بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه شنبه ها با موری | صفحه ۳۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه شنبه ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه شنبه ها با موری

۴٫۲
(۴۳۱)
«با هم مهربان باشید و در برابر هم احساس مسئولیت کنید. اگه این رو رعایت کنیم، دنیا مکان بهتری برای زندگی می‌شود.» نفسی کشید و جمله مشهورش را تکرار کرد: «به یکدیگر عشق بورزید یا بمیرید.»
Evergreen
مشکل این‌جاست که ما نمی‌دونیم چقدر به هم شبیه هستیم. سفیدها، سیاه‌ها، کاتولیک‌ها، پروتستان‌ها، زن‌ها و مردها. اگه یکدیگر رو بیشتر شبیه هم می‌دیدیم، می‌تونستیم مثل یه خانوادهٔ بزرگ جهانی زندگی کنیم و بعد به همون اندازه که مراقب خودمون هستیم، مراقب خانوادمون باشیم. اما باور کن، وقتی داری می‌میری، می‌بینی که این عین حقیقته. همهٔ ما شروع یکسانی مثل تولد و پایان مشابهی مثل مرگ داریم. در این شرایط چطور می‌تونیم با هم تفاوت داشته باشیم؟ سعی کن روی خانوادهٔ انسانی سرمایه‌گذاری کنی. روی مردم سرمایه‌گذاری کن تا برای کسانی که دوستشون داری و از کسانی که تو رو دوست دارند جامعهٔ کوچکی بسازی.»
Evergreen
اگه به همسرت احترام نگذاری، به دردسر می‌افتی. اگه ندونی چطور باهاش به سازش و تفاهم برسی، با مشکل روبه‌رو می‌شی. اگه نتونی آشکارا دربارهٔ روابطت با او حرف بزنی، مشکل پیدا می‌کنی. و بالاخره داشتن ارزش‌های مشترک هم اهمیت داره، اگه ارزش‌های مشترک نداشته باشید، با مشکل روبه‌رو می‌شوید. ارزش‌هایتان باید مشترک باشد.
Evergreen
در جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی، قبیله‌ای به نام دسانا وجود دارد که افرادش دنیا را انرژی ثابتی تصور می‌کنند که میان تمام مخلوقات جاری است. بنابراین هر تولدی باید مرگی را به همراه داشته باشد و هر مرگی، تولدی در پی دارد. این گونه انرژی دنیا دست نخورده باقی می‌ماند. مردم این قبیله معتقدند که وقتی برای تأمین غذا به شکار می‌روند، هر حیوانی را که می‌کشند حفره‌ای در چاه ارواح ایجاد می‌شود که ارواح شکارچیان پس از مرگشان، آن حفره‌ها را پر می‌کنند. اگر مرگی وجود نداشته باشد، پرنده و ماهی متولد نمی‌شود. این باورشان را دوست دارم. موری هم نظر مرا دارد. به نظر می‌رسد هر چه به خداحافظی نزدیک‌تر می‌شود، بیشتر احساس می‌کند که ما همگی مخلوقات یک جنگل واحد هستیم که آن‌چه را از آن برمی داریم، باید از نو تأمین کنیم. می‌گوید: «این منصفانه است.»
Evergreen
وقتی چیزی داری و آن را به دیگران می‌دهی، سپاسگزارت می‌شوند. جاهای زیادی برای انجام این کار وجود داره. حتما که نباید استعداد خیلی خاصی داشته باشی. بیمارستان‌ها پر از آدم‌های تنهاست. بسیاری از آن‌ها تنها یه هم‌صحبت می‌خواهند. می‌تونی هم‌صحبت زنان و مردان پیر شوی، با آن‌ها حرف بزنی، بازی کنی. قدردانت می‌شوند، تو هم احساس احترام می‌کنی. یادت هست دربارهٔ زندگی معنادار چی بهت گفتم؟ اونو جایی نوشتم، اما می‌تونم برات توضیح بدم. خودت رو وقف جامعهٔ اطرافت بکن. وقتت را صرف کاری کن که به زندگیت معنا و هدف بده.»
Evergreen
اگر همیشه با پیر شدن درگیر باشید، همیشه ناراضی خواهید بود، چون پیر شدن اتفاقیه که در هر صورت می‌افتد.
Evergreen
وقتی رشد می‌کنی و بزرگ می‌شوی، مطالب بیشتری می‌آموزی. اگر قرار بود در بیست و دو سالگی باقی بمونی، عقلت هم به همان اندازه باقی می‌موند. پیر شدن فقط فرسوده شدن نیست، بلکه رشد کردن هم هست. چیزی بیشتر از نزدیک‌تر شدن به مرگ است. همه‌اش جنبهٔ منفی نیست، جنبهٔ مثبت هم داره. می‌فهمی که باید بمیری و با این علم بهتر زندگی می‌کنی.»
Evergreen
«شیر آب رو باز کن. خودت رو با احساس شستشو بده. احساسات هیچ‌وقت به تو آسیبی نمی‌زنه، فقط بهت کمک می‌کنه. اگه هراس رو به درونت راه بدی و اگه اون رو مثل یه پیراهن کهنه بپوشی، اون‌وقت می‌تونی به خودت بگی: بسیار خب، این ترس است. من نباید بذارم منو کنترل کنه. اونو به همون شکلی که هست می‌بینم. دربارهٔ تنهایی هم همین مطلب صدق می‌کنه، دست می‌کشی، رها می‌کنی و می‌ذاری اشکت سرازیر بشه. اونو به طور کامل احساس می‌کنی و سرانجام به شرایطی می‌رسی که م توانی بگی: بسیار خب، این لحظات تنهایی من بود. من از تنهایی نمی‌ترسم، اما حالا می‌خوام این احساس تنهایی رو هم کنار بذارم و به این توجه کنم که احساسات دیگه‌ای هم تو این دنیا وجود داره. می‌خوام اونا رو هم تجربه کنم.»
Evergreen
«همهٔ ما کسی رو می‌شناسند که مرده باشه، چرا فکر کردن به مرگ تا این اندازه سخت است؟» موری ادامه داد: «به این دلیل که اغلب ما خواب هستیم و طوری به این سو و آن سو حرکت می‌کنیم که انگار داریم در خواب راه می‌رویم. ما دنیا رو اون‌طور که باید تجربه نمی‌کنیم، چون نیمه‌خواب هستیم، کارهایی می‌کنیم که فکر می‌کنیم باید انجام بدیم.»
Evergreen
«چطور می‌شه برای مردن آماده شد؟» - «باید کار بودایی‌ها رو بکنی. تصور کن هر روز پرنده‌ای بر شانه‌ات می‌نشینه و می‌پرسه: ««آیا امروز همان روز است؟ آیا آماده شده‌ای؟ آیا همهٔ آن کارهایی را که انجام می‌دهی ضروری هستند؟ آیا همان کسی هستی که باید باشی؟»
Evergreen
یک معلم در جاودانگی تو اثر می‌گذارد؛ و هرگز نمی‌توانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان می‌پذیرد. هنری آدامز
Evergreen
به یاد همهٔ کسانی افتادم که ساعت‌های زیادی از اوقات روزشان را با دلسوزی به حال خود می‌گذرانند. چقدر خوب است که برای دلسوزی به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم، چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به سراغ کارهایی برویم که در پیش رو داریم
Evergreen
«فرهنگ ما آن‌طور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازهٔ کافی قوی باشی که اگه تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمی‌کند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی.»
محمدحسین
یک معلم در جاودانگی تو اثر می‌گذارد؛ و هرگز نمی‌توانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان می‌پذیرد. هنری آدامز
کاربر ۳۷۳۶۸۵۸
حقیقت اینه که اگر چگونه مردن رو یاد بگیری، چگونه زندگی کردن رو هم یاد می‌گیری.
Haniwa
وج اولی می‌گوید: «متوجه نیستی، همهٔ ما از بین می‌ریم. همهٔ ما موج‌ها قرار است که نابود بشیم. وحشتناک نیست؟» موج دومی می‌گوید: «نه. متوجه نیستی. تو موج نیستی، تو قطره‌ای از این اقیانوس هستی.»
B.A.H.A.R
«مرگ پایان زندگیه نه خاطره و یادها.»
B.A.H.A.R
گفتم: «بله، اما اگر پیر شدن تا این اندازه خوبه، چرا مردم همیشه میگن کاش هنوز جوون بودیم. کسی رو ندیدم که بگه کاش شصت و پنج ساله بودم.» درحالیکه لبخند می‌زد، گفت: «می‌دونی این نشانهٔ چیه؟ زندگی ناموفق. زندگی بدون معنی و مفهوم. چون اگه به معنی و مفهوم برسی، دیگه دلت نمی‌خواد که به عقب برگردی، فقط می‌خوای به جلو بری. می‌خوای بیشتر ببینی، کارهای بیشتری بکنی. نمی‌تونی تا شصت و پنج سالگی صبر کنی. گوش کن، چیزی هست که تو و جوان‌ترها باید بدونید. اگر همیشه با پیر شدن درگیر باشید، همیشه ناراضی خواهید بود، چون پیر شدن اتفاقیه که در هر صورت می‌افتد. و میچ...» صدایش را پایین آورد. «این یک حقیقته که سرانجام باید مرد.»
リン
گاه آنچه را می‌بینی باور نمی‌کنی. مجبوری آنچه را که احساس می‌کنی باور کنی و اگر قرار باشد کاری کنی که دیگران به تو اعتماد کنند، باید احساس کنی که تو هم می‌توانی به آن‌ها اعتماد کنی، حتی وقتی در تاریکی هستی، حتی وقتی سقوط می‌کنی.
Javad Izadi
از موری پرسیدم که چرا وقتی جوان‌تر بود از آمریکا نرفت. «مثلا کجا؟» - «نمی‌دونم. آمریکای جنوبی، گینهٔ نو، به جایی که به اندازه آمریکا خودخواهی وجود نداشته باشه.» موری گفت: «هر جامعه‌ای مشکلات خودش رو داره.
B.A.H.A.R

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان