بریدههایی از کتاب اینها همه یعنی چه؟
۳٫۹
(۱۰)
اگر زندگی واقعی نیست، اگر زندگی جدی نیست، و مقصد نهایی زندگی مرگ است، شاید مسخره باشد که خودمان را اینچنین جدی بگیریم. از سوی دیگر، اگر نمیتوانیم از این چنین جدی گرفتن خودمان اجتناب کنیم، شاید صرفاً محکوم به این باشیم که مسخره بودنمان را تحمل کنیم. زندگی ممکن است نهفقط بیمعنا بلکه بیمنطق نیز باشد.
پویا پانا
وقتی شما میمیرید، تمام چیزهای خوب در زندگیتان به پایان میرسند: دیگر غذاها، فیلمها، مسافرت، مصاحبت، عشق، کار، کتابها، موسیقی، یا هرچیز دیگری وجود ندارند. اگر این چیزها خوب باشند، فقدان آنها بد است. البته نبود آنها را احساس نخواهید کرد: مرگ مثل محبوس شدن در زندان انفرادی نیست؛ لیکن به نظر واضح میرسد پایان یافتنِ هرچیز خوب در زندگی، بهدلیل خاتمهٔ خود زندگی، شر سلبی برای شخصی است که زنده بود و اکنون مرده است. وقتی کسی که میشناسیم میمیرد، نهفقط برای خودمان بلکه برای خود او متأسف میشویم، زیرا او نمیتواند امروز درخشش آفتاب را ببیند، یا بوی نان داخل توستر را استشمام کند.
پویا پانا
مرگ به خودی خود عدم است، نمیتواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. اگر مرگ خوب است باید به این خاطر باشد که نبودِ چیزهای بد (مانند ملال یا درد) است؛ اگر مرگ بد است باید به این خاطر باشد که نبودِ چیزهای خوب (مانند تجارب جالب یا خوشایند) است.
پویا پانا
آیا دلیلی برای اعتقاد به نبودِ زندگی پس از مرگ وجود دارد؟ بهعقیدهٔ من چنین دلیلی وجود دارد، اما دیگران ممکن است ترجیح دهند که بیطرف باقی بمانند.
با این همه ممکن است دیگرانی بر مبنای ایمان و در غیاب قرائن و شواهد نیز به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته باشند. من بشخصه کاملاً درک نمیکنم که چگونه این نوع باورِ الهامگرفته از ایمان امکانپذیر است، اما از قرار معلوم بعضی از انسانها از عهدهٔ این کار برمیآیند، و حتی آن را طبیعی مییابند.
پویا پانا
شاید احساس اینکه شما میتوانستید هلو را به جای یک تکه کیک شکلاتی انتخاب کرده باشید یک توهم فلسفی باشد، و در هیچ مورد دیگری هم نمیتواند درست باشد.
فرشته
معرفت به جهانی ورای اذهانمان
معرفت به اذهانی غیر از اذهان خودمان
فرشته
چه نوع پاسخی میتواند یک بار برای همیشه به همهٔ «چرا؟» های ما خاتمه دهد؟ و اگر آن چراها میتواند اینجا خاتمه یابد، چرا نتوان زودتر و پیش از این به آنها خاتمه داد؟
مهدی عاشق
مسائل فلسفی مستقیماً از ربط و نسبتِ آدمی با جهان پدید میآیند نه از مکتوبات و آثار متفکران بزرگ
a.d
هدف (فلسفه) این است که فهممان را از جهان و از خودمان اندکی عمیقتر کند؛ آشکار است که این هدفی سهلالوصول نیست. هر چه اندیشههایی که سعی دارید در باب آنها پژوهش کنید بنیادیتر باشند، ابزارهای کمتری در اختیار شماست تا با آنها کار کنید. در فلسفه چندان چیزی وجود ندارد که بتوانید مفروض بگیرید یا بدیهی بپندارید. بنابراین، فلسفه تاحدی فعالیتی گیجکننده است، و اندکی از نتایج آن برای مدتی مدید بدون چونوچرا مقبول همگان باقی خواهد ماند.
احسان رضاپور
فلسفه با علم و ریاضیات فرق دارد. فلسفه برخلاف علم بر آزمایش یا مشاهده ابتناء ندارد، بلکه تنها بر تفکر متکی است. فلسفه برخلاف ریاضیات دارای روشهای صوریِ اثبات نیست. فلسفه کارش را از این طریق پیش میبرد: سؤال پرسیدن، اقامهٔ دلیل کردن، محک زدن آراء و عقاید و اندیشیدن در باب استدلالات ممکن علیه آن آراء و عقاید، و پرسش از طرز واقعی کاربرد مفاهیم.
احسان رضاپور
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان