بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شجاع باش دختر | صفحه ۲۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شجاع باش دختر

بریده‌هایی از کتاب شجاع باش دختر

۴٫۰
(۲۸۷)
می‌خواهم تک‌تک ما که تحت فرمان و ارادهٔ کمال‌گرایی زندگی کرده‌ایم، بدانیم که هیچ شکستی باعث نابودی نمی‌شود. آیا دچار اشتباه خواهید شد و احتمالاً شکست خواهید خورد؟ قطعاً. آیا باعث تباهی شما خواهد شد؟ به‌هیچ‌وجه خواهر عزیز. هیچ اشتباه و پسرفتی باعث نابودی شما نخواهد شد، زمانی که عضو پروپاقرص تیم شجاع شوید. هر پسرفت فرصت دیگری برای تقویت بیش‌تر عضلات شجاعت است که با تلاش مجدد در حال پرورش‌شان هستید. ما در این مقوله همه باهم متحد هستیم و با تمام وجود باور دارم که با تمرین شجاعت در هر فرصت ممکن، می‌توانیم جنبش قدرتمندی متشکل از زنان قوی، شاد، موفق و شکست‌ناپذیر تشکیل دهیم که می‌توانند دنیا را تغییر دهند و چنین کاری را خواهند کرد. پس با آن دختر بی‌نقص خداحافظی کنید و شجاع باشید. این قدرت از آن شماست که باید آن‌را به دست آورید.
:)
شما لغزش خواهید داشت. افتضاح به بار خواهید آورد. پسرفت و شکست خواهید داشت و بااین‌حال ... هربار که افتضاحی به بار می‌آورید، می‌آموزید که چه‌کاری را انجام ندهید. هربار که شکست می‌خورید، ثابت می‌کنید که می‌توانید خود را اصلاح کنید. هربار که شکست می‌خورید، می‌توانید دوباره تلاش کنید. درنهایت، شکست‌های شما هستند که به شما برگ برنده را می‌دهند. شما را قوی‌تر، عاقل‌تر، دلسوزتر، باارزش‌تر و راستین‌تر می‌کند و وقتی دیگر از خود توقع بی‌نقصی نداشته باشید، آن‌ها نشان‌های شجاعت شخصی شما خواهند شد. آن‌ها را با افتخار به‌تن کنید و به کار خود باز گردید و همه را از ابتدا انجام دهید.
:)
بخشش نیز مانند قدردانی هر نوع احساس باقی‌ماندهٔ کینه، شرم یا نومیدی را از بین می‌برد و باعث شادی شما می‌شود و در همان حین باعث سرور و شادی فرد دیگری می‌شود؛ پس درحقیقت همه در این‌جا برنده خواهند بود. زمانی که خود را با خصلت سخاوت روح خود تطابق می‌دهیم، با حس هدفمندی و شجاعت خود تطابق پیدا می‌کنیم و می‌توانیم به هدف و کاری بازگردیم که می‌خواهیم انجام دهیم.
:)
ترین راه تمرین قدردانی تهیهٔ فهرست روزانه است. سال گذشته من شروع کردم و هر روز صبح این کار را انجام می‌دادم و می‌توانم به شما بگویم که در شیوهٔ شروع روزهایم صد درصد اثر داشته است. هر صبح یا شب، سه موردی را که واقعاً بیش‌تر از همه قدردان آن هستید، بنویسید. به‌راحتی می‌توان «سلامتی، خانواده، شغل» را نوشت و اگر این سه موردِ برتر شما هستند، بسیار عالی! اما حتی بهتر است که دقیق‌تر وارد جزئیات شوید. بابت چه ویژگی خانواده‌تان شکرگزار هستید؟ (مثلاً چگونه لبخند به لب شما می‌آورند، حمایت آن‌ها، هر شب بازگشت به نزد آن‌ها و... .) از چه جنبهٔ شغل خود راضی هستید؟ (رضایت از کار، همکاران، خوراکی‌های اتاق استراحت و... .) چه تجربه‌ای اثر مثبت روی شما داشت؟ (کتاب موردعلاقه، مکالمه، غذایی که از آن لذت بردید، مسافرت و... .) چه عناصری از سلامت برای شما بیش‌تر ارزش دارند؟ (بیمار یا مصدوم نبودن، داشتن توانایی جسمانی برای انجام کارهای موردعلاقه، احساس پرانرژی‌بودن و... .) چه شرایطی دارید که آن‌ها را شخصاً باارزش و پرمعنا می‌دانید؟ (عشق بی‌قیدوشرط همسرتان، حمایت دوستان، خانهٔ راحت و... .)
:)
قدم چهارم: مرور کنید، دوباره ارزیابی و دوباره اصلاح کنید وقت رفتن است. در این‌جاست که مانند بیانسه آن لیموی مثالی را به لیموناد تبدیل می‌کنید. ابتدا مرور و بازبینی کنید. کلید انجام این مرحله گفتن یا نوشتن داستان وقایع رخ‌داده با کم‌ترین میزان واردکردن عقاید شخصی در متن است. وقایع عینی را بیان کنید، بدون تقصیر و تفسیر؛ گویا روزنامه‌نگاری هستید که در عینی‌ترین شرایط در حال گزارش‌دادن هستید. از خود بپرسید: - چه اتفاقی افتاد؟
:)
اگر شکست خوردید، به این معناست که تلاش کرده‌اید. اگر تلاش کردید، به این معناست که ریسک‌پذیربوده‌اید. از این واقعیت خوشحال باشید که خود را در معرض دید قرار دادید و شهامت انجام آن‌را داشتید.
:)
- انجمن شجاعت تشکیل دهید. مانند آلیس تپر ده‌ساله که نشان دختران پیشاهنگ ایجاد کرد تا دختران دیگر در سطح کشور را به بلندکردن دست خود در کلاس تشویق کند، زنانی را که می‌شناسید، باهم متحد کنید و پیشگام شجاعت باشید. عهد کنید که هر روز یک کار شجاعانه انجام دهید و گروه گفت‌وگو برای به اشتراک گذاشتن اعمال شجاعانهٔ خود تشکیل دهید. - رابط باشید. آیا کسی را می‌شناسید که می‌تواند در انجام پروژه‌ای به همکارتان کمک کند؟ آن‌ها را به هم معرفی کنید. آیا تحقیقاتی دارید که می‌تواند به بهبود کار همکارتان کمک کند؟ آن‌را به او بدهید. در برابر منابع و شبکهٔ دوستان خود سخاوتمند باشید و نه‌تنها دانسته‌ها، بلکه آشنایان خود را نیز به اشتراک بگذارید. شبکهٔ قدیمی دوستان، مردان را به بخشش داشته‌های خود تشویق می‌کند؛ پس ما نیز باید این‌گونه باشیم.
:)
- به یکدیگر بنازید. هربار که دوست یا همکاری کار بی‌نظیری انجام می‌دهد، مشوق او باشید و به همه اطلاع دهید. اگر دستیار شما در دانشگاه قبول شد، روی دیوار صفحهٔ فیسبوک او یادداشت بنویسید و او را تحسین کنید. زمانی که همکارتان ترفیع می‌گیرد، به تمام همکاران خود ایمیل ارسال کنید و آن‌ها را به نوشیدنی بعد از کار برای جشن‌گرفتن دعوت کنید. اگر زنی در صنعت کاری شما برندهٔ جایزه‌ای می‌شود، در توییتر به او تبریک بگویید. این نوع حمایت فراگیر است و قطعاً همه‌گیر خواهد شد، امیدوارم به‌طور گسترده فراگیر شود تا همه متوجه شویم که برای تیم شجاع بازی می‌کنیم. - اعمال شجاعانهٔ خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. سریع‌ترین راه برای تشویق زنان دیگر به شجاعت مثال و الگو است. اگر بتوانند آن‌را در شما ببینند، در خودشان نیز می‌بینند. پس شجاعت‌های خود را با دوستان، خانواده و همکاران به اشتراک بگذارید و اجازه دهید آن‌ها مشوق شما باشند.
:)
فیلترهای اینستاگرام با موفقیت ما را قانع می‌کنند که هر عکس بی‌عیب‌ونقصی تصویری از یک زندگیِ به همان اندازه بی‌عیب‌ونقص است؛ اما خودمان بهتر می‌دانیم قضیه این‌طور نیست. همه، منظورم همهٔ انسان‌هاست، عیب‌ونقصی داریم. همه درگیری دارند. همه افتضاح به بار می‌آورند. همه حرف‌های احمقانه می‌زنند یا سر فرزند خود فریاد می‌زنند یا پرداخت مالیات سه‌ماههٔ خود را فراموش می‌کنند. همه اسراری دارند که با شرم پنهان می‌کنند؛ چه دیدن روان‌پزشک باشد و چه این‌که گاهی به‌دلیل استرس پرخوری می‌کنند یا این‌که در سرویس بهداشتی محل کار گریه می‌کنند.
:)
- در رابطه با خواستهٔ خود شفاف و واضح صحبت کنید. به مطلب اصلی بپردازید و فرد را وادار به حدس‌زدن نکنید. - احترام بگذارید. این نشانهٔ قدرت است، نه ضعف. گفتن «لطفاً» و «متشکرم» نشان‌دهندهٔ وقار و کمالات است. - اگر مضطرب می‌شوید، حرف خود را از قبل تمرین کنید که لکنت زبان پیدا نکنید. - بلافاصله راه خروج ارائه ندهید. باور نمی‌کنید که چند بار کارمندان از من خواسته‌ای داشته‌اند و بلافاصله عقب‌نشینی کرده‌اند و گفته‌ند: «اما اگر ممکن نیست، ایرادی ندارد.» تنها درخواست کنید و ساکت باشید؛ اجازه دهید فرد جواب دهد. - بابت درخواست‌کردن معذرت‌خواهی نکنید. نباید هیچ درخواستی را با این عبارت شروع کنید: «معذرت می‌خواهم، اما ممکن است ...؟»
:)
«نه» گفتن در ابتدا سخت است؛ صادقانه می‌گویم. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که در راه رسیدن به شجاعت با آن روبه‌رو می‌شویم؛ اما همچنین یکی از لذت‌بخش‌ترین چالش هاست. اولویت‌دادن به زندگی شخصی در برابر مهربان‌بودن به‌خاطر دیگران، به‌شدت به انسان آزادی عمل می‌دهد.
:)
من یاد گرفته‌ام به «نه» گفتن به‌عنوان محاسبهٔ ارزش نگاه کنم. از خودم می‌پرسم: چه چیزهایی برای من بیش‌ترین ارزش را دارند؟ چه چیزی با هدف من سازگاری دارد؟ این کار به من کمک می‌کند مرز میان حمایت از دیگران، بدون آسیب‌رسانی به خودم را بیابم. به‌یاد دارید که در فصل ششم دربارهٔ «چه‌چیزی من را بیش‌تر می‌ترساند؟» صحبت کردیم. این سؤالی ارزشی است. تنها مسئله این است که این‌جا سؤال این‌گونه است: «من با جواب مثبت دادن چه‌چیزی را از دست می‌دهم یا انجام نخواهم داد؟ چه چیزی اهمیت بیش‌تری دارد؟»
:)
اهمیت‌دادن به فکرهایی که دیگران دربارهٔ ما می‌کنند نوعی عادت است. خواستار تأیید دیگران بودن چنان در ما نهادینه شده است که اغلب حتی متوجه نمی‌شویم که چه تعداد از تصمیم‌ها و اعمال ما به آن نیاز گره خورده است. یکی از راه‌های ترک این عادت جست‌وجوی داستان زنانی است که حرفی را که می‌خواهند، می‌زنند و کاری را که می‌خواهند، انجام می‌دهند، صرف‌نظر از این‌که دیگران چه فکری می‌کنند.
:)
شعار غیررسمی سیلیکون‌ولی این است: «زودتر و اغلب شکست بخورید.»
:)
اگر چند قدم اول را برندارید، همیشه در این فکر خواهید بود که چه‌چیزهایی را از دست داده‌اید. خیلی بهتر است در حین تلاش زمین بخورید تا این‌که هرگز تلاش نکنید.
:)
می‌توانید سخت تلاش کنید و خود را قانع کنید که برای همیشه احترام همکاران خود را از دست نخواهید داد اگر در یک جلسه حرف احمقانه‌ای بزنید؛ اما تا زمانی که عملاً حرف احمقانه‌ای بزنید و ببینید که اتفاقی نمی‌افتد، واقعاً صحت آن‌را باور نخواهید داشت. هیچ مسیر ثابتی برای «شجاع‌شدن» وجود ندارد، مگر آن‌که دوباره و دوباره کاری بکنید که درعوض ترس، شجاعت را تحکیم کند. به همین دلیل است که شما را به چالش می‌کشم که هر روز یکی از راهبردهای فصل‌های بعدی را انتخاب کنید و آن‌را انجام دهید. من قبلاً این مسئله را گفته‌ام؛ اما بیان مجدد آن اهمیت دارد: شجاعت مثل ماهیچه است؛ هرچه بیش‌تر از آن کار بکشید، قوی‌تر خواهد شد. با تمرین روزمرهٔ شجاعت زمانی که حالت باثباتی دارید، خود را برای نجات‌یافتن از چالش‌های بزرگ‌تر و غیرمنتظره که بدون شک سر راه شما قرار خواهند گرفت آماده خواهید کرد.
:)
هیچ‌یک از ما محصول کاملی نیستیم؛ همهٔ ما کارهای در حال انجام هستیم. دفعهٔ بعد که دربارهٔ محدودیت‌های خود اظهارنظر جامعی کردید، با افزودن کلمه «هنوز» آن‌را به خود یادآوری کنید تا بلافاصله تفاوت را احساس کنید.
:)
در هر فصل چندین تمرین روزمره خواهید یافت که می‌توانید به هر ترتیب که مایل هستید و هر زمانی که ترجیح می‌دهید، از آن‌ها استفاده کنید. مانند هر تمرینی، هرچه بیش‌تر تمرین کنید، آسان‌تر خواهد شد و به‌زودی احساس خواهید کرد که از چنگال آهنین کمال‌گرایی آزاد شده‌اید و سرمستی شجاعت شما را در بر می‌گیرد. نگران نباشید، از شما نمی‌خواهم که با سری پر از بیگودی از فرودگاه عبور کنید (مگر آن‌که خودتان بخواهید)؛ اما به شما قول می‌دهم، هیچ‌چیز هیجان‌انگیزتر از احساس هیجانی نیست که از تمرین فعالیت‌های کوچک شجاعانه به شما دست خواهد داد!
:)
شجاعت به ما آزادی می‌بخشد. به ما قدرت می‌دهد صدای خود را به گوش همگان برسانیم و هرچیزی را که باعث ناراحتی‌مان می‌شود، رها کنیم و به‌سوی آن‌چه روح‌مان را شاداب می‌کند پیش برویم. به ما کمک می‌کند که ببینیم خودِ سرافرازانه آشفته، ناقص و واقعی‌مان درحقیقت تعریف صحیح کمال است.
:)
از منظور من بد برداشت نکنید: من فکر می‌کنم باید برای ایجاد تغییرات فرهنگی دست از زورزدن برداریم. خوب نیست دختران‌مان در دنیایی رشد کنند که به آن‌ها می‌گوید برای رسیدن به معیارهای نامعقول زیبایی به خود گرسنگی بدهند یا این‌که دریافت مدرک در برنامه‌نویسی کامپیوتر یا اظهارعقیده در حوزهٔ اجرایی پسران است. ما باید دنیای بهتری برای آن‌ها و برای خودمان ایجاد کنیم و من فکر می‌کنم ما این کار را ازطریق تعریف جدید شجاعت با یک جنبش، یک هدف، یک شکست و یک هات‌داگ در دنیایی از پرنسس‌ها ذره‌ذره انجام می‌دهیم. ما آن‌را با دستیابی به شجاعتی که درون تک‌تک ماست، به انجام می‌رسانیم.
:)

حجم

۱۸۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۸۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان