بریدههایی از کتاب اینها همه یعنی چه؟
۳٫۸
(۱۳)
اما مسئلهٔ من در اینجا، و نیز در مورد نقش خداوند بهعنوان تبیین غایی، این است که مطمئن نیستم این رأی و نظر را درک و فهم کرده باشم. آیا واقعاً چیزی میتواند وجود داشته باشد که به هر چیز دیگری با محاط کردنِ آن معنا ببخشد، اما خود آن چیز نتواند معنایی داشته باشد یا نیازی به آن نداشته باشد؟ آیا چیزی که معنایش را نتوان از بیرون مورد چونوچرا قرار داد برای اینکه چیزی بیرون از آن وجود ندارد واقعاً میتواند وجود داشته باشد؟
پویا پانا
چرا ما نباید به پرسیدن این پرسش ادامه ندهیم: «همهٔ اینها چه معنایی دارد؟» (تاریخ انسان، توالی نسلها، یا چیزهایی از این قبیل).
پویا پانا
آیا مهم است که کل این امور اهمیتی نداشته باشد؟ شما ممکن است بگویید «خب که چی؟». «همین به اندازهٔ کافی برایم اهمیت دارد که پیش از حرکت قطار به ایستگاه برسم، یا اینکه یادم باشد که به گربهام غذا بدهم. برای ادامهٔ زندگی به چیز بیشتری نیاز ندارم.» این جواب بسیار خوبی است، اما فقط در صورتی به کار میآید که شما واقعاً بتوانید مانعِ نگریستن از منظر بالاتری شوید، و نیز از پرسیدن معنای کل این امور اجتناب کنید. زیرا بهمحض آنکه چنین کاری را انجام دهید، خود را در معرض این امکان قرار میدهید که زندگی بیمعناست.
پویا پانا
ما درگیر نوعی رقابت کور هستیم، تقلا میکنیم تا به اهدافمان برسیم و از زندگیمان چیزی بسازیم، اما اینها فقط در صورتی معنای محصلی دارند که آن دستاوردها دائمی باشند. اما آنها دائمی نیستند. حتی اگر شما یک اثر بزرگ ادبی خلق کنید که از این پس هزاران سال خواندنی باقی بماند، سرانجام منظومهٔ شمسی سرد خواهد شد یا این عالم تدریجاً منحل یا مضمحل خواهد شد، و تمام رد و نشانِ تلاشهای شما از بین خواهد رفت. به هر تقدیر، ما نمیتوانیم حتی به ذرهای از این نوع جاودانگی امید داشته باشیم. آنچه انجام میدهیم، اگر اصلاً معنایی داشته باشد، باید آن را در درون زندگی خودمان بیابیم.
پویا پانا
همهٔ ما این واقعیت را میپذیریم که زمانی وجود داشت که قبل از آنکه به دنیا بیاییم هنوز وجود نداشتیم؛ پس چرا باید دورنمای عدمِ پس از مرگ اینچنین آشفتهمان سازد؟ اما بهدلیلی، وجود نداشتن قبل از تولد و عدمِ پس از مرگ یکسان به نظر نمیرسند، دورنمای عدم، دست کم برای برخی انسانها، هولناک است، بهنحوی که دورنمای وجود نداشتنِ قبل از تولد نمیتواند هولناک باشد.
پویا پانا
مسائل فلسفی مستقیماً از ربط و نسبتِ آدمی با جهان پدید میآیند نه از مکتوبات و آثار متفکران بزرگ
a.d
فلسفه با علم و ریاضیات فرق دارد. فلسفه برخلاف علم بر آزمایش یا مشاهده ابتناء ندارد، بلکه تنها بر تفکر متکی است. فلسفه برخلاف ریاضیات دارای روشهای صوریِ اثبات نیست. فلسفه کارش را از این طریق پیش میبرد: سؤال پرسیدن، اقامهٔ دلیل کردن، محک زدن آراء و عقاید و اندیشیدن در باب استدلالات ممکن علیه آن آراء و عقاید، و پرسش از طرز واقعی کاربرد مفاهیم.
احسان رضاپور
آنچه برای نیگل مهم است فرایند تفکر است نه فراوردهٔ آن؛ چگونگی رسیدن به نتیجه مهم است نه خودِ نتیجه. لذا، میشود گفت که فلسفهورزی همان جستوجوی پاسخ است نه رسیدن به پاسخ
در جستجوی حقیقت
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان