به خود، عشق به دیگران. آنچه شما زندگی میدانید، هرقدر دردناک باشد، اسمش عشق است. و عشق واقعاً دشوار است. گاهی حتی عذابآور است.
Erfan Hosseini
عشقورزیدن و ازدستدادن و همراهیکردنِ یکدیگر کاری شجاعانه است
آترین🍃
«آرامش حقیقی در این است که به دردهای همدیگر وارد شویم و خودمان را درون آنها بشناسیم.»
آترین🍃
دستورالعملی برای بیان حقیقت در زندگیِ واقعی و داستانیِ ما وجود دارد. از دید فرهنگی، ما نمیخواهیم بشنویم که چیزهایی وجود دارد که نمیتوانند درست شوند. ما نمیخواهیم بشنویم دردهایی وجود دارد که هرگز درمان نمیشوند. یاد میگیریم برخی چیزها را در زندگیمان تحمل کنیم و این معنیِ درستشدن همهچیز در پایان نیست. مهم نیست چند رنگینکمان و پروانه به گفتمانمان اضافه کنید؛ بعضی از داستانها سرانجام ندارند.
saeidneo
شعار و شادباشگویی دردی را دوا نمیکند. درواقع، این نوع حمایت فقط باعث میشود احساس کنید کسی در دنیا شما را درک نمیکند.
Arshn
شعار و شادباشگویی دردی را دوا نمیکند. درواقع، این نوع حمایت فقط باعث میشود احساس کنید کسی در دنیا شما را درک نمیکند.
Arshn
همهٔ ما سزاوار آن هستیم که وقتی سوگواریم حرفمان شنیده شود و مهم نیست که آن سوگ چه باشد.
masom.bdr
توصیه و نصیحت، حتی زمانیکه با نیت خوب گفته میشود، تحقیرآمیز به نظر میآید؛ انگار چنین دردِ بزرگی را به جملهای پشتِ کارتپستالها تبدیل میکند.
Soheyla
آیا شما در سوگ دیگران موقعیت بالقوهٔ سوگ و فقدان را برای خودتان میبینید؟ این زیباست. همدلی نشانهٔ خویشاوندی است.
زمانیکه بحث عواطف پیش میآید، میتوانیم اجازه دهیم این همدلی در وجودمان جاری شود. درد دارد، اما درد دارد چون ما باهم در رابطهایم، چون ما متصل هستیم. باید هم درد داشته باشد. هیچچیزِ اشتباهی دراینزمینه وجود ندارد. زمانیکه درد و سوگ را بهعنوان واکنشی سالم به فقدان بپذیریم، میتوانیم بهزیبایی و ماهرانه واکنش نشان بدهیم، نه با سرزنش و میانبر. میتوانیم با عشق به یکدیگر پاسخ دهیم؛ حالا هر اتفاقی که میخواهد افتاده باشد.
saeidneo
تعریفکردن سوگواری، بهعنوان راهی برای ارتباط با عزادار، تقریباً همیشه به مسابقهٔ سوگواری تبدیل میشود: المپیک سوگواری. دردِ چه کسی بدتر است؟ سوگ چه کسی بامعناتر است؟
اگر به کسی گفتهاید که تجربهٔ فقدانِ وی مشابه تجربهٔ شما نیست، شرط میبندم که واکنشی دفاعی از او دیدهاید. آنها آسیب دیدهاند. به آنها توهین شده است. اگر با گفتن این جمله به داستانِ سوگی که گوینده تعریف میکند پاسخ دهید که: «داستان ما باهم یکی نیست.» چیزی که میشنوند این است: «سوگ شما بهاندازهٔ سوگ من واقعی نیست.» آنها میشنوند: «دردتان خیلی هم بد نیست.» این جداسازی را توهینی به قلب خود یا تحقیر دردشان میبینند.
مهندس
ما داستانهایی از فقدانهایمان تعریف میکنیم تا بگوییم میفهمیم شما کجا هستید: «ببین. من قبلاً این راه را رفتهام. میفهمم چه حسی داری.»
داستانهایی که از فقدانشان برای هم تعریف میکنند، تلاشی است برای اینکه در زمان سوگواری احساس تنهایی نکنید؛ هرچند معمولاً اینطور به نظر نمیرسند. مقایسهٔ یک سوگ با سوگی دیگر تقریباً همیشه نتیجهٔ عکس میدهد. تجربهای از فقدان هممعنی با فقدانی دیگری نیست. فقدان، درست مثل عشق، منفرد است. اینکه کسی فقدانی را تجربه کرده باشد، حتی اگر فقدانی بسیار مشابه شما باشد، به این معنا نیست که لزوماً شما را درک میکند.
مهندس
زندهبودن در چنین دنیای فانی و شکنندهای سخت است. قلبهایمان جوری شکسته میشود که دیگر نمیتوان ترمیمشان کرد. دردی به وجود میآید که جزءِ لاینفک زندگیمان میشود. باید یاد بگیریم که چگونه تحملش کنیم، چگونه درون آن از خودمان مراقبت کنیم، و چگونه از یکدیگر مراقبت کنیم. باید بدانیم چگونه اینجا زندگی کنیم؛ جایی که ممکن است در هر لحظه و برای همیشه زندگیای را که میشناسیم تغییر کند.
مهندس
آنچه از دست رفته است برنخواهد گشت. اینجا، درون این حقیقت، هیچچیزِ زیبایی وجود ندارد.
پذیرشْ مهمترین چیز است.
درد دارید. دردتان بهتر نمیشود.
واقعیتِ سوگ با آنچه دیگران از بیرون میبینند بسیار متفاوت است. دردی در این دنیا وجود دارد که نمیتوانید با شادی از تنتان بیرون کنید.
به راهحل نیاز ندارید. نیاز ندارید سوگتان را پشت سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که سوگتان را بفهمد و بپذیرد. به کسی نیاز دارید که وقتی، درمیانِ وحشتِ سوسوزننده ایستادهاید و به حفرهای خیره میمانید که زمانی زندگیِ شما بوده است، دستهایتان را محکم بگیرد.
بعضی چیزها را نمیتوان درمان کرد؛ فقط باید آنها را به دوش کشید.
مهندس
غم و فقدان برای همه اتفاق میافتد. همهٔ ما در زمان دردی عظیم، احساس درکنشدن را تجربه کردهایم. همچنین در مواجهه با دردِ افراد دیگر، درمانده، کناری ایستادهایم. همهٔ ما دنبال کلمات گشتهایم و میدانستهایم که هیچ کلمهای هرگز نمیتواند چیزی را درست کند. هیچکس نمیتواند بَرنده شود. افراد سوگوار احساس میکنند کسی درکشان نمیکند و دوستان و خانواده نیز در مقابل غم احساس میکنند درمانده و احمقاند. میدانیم به کمک نیاز داریم، اما واقعاً نمیدانیم باید چه چیزی بخواهیم. با تلاش برای کمک به دیگران، درواقع در بدترین زمانِ زندگیشان اوضاع را بدتر میکنیم. گاهی حتی با بهترین نیت هم کارها به هم میریزد!
تقصیر ما نیست. همهٔ ما وقتی ناراحتیم نیازمند محبت و حمایتیم و میخواهیم به کسانیکه دوستشان داریم کمک کنیم. مشکل اینجاست که برای انجامدادنِ این کار، روش اشتباه را آموختهایم.
مهندس
حجم
۳۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۳۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان