بریدههایی از کتاب فلسفۀ کییرکگور
۴٫۱
(۲۲)
فقط وقتی به هستی تمام و زندگی واقعی میرسيم كه دل به چيزی بسپاريم.
niloufar.dh
روانشناسان، عمومآ، وقتی كه كسی چيزی را كه میخواهد به ديده عينی مینگرد نشانه قطعی از دست رفتن شور میدانند. شور و باريكانديشی معمولا جمعناپذيرند.
علاوهبراين، كیيركگور وانهادن شور را دربرابر باريكانديشی و عينيّت چيزی منفی میداند : «عينی ( واقعبين ) شدن به اينترتيب هميشه نوعی انحطاط است.»
niloufar.dh
آنكس كه به شور باخته است بهاندازه آنكس نباخته است كه شورَش را باخته است...
niloufar.dh
كیيركگور در خلوص دل میگويد آنهايی كه خلوص دل ندارند، آنهايی كه نمیتوانند دل فقط به يكچيز بسپارند، چه بدانند چه ندانند، غرق نوميدی هستند، زيرا خواستههايشان، هريك، آنها را بهسويی میكشد. زيرا «مگر نوميدی چيست جز دو خواهش همزمان!» در زندگی آنان وحدتی نيست. خواهشهای متضاد آنان را چندپاره میكند. آنهايی كه بدينترتيب چندپاره میشوند فقط در «مشغوليّت» پناه میگيرند، دواندوان از اين كار بهسراغ آن كار ديگر میروند، و چون يكچيز واحد نمیيابند كه حاضر باشند بهخاطرش زندگی كنند و بميرند، و چون میترسند به چيزی حقيقتآ دل بسپارند، راهی برای رويارو شدن با نوميدیشان و پايان دادن به آن پيدا نمیكنند.
niloufar.dh
لازمه بزرگی در هر حوزهای اين است كه يكسره خودمان را وقف يك راه كنيم، هر راهی كه باشد. اين است آنچه كیيركگور از «خلوص دل» مراد میكند.
niloufar.dh
كیيركگور در ترس و لرز به ما میگويد برای حركت اوّل بهسوی ايمان بايستی «خلوص دل» داشت؛ آدم بايد بتواند همه توانش را صرف فقط يكچيز كند، همه تخممرغهايش را در يك سبد بگذارد. اين است شرط شهسوار ترك نامتناهی شدن، يعنی نخستين گام بهسوی ايمان :
شهسوار نخست بايد توان آن را داشته باشد كه تمام محتوای زندگیاش و همه معنای واقعيت را در يك خواست واحد جمع كند. اگر كسی اين شدت و حدّت مجموع را نداشته باشد، اگر روحش از آغاز در كثرت پراكنده باشد، هرگز بهجايی نمیرسد كه بتواند اين حركت را انجام دهد؛
niloufar.dh
...مسئله اين نيست كه فكرهای زيادی داشته باشی، مسئله اين است كه به يك فكر بچسبی.
niloufar.dh
شهسوار ايمان گام در راهی تنها، تنگ، و سراشيب میگذارد؛ او میداند كه زاده شدن بيرون از جهان عمومی، و راه پيمودن بیآنكه هرگز همسفری را ببينی چه هولناك است.
niloufar.dh
وسوسه معمولا چيزی است كه انسان را از ادای تكليف بازمیدارد؛ امّا در اين مورد ( موردِ شهسوار ايمان) وسوسه همان اخلاق است...
niloufar.dh
در بيماری تا لب مرگ، كیيركگور میگويد از منظر سپهر دينی، هركس كه با خدا رابطه نداشته باشد، كميابيش، نوميد است، زيرا آن بخش ابدی وجودش را درنيافته يا نپذيرفته است.
niloufar.dh
كیيركگور میگويد سه گزينه اصلی هست كه به زندگی آدم نظم و نسق میدهد و اصول راهنمای زندگیاش را مشخص میكند. كیيركگور اين گزينهها را «سپهرهای زندگی» مینامد. اگر مثل خود كیيركگور در نقلقولی كه از او در بالا آورديم بخواهيم خيلیخيلی ساده بگوييم، يك گزينه اين است كه آدم برای خودش زندگی كند، گزينه ديگر اين است كه برای ديگران زندگی كند، و گزينه آخر زندگی كردن برای خداست. او اين سه سپهر را بهترتيب زيباشناختی، اخلاقی، و دينی مینامد.
niloufar.dh
«تو درواقع هيچ نيستی؛ تو صرفآ رابطهای هستی با ديگران.»
niloufar.dh
... ترس، اجتناب از امكانهای تهديدآميزی است كه بيرون از قدرت آگاهانه خود آدم هستند، حال آنكه دلهره زاده امكانهای حيرتآوری است كه در خود آدم و در يد قدرت او برای عمل كردن هست
niloufar.dh
هولناكترين چيزی كه به انسان عطا شده است حق انتخاب، و آزادی است.
niloufar.dh
سپردن پلی است بر درّه ميان من و باور من، درّهای كه ترديد ايجاد كرده است. هرچه ترديد بيشتر باشد، دل سپردنی جانانهتر لازم میآيد. حال اينكه دل بسپاريم يا نه، ديگر انتخابی است كه ما بايد بكنيم.
niloufar.dh
آن عبارت «يك ذرّه ترديد» برای كیيركگور مهمّ است. اتفاقآ خوب است كه ما نسبت به آنچه باور داريم، يقين عينی نداريم. يقين عينی مستلزم دل سپردن نيست. اگر من بدانم كه چنين است يا چنان است، فقط چنين يا چنان است، چه من بپذيرم چه من نپذيرم : «چه فايدهای به حال من دارد كه حقيقت، سرد و عريان، دربرابر من باشد، و فرقی هم به حالش نكند كه من آن را دريابم يا درنيابم...؟» با دستكم يك ذره ترديد، من مجبورم دل بسپارم يا نسپارم.
niloufar.dh
تأكيد عينی به چه گفته میشود تعلق میگيرد، تأكيد ذهنی به چگونه گفته میشود... از لحاظ عينی آنچه مهمّ است صرفآ محتوای فكر است، از لحاظ ذهنی آنچه مهمّ است مكنونيّت است. اين «چگونه» من در اوج خود شور نامتناهی است، و شور نامتناهی حقيقت است. امّا شور نامتناهی دقيقآ ذهنيّت ( داشتن چيزی در ذهن و عمل كردن به آن) است، و بنابراين ذهنيّت ( آنچه در ذهن داريم و به آن عمل میكنيم) بدل به حقيقت میشود...
niloufar.dh
«اصل كار در زندگی اين است كه خودت را بيابی و منِ خودت را بهدست آوری.»
niloufar.dh
در چشم كیيركگور، مشكل در اينجاست كه در اين تمايل مخمصه و گرفتاری واقعی انسان اصلا درنظر گرفته نمیشود؛ و خطری كه آسان زيستن بهمنزله عضوی از «مردم» بهبار میآورد اين است كه آدم يادش میرود كه اصلا برای چه زندگی میكند. ممكن است در چشم ديگران كسی بشوی، امّا خودت را از دست میدهی، خودت كه مهمترين چيز در زندگی هستی. «نيمشبی» خواهد رسيد كه به اين مطلب پی خواهی برد، امّا ديگر آنموقع كار از كار گذشته است و دستت نمیرسد كاری كنی.
niloufar.dh
«مردم» قدرت زيادی دارند و درعينحال اين قدرت «هيچ» است. آدم بايد جرأت كند فرد شود، چون فقط به اين ترتيب است كه میتواند زندگی معناداری را به پيش ببرد.
niloufar.dh
حجم
۱۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۰۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان