بریده‌هایی از کتاب اتوبوس انرژی

ود قرار می‌گیرند.» جورج در پشت میز محل کارش جابجا شد و به تکه کاغذی که جوی به او داده بود، نگاه می‌کرد. در بالای تکه کاغذ نوشته شده بود: اول انتخاب کن چه می‌خواهی، سپس می‌توانی شروع به خلق آن کنی؛ به دنیا فرصت نده،

تا اینکه جورج گفت: «اما من شکست خوردم.» جوی پاسخ داد: «تا زمانیکه دست از تلاش برنداری، تو شکست خورده به حساب نمی‌آیی. بس کن پسر، بهتر است سرت را بالا بگیری و در مورد اینکه چگونه به ذهن و احساسات خود غلبه کنی و اتوبوست را به حرکت درآوری فکر کنی.»

«مهم نیست که من شکست بخورم یا پیروز شوم، بلکه مهم آن است که من کار درست را انجام دهم. موفقیت مهم نیست، بلکه مهم این است که باامیدی که در دل دارم، زندگی خوبی داشته باشم.»

«محال است که شما تحت فشار عصبی باشید و در همان حال بتوانید شاکر و سپاسگزار باشید.»

جورج سئوال کرد: «با همکاران منفی بافم چه کار کنم؟» جوی گفت: «با تمرکز و مثبت‌اندیشی، آنها را با خود همراه کن تا به موفقیت برسید. من به تدریج اصولی را به تو یاد می‌دهم تا بدانی چگونه آنها را با خود همراه کنی. در ابتدا ما باید شما را به کوهی از انرژی مثبت تبدیل کنیم. تا زمانیکه خود لبالب از انرژی نباشی، نمی‌توانی دیگران را تحت تأثیر قرار دهی. وقتی اتوبوس تو حرکت کرد و دور گرفت، می‌توانی همکاران و خانواده‌ات را نیز سوار آن کنی. حتی یک قدم کوچک به سمت داشتن فکر، احساس و عملکرد مثبت نیز، غنیمت است.»

«فراموش نکن هر جا موضوعی منفی وجود دارد، می‌توان در آنجا موضوعی مثبت را نیز پیدا کرد. از قدیم گفته‌اند که در پس ابرهای تیره همیشه خورشید و در پایان شب، صبح روشن است.»

E + P = O وی شرح داد که: «E حوادثی است که در زندگی تو رخ می‌دهد، P دیدگاهی است که شما نسبت به آن حادثه دارید و O خروجی و نتیجه‌ای است که حاصل می‌آید. امکان کنترل حوادث در زندگی برای ما وجود ندارد، اما قادریم دیدگاه و احساسات خود را نسبت به آن حوادث کنترل کرده و مدیریت کنیم و عکس‌العمل مناسبی را ارایه دهیم.»

تو برای تغییر جایگاهت باید اول افکار خود را تغییر دهی. زیرا با این افکار اشتباه ما هیچ تغییری در زندگی تو رخ نخواهد داد.

آرزو کن، تصور کن و تمرکز کن سپس اتوبوس خود را در مسیری درست به سمت جلو حرکت بده

جورج هدف و رؤیای تو چیست؟ وقتی آن را انتخاب کردی، همهٔ قطعات در جای خود قرار می‌گیرند.

خیلی ساده است یک لبخند، مسیر احساسی، جهت فکری در ارتباط با دیگران را دگرگون می‌کند.

مثلاً وقتی از زیادی کار در اداره کلافه شدی، به این فکر کن که خدا را شکر مثل خیلی دیگر از افراد بیکار نیستی، وقتی خسته می‌شوی، خدا را شکر کن سالمی، وقتی در ترافیک گیر می‌کنی خدا را شکر کن ماشین داری، وقتی کمی طعم غذا به مذاق تو خوش نیامد، خدا را شکر کن که گرسنه نمانده‌ای.

«P در واقع همان انرژی است که در زندگی بسیار مهم می‌باشد. تو تصورات خود را از یک حادثه داری و طبیعی است که این تصورات با دیگران متفاوت باشد. وجود سربالایی و سرپایینی و دست‌انداز هم در یک مسیر، امری کاملاً طبیعی است. مسئلهٔ مهم، طرز برخورد ما با این حوادث است که زندگی همهٔ ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین ما باید به انتخاب نوع عکس‌العمل خود، توجه ویژه‌ای داشته باشیم. به همین خاطر به تو گفتم هوشمندانه انتخاب کن، زیرا انرژی مثبت و انسان‌های مثبت، نتایج مثبتی را به بار می‌آورند. از طرفی هم‌نشینی با افراد مثبت، نتایج بهتر و بلعکس افراد منفی‌باف، نتایج منفی را رقم می‌زنند. انرژی مثبت سوخت فوق‌العاده‌ای برای حرکت اتوبوس است. منظور ما جنب و جوش ساختگی نیست، بلکه مقصود ما انرژی از نوع مثبت است. چیزهایی که این انرژی را می‌سازند شامل حقیقت، ایمان، هدف، شور، شادی و خوشبختی است. حتی صحبت از انرژی منفی هم باعث تحلیل انرژی می‌گردد. به همین خاطر ما تنها از انرژی مثبت حرف می‌زنیم.

با بررسی نوع رفتارش در محل کار، خانه و بیرون، او فهمید که یکی از علایق او، جذب ترحم دیگران، غرغر کردن و ناله کردن است. ولی آیا واقعاً تمرکز بر روی خواسته‌ها، در موفقیت او تأثیرگذار است. ورزشکاران از این تکنیک استفاده می‌کنند و به موفقیت می‌رسند، ولی این زندگی واقعی است. او به جای ساخت میدانی از انرژی آرزوها، توده‌ای بزرگ از چیزهای منفی در دور خود ساخته بود. امروز او دلیل خوبی برای تغییر پیدا کرده بود. او باید برای نجات زندگی و شغل خود هر کاری می‌کرد.

«به عبارتی ما در میدان انرژی رؤیاهایمان زندگی می‌کنیم. در صورتیکه خواسته‌هایت را بشناسی و آنها را مجسم کنی، سپس روی آن متمرکز شوی و در مسیر آن حرکت کنی، به موفقیت می‌رسی.»

«هر مقدار بیشتر بر روی چیزی تمرکز کنی احتمال وقوع آن بیشتر می‌شود. بیشتر قهرمانان المپیک از این تکنیک به بهترین نحو ممکن بهره می‌برند. بر اساس تحقیقات من مشخص شده که پشت هر مدال المپیک، هزاران تصور از بهترین اجرا در مسابقه و رسیدن به پیروزی وجود دارد. پس چرا من یا تو از این امکان و تکنیک برای رسیدن به موفقیت بهره نبریم؟!»

جوی گفت: «این انرژی فکر و ذهن ماست. بنابراین ذهن خود را بر آنچه می‌خواهی (و نه آنچه نمی‌خواهی) متمرکز کن. کسانی که دائماً در حال گله و شکایت هستند، دقیقاً دارند بر روی چیزهایی که نمی‌خواهند متمرکز می‌شوند.» جورج گفت: «خیلی‌ها را در اطراف خود می‌بینیم که این کار را می‌کنند.» در واقع خود جورج هم یکی از این افراد بود. «افراد نالان در واقع با دستان خود بدترین چیزها را در زندگی به سمت خود جذب می‌کنند. پس شکایت و غرغر کردن را برای خود ممنوع کن. قول می‌دهی جورج؟ من طرح هر گونه ناله و شکایت را در اتوبوس خودم ممنوع کرده‌ام. چون نالان بودن فرصت فکر کردن به چیزهای خوبی که می‌خواهی به آنها برسی را از تو می‌گیرد. من جمله‌ای دارم که به دانش‌آموزانی که سوار اتوبوسم می‌شوند، می‌گویم و آن این است. برنده‌ها هیچ وقت ناله نمی‌کنند.»

جورج با شک و ابهام سئوال کرد: «اما چگونه وضعیت شغلی، فکری و خانوادگی‌ام را بهبود ببخشم؟!» جوی با اطمینان پاسخ داد: «با کمک گرفتن از انرژی ذهنی‌ات. از امروز می‌خواهم هر روز ۱۰ دقیقه را برای فکر کردن به آرزوهایت اختصاص دهی. تصور کن هر آنچه را که بر روی کاغذ می‌آوری قرار است به واقعیت تبدیل شود. به مرور تو متوجهٔ وجود قانونی به نام قانون انرژی می‌شوی.»

بدون تمرکز، هیچ ساختمانی ساخته نمی‌شود، هیچ اثر هنری خلق نمی‌شود و هیچ پلی ساخته نمی‌شود. می‌توان گفت بدون تمرکز انرژی به هدر می‌رود.

اول انتخاب کن چه می‌خواهی، سپس می‌توانی شروع به خلق آن کنی؛ به دنیا فرصت نده، دنیای تو را خلق کند. تو باید خالق دنیای خود باشی.